پروین اعتصامی
خانم رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران بسیار نامی معاصر است. وی در روز 25 اسفند 1285 خورشیدی در تبریز بدنیا آمد. تحصیلات ادبی و عربی را نزد پدر آموخت و به تحصیلات عالیه خود در دانشگاههای معتبر ادامه داد. در جشن فارغ التحصیلی خود خطابه زن و تاریخ را ایراد کرد (خرداد سال 1303 خورشیدی) که بسیار مورد توجه و تشویق واقع گردید. پروین همواره به تکمیل فنون مختلف نزد پدر خود اشتغال داشت و از آنجا که اعتصام الملک (پدر وی) از دانشمندان و ادیبان نامور بود در راه پرورش استعداد وی، که از هفت سالگی شروع به سرودن نموده بود، کمک شایانی کرد. این شاعره پر احساس در سال 1313 ازدواج کرد ولی این وصلت دیری نپائید و منجر به جدایی گردید.
بعد از آن واقعه تأثیرانگیز پروین مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران سمت کتابداری داشت و به کار سرودن اشعاره ناب خود نیز ادامه می داد. تا اینکه دست اجل گریبان او را در 34 سالگی گرفت در حالی که بعد از آن سالها می توانست عالی ترین پدیده های ذوقی و فکری انسانی را به ادبیات پارسی ارمغان نماید. بهرحال در شب 16 فروردین سال 1320 خورشیدی به بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی بخاک سپردند.
قریحه سرشار و استعداد خارق العاده پروین در شعر همواره موجب حیرت فضلا و دانشمندانی بود که با پدرش محشور بودند. به همین جهت برخی بر این گمان بودند که آن اشعار از او نیست. پروین اعتصامی بی تردید بزرگترین شاعر زن ایرانی است که در طول تاریخ ادبیات پارسی ظهور نموده است. اشعار وی پیش از آنکه بصورت دیوان منتشر شود در مجله دوم مجله بهار که به قلم پدر والا گهرش مرحوم یوسف اعتصام الملک انتشار می یافت چاپ می شد (1302 ـ 1300 خورشیدی) دیوان اشعار پروین اعتصامی که شامل 6500 بیت از قصیده و مثنوی و قطعه است تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است.
مقدمه دیوان به قلم شادروان استاد محمد تقی ملک الشعرای بهار است که پیرامون سبک اشعار پروین و ویژگیهای اشعار او نوشته است.
عمر پروین بسیار کوتاه بود، کمتر زنی از میان سخنگویان اقبالی همچون پروین داشت که در دورانی این چنین کوتاه شهرتی فراگیر داشته باشد. پنجاه سال و اندی است که از درگذشت این شاعره بنام می گذرد و همگان اشعار پروین را می خوانند و وی را ستایش می کنند و بسیاری از ابیات آن بصورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاری گشته است. شعر پروین شیوا، ساده و دلنشین است. مضمونهای متنوع پروین به باغ پرگیاهی مانند است که به راستی روح را نوازش می دهد. اخلاق و همه تعابیر و مفاهیم زیبا و عادلانه آن چون اختری تابناک بر دیوان پروین می درخشد چنانکه استاد بهار در مورد اشعار وی می فرمایند در پروین در قصاید خود پس از بیانات حکیمانه و عارفانه روح انسان را به سوی سعی و عمل امید، حیات، اغتنام وقت، کسب کمال، همت، اقدام نیکبختی و فضیلت سوق می دهد. سرانجام آنکه او دیوان خوبی و پاکی است.
در ایـن روزها یکی از یاران گلدسته ای از گلهای نو شکفته به دستم داد و منـتـی بــر مـن نهاد . دستـم از آن مـلـون گشـت و دامــنم مشــک آگـــین گشت . بوی گل چنان مستم کرد که دانم از دست برفت این گلدسته و تحفه روح نــواز عبارت بود از قصاید و قطعات شاعره سخن سنج و شیرین زبان معاصر خـــانم پروین اعتصامی که به تازگی به زیور طبع آراسته و نخستین بار مباشر چاپ آن دیوان حقیر را بــــه مطالعه آن آشنا ساخت . قصاید او رنگ و بویی از قصاید ناصر خسرو دارد و در ضمن آنــهـا ابـیـــاتی که زبان شیرین سعدی و حافظ را به یاد و خاطر انسان می آورد.
خـانم پـروین در مکـتـب تـربیـت پـدر دانشـمـنـد و فـاضـل خـود آقـــای یوسف اعتصامی آشتیانی ( اعتــصام الملک ) پرورش یافته و فارسی و عربی و ادبیات این دو زبان را از آموزگاران خصوصی درخانه فرا گرفته و زبان انگلیسی را در تهران در مدرسه آمریکایی دختران تحصیل کرده و آنرا به پایان رسانیده است .
در این مدت اشتغال و ساختن دیوانی با این زیباییها و با این آب و رنگ دلفریب خاصه با این بلاغت و فـــــصاحت و روانی و مزایایی که شمه ای از آن گوشزد گردید حتی کار مردان فارغ بال نیســـت تا چه برسد به مخدره ای که کمتر از درس و بحث فارغ بوده و شاید مشاغل خانوادگی بسیار نیز داشته است .
در ایران که ســـرچشمه سخن و فرهنگ است اگر شاعرانی از جنس مذکر پیدا شده اند که مایه حیرت اند جای تعجب نیست اما تا کنون شاعری از جنس مونث که دارای این قریحه و استعداد باشد و با این توانایی و طی مقدمات تتـبـع و تـحقیـــق اشعاری چنین پر مغز و نیکو بسراید از نوادر مـــحسوب و جای بسی تعجب و شایسته هزاران تمجید و تحسین است .
خانم پروین به تــمام رموز و شرایط شـاعری عـــمل کــــــرده است . اگر احیانا به قول نــــظامی عروضی دوازده هزار بیت شعر از اساتید حفظ نداشته باشد باز به قدری که وی را بـتوان با کلمات و اصطلاحات و امثال گذشتگان تا درجه ای که ضرورت دارد آشنا خواند آشناست .
شاید خواننده فـــهیم و سخن ســنــج از مـــا بپرسد پس شعرهای این شاعره درباره عشق که تنها چاشنی شعر است چه میــگوید ، آری نباید این معنی را از یاد برد زیرا هر چند شاعره مستوره را عزت نفس و دور بــاش عزت و عفاف اجازت نداده است که یک قدم در این راه بردارد اما باز چون نیک بــنــگری صــحیفه ای از عشق تهی نمانده است لکن نه آن عشقی که در مکتب لیلی و مجــنون و شــــیریــــن و فــــرهـاد درس می دادند عشقی که جوریار و سوز و گداز فراق و زردی رخسار و هزاران افسانه دیگر جزء لاینفک آن می بود و عشقی که اتفاقا امروز مفهوم حقیقی خود را از دست داده و جز الفاضی چند بر زبان مقلدان مکتب پسین از آن بر جای نیست .
هـــنر بـــزرگ پروین در همین است که توانسته است این مفهوم بزرگ را همه جــا در گفتار خود بشــــــکلی جذاب و اسلوبی لطیف بپروراند و حقیقت عشق را مانند میوه پاک ومنزهی که از الیاف خشن و شاخ و برگ بیهوده و مسموم جدا ساخته باشند با صفای اثیر و رخشندگی نور و چاشنی روح بر سرباز سخن رواج دهد .
شاعره بزرگ پروین اعتصامی از شعرای نامی قرن حاضر است . وی در سال 1285 در تبریز تولد یافت و به سال 1320 در اثر بیماری حصبه بدرود حیات گفت . مدفنش در شهر مذهبی قم در جوار
حرم مطهر حضرت معصومه (س) می باشد
منبع: موج سوم
نمونه ای از اشعار پروین:
از زبان پروین برای سنگ مزارش:
اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید هرچه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنید دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ برسینه، بسی سنگین است
بینید این بستر و عبرت گیرد هرکه را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هرجا برسی آخرین منزل هستی این است
آدمی هرچه توانگر باشد چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنت گاه خاطری را سبب تسکین است.
ای گل تو زجمعیت گلزار چه دیدی
جز سرزنش و بد سری خار چه دیدی
ای لعل دلافروز تو با اینهمه پرتو
جز مشتری چمن لیک قفس گشت نصیبت
غیر از قفس ای مرغ گفتار چه دیدی
زندگینامه:
پروین در روز 25 اسفند سال 1285 هجری شمسی به دنیا آمده است.
پدر پروین، مرحوم یوسف اعتصامی(اعتصامالملک)1 و مادر او خانم اختر اعتصامی2 است که در تاریخ 26 اردیبهشت سال 1352 هجری شمسی در تهران بدرود حیات گفت و در مقبره خانوادگی در قم به خاک سپرده شد.
پروین در کودکی با خانواده خود به تهران آمد و در این شهر زیر نظر پدر اندیشمندش مقدمات علوم و زبان عربی و فارسی و ادبیات این دو زبان را فرا گرفت و سرانجام عمرکوتاه خود را در همین شهر به پایان رسانید.
به شرحی که گفته شد پدر در تربیت و تعلیم دختر خویش سعی وافر نمود و حتی او را از ابتدای نوجوانی در جلسات مذاکرات و مباحث ادبی و علمی شرکت میداد. از لحاظ خصوصیات اخلاقی نزدیکان پروین نقل کردهاند که او کم سخن میگفت و بیشتر فکر میکرد و دارای نظم فکری خاص خود بود از ((صاحب آن همه گفتار)) جز این نیز نمیتوان انتظار داشت و باید انصاف داد که سراینده اینچنین اشعاری نغز و دلنشین که قریب به تمام ابیات آن با رعایت کلیه قواعد ادبی و شعری و عروض و قافیه و در عین حال پر محتوا و با بیانی شیوا سروده شده نیاز به تفکر و تعلم و دروننگری دارد.
پروین دوره مدرسه آمریکایی را در خرداد ماه سال 1303 شمسی به پایان رسانید و در همان مدرسه به تدریس و تعلیم نوآموزان هم وطن خویش پرداخت.
او در تاریخ 19 تیرماه سال 1313 شمسی با پسر عموی پدر خود ازدواج کرد و مدت چهار ماه در عقد او به سر برد و سپس به خانه شوهر در کرمانشاه رفت، اما بیش از دو ماه و نیم شوهرداری نکرد و به خانه پدر بازگشت و با بخشودن مهریه خود در 11 مرداد سال 1314 شمسی رسماً از شوهر جدا شد.
پروین پیشامد ناگوار زندگی و زناشوئیش را بردباری و حوصله خاصی تحمل کرد و هیچگاه در این باب صریحاً سخنی نگفت.
پژوشگران احتمال میدهند که ابیات زیر را تحت تأثیر همین پیشامد سروده باشد.
ای گل تو زجمعیت گلزار چه دیدی جز سرزنش و بد سوی خار چه دیدی
ای لعل دلفروز تو با اینهمه پرتو جز مشتری سفله به بازار چه دیدی
رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیب غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی
قطعه 207
پروین اعتصامی در روز سوم فرودرین سال 1320 هجری شمسی در بستر بیماری خفت و شب شنبه شانزدهم همان ماه در آغوش مادر دعوت حق را لبیک گفت و در شهر قم در مقبره خانوادگی و کنار قبر پدر دفن گردید.
او برای سنگ مزار خویش ابیاتی چند سروده است که بخشی از آنرا در اینجا به نظر خوانندگان میرسانم:
اینکه خاک سیهش بالین است
گرچه جز تلخی ایام ندید
صاحب آنهمه گفتار امروز
دوستان به که ز وی یاد کنند
خاک در دیده بسی جانفرساست
زادن و کشتن و پنهان کردن
خرم آن کس که در این محنت گاه
پروین در این قطعه ضمن بازگویی حالات انسان در محنتگاه گور و التماس قرائت((فاتحه و یاسین)) در این ابیات نیز بر عادت و خصلت خویش، و دوستیها، و بیوفایی دنیا میگوید.
با درگذشت پروین زبان فارسی بانویی شاعر و پاک طینت، متواضع، متفکر و پایدار در طریق حقیقت را از دست داد.
او مظهر کمال دانایی و علم و عمل و پرهیزکاری، سرمشق عفت برای زنان و تدین و اعتقادات مذهبی و حقپرستی و نیز دلسوز جهت طبقات محتاج جامعهای بود که در آن میزیست و اشعارش را در خدمت بازگویی رنجها آنان قرار داده بود.
پروین چهار برادر داشته، که دانشمند ارجمند آقای ابوالفتح اعتصامی، بیش از سایرین با او مأنوس بوده است و خوشبختانه ایشان در قید حیات و بازگو کننده حقایق زندگی پروین میباشند.
در اینجا ناچار به ذکر این حقیقت است که پنداری پروین خود همچون سایر بزرگان علم و ادبت تمایلی به آشکارسازی چگونگی زندگی خویش نداشته است و جز قطعاتی چند و ابیاتی انگشتشمار که متحمل است در ارتباط با زندگی او باشد همچون قطعه ((نهال آرزو)) و ((جمعیت گلزار)) در اینباره مطلبی ابراز ننموده است.
اطرافیان و دوستداران پروین نیز از او پیروی کرده و جز تکرار تأیید مراتب علمی و اخلاقی و شعر و شاعری ایشان مطلبی در اختیار مشتاقان قرار نداده و همواره خواستاران را در انتظار شنیدن مطالب تازهتری نگهداشتهاند.
پروین شاعری است هنرمند و هنرمندی است شاعر. نقطه عطف هنر او در این است که با تیزبینی خاص خود نحوه زندگی همنوعان خویش را میبیند و برای اصلاح نقاط ضعف آن از زبان و سرگذشت حقیقی یا خیالی افراد و حیوانات یا اشیاء از جمله ظالم و مظلوم، چشم و مژگان، مور و مار، صیاد و مرغ، مرغ و ماهی، دیگ و تازه، سوزن و نخ، امید و نومیدی و دهها پدیداری دیگر در این جهت بهره میگیرد میسراید و در هر سرایش مطالب مورد نظر خویش را به یاد خوانندگان میآورد.
و بدین گونه است که شعر پروین به تابلویی از قصه حیات انسانها تبدیل میگردد. دیگر از ویژگیهای بارز شعر پروین، اصالت، نوآورزی، خلاقیت است، تا آنجا که برخی دیر باوران را به وادی شک و تردید بوده زیرا معمولاً از بانویی جوان انتظار سرودن اشعاری اینچنین پر مغز و با رعایت کامل فنون شعر و شاعری نمیورد.
هنر پروین در همین است او در پندگویی به طبقات مختلف مردم آنگونه که ذائقه آنها میطلبد و هدایت آنها به جانب خصایل انسانی هنرمندی است آگاه و چیره دست و شجاع.
چرا پروین چنین است؟ او چگونه بدین مرتبه دست یافته است؟
این چگونه و چراها به خاطر بسیاری از خوانندگان اشعار پروین میرسد. کسب موفقیت پروین و شعرا و مرهون عوامل متعددی است که اهم آن به شرح زیر میباشد:
- هوش سرشار، نکتهسنجی و نازک خیالی کم نظیر او.
- آمادگی محیط پروش، و زمینه خانوادگی و تربیت و تعلیم و راهنمائیهای پدر ادیب و فرهیخته او.
- وجود اطرافیان فاضل و ادیب و نخبگان وارستهای چون علامه دهخدا و ملکالشعرا بهار و بهرهگیری بلاواسطه از ایشان در جلسات ادبی که با حضور پدر او در خانه آنها تشکیل میگردید.
- دارا بودن هنر به کارگیری کلمات مناسب و زیبا در ادای مقصود که این موضوع در جای خود مشروحاً خواهد آمد.1
- عصر پروین که زمان تسلط فن (تکنیک) بر اذهان عامه و گرایش به نوجویی و دگرگونی (رفورم) اجتماعی و سیاسی و فرهنگی عمومی بوده است.
- مقالات سیاسی، جدی و طنز نویسندگان پیرامون مظامی که بر طبقات گوناگون جامعه از جمله زنان، کارگران، مستمندان روا میشد و در روزنامهها یا مجلاتی که حتی برخی به مدیریت زنان منتشر میگردید1 ذهن پروین را تحت تأثیر قرار میداد تا آنجا که خود در ردیف بهترین گویندگان اشعار انتقادی قرار گرفت و سرودهای پندآموز او در جهت هدایت اقشار جامعه و رفع تعدیات و استضعاف، بیانگر این تأثیرپذیری است.
عصر پروین را میتوان واسطهای بین سنتگرایی قبل از آن و رکود و آرامشهایش از یکسو و آینده سریعالتأثیر از انقلابات فکری جوامع (مدرنیزم) از سوی دیگر دانست.
بدیهی است ادبیات آن زمان و شعر پروین نمیتوانسته از این دگرگونیها به دور ماند. انقلاب مشروطیت که نتیجه آمادگی اذهان بر قبول تغییرات بنیادی اجتماعی و تحول فکری و تقویت تفکر سیاسی عمومی بوده با حوادث زودگذر آن و نوشنجات انقلابیون ابتدا نثر و سپس شعر این زمان را تحت تأثیر خود قرار داد و در این دگرگونی نقش اساسی ایفا نمود.
اگر نبود آنکه مجالس شورا به انحلال یا تعطیل کشانیده شد و گروهی از نمایندگان که خود از نویسندگان و شاعران سرشناس بودند مقتول گشته یا از دیار خویش دور و تبعید شدند بدون شک دگرگونی یاد شده با سرعت و استحکام و نفوذپذیری بیشتری بر افکار عامه رسوخ مییافت و از این تحولات فکری نتایج مطلوبتری نمایان میگردید.
تأثیرگذاری این انقلاب و پیامدهای آن بر ادبیات عصر به ویژه شعر پروین که خود بر اثر وضعیت خانوادگیش مستقیماًُ در جریان امور قرار داشت امری است طبیعی.
شعر پروین دارای اصالت، تازهگویی و ابداع است. پروین از یکسو بدان جهت که در محضر استادان آشنا به روش مانا(کلاسیک) و میراث فرهنگی و ادبی ایرانیان پرورش یافته و به مانند ایشان به سرایش پرداخته هماورد شاعران قدیم و یکی از آخرین ذخایر گویندگان بلند پایه نظم فارسی و با تجارب گذشتگان است و از سوی دیگر صاحب افکار نو و در حال تغییر مردم نوگرا و نوجوی هم عصرش یعنی اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی ایران به شمار میرود.
((آ. مارگارت آرنت مدلونگ))2 در نفسیری که به صورت پایانه بر ترجمه انگلیسی گزیدهای از اشعار پروین نوشته است با توجه به کلیت و اشتمال اندیشهها و معانی در شعر پروین از یک سو و نکات باریک و اشارات ضمنی که در حکایات و گفتگوها و مناظرات به صورتی پوشیده گنجیده است و نیز همدردی او با مردم زحمتکش و محروم معتقد است که وی با هوشمندی تمام نوع ادبی سنتی مناسبی را برای بیان افکار خود برگزیده است.
اشعار پروین که با سبک شاعران بلند آوازه ایران از لحاظ محتوا و مفهوم و نیز ظواهر گفتار و رعایت وزن و قافیه واسلوب گویش شعر کهن فارسی سروده شده خواننده را به یاد شاعران گرانقدری چون رودکی ، فردوسی، ناصرخسرو، مولوی، سنایی، سعدی، نظامی، ابنیمین میاندازد.
فردوسی گوید:
ترا از دو گیتی برآوردهاند بچندین میانحی بپروردهاند
نخستین فطرت پسین شمار توئی خویشتن را ببازی مدار
نگه کن بدین گنبد نیزگرد که درمان ازویست و زویست درد
رهائیت باید رها کن جهان را نگهدار ز آلودگی پاک جان را
بسر بر شو این گنبد آبگون را بهم بشکن این طبل خالی میان را
مفرسای با تیره رایی درون را میالای با ژاژ خایی دهان را ...
قصیده 3
ناصر خسرو:
ای روده داده صحبت دنیا را شادان و برفراشته آوا را
فردات را ببین به دل و امروز بگشای نیز دیده بینا را
بنگر به چشم خاطر و چشم سر ترکیب خویش و گنبد گردا را
پروین:
ای دل عبث مخور غم دنیا را فکرت مکن یاده فردا را
کنج قفس چو نیک بیندیشی چون گلشن است مدغ شکیبا را
در پرده صد هزار سیهکاری است این تند سیر گنبد خضرا را
درباره ویژگیهای شخصی و مراتب علمی خانم پروین اعتصامی تا کنون آنگونه که باید پژوش به مل نیامده و حق مطلب ادا نگردیده است. شاید این کم کاری همانگونه که قبلاً اشاره گردید معلول آن است که پروین خود نمیخواسته پیرامون شخص وی زیاده سخن گفته شود و بر طبق معمول نویسندگان و شاعران و اندیشمندان قوم ایرانی که حتی سال و محل تولید بسیاری از ایشان در پرده ابهام میباشد طالب سکوت در اینباره بوده است و نزدیکان او نیز بدین روش عمل کردهاند.
اما اینک که آن گرانقدر چهره در نقاب خاک دارد، بر پژوشگران و علاقهمندان به ادبیات و شعر فارسی است که تا فرصت نزدیکی به زمان حیات پروین از دست نرفته همت گمارند و پرده ابهامی را که چهره این نادره دوران را همچون سایر نوادر ادب فارسی پوشانیده بر طرف کنند و حتی المقدور دلایل مانایی پروین و جاودانگی شعرش را برای آگاهی علاقمندان آشکار سازند.
ملکالشعرا بهار1 درباره پروین مینویسد:
(( پیداست که شاعره ما میراث قدیم نیاکان عراقی خود را در گنجینه روح ذخیره داشته... باری از قرانت قصائد پروین لذتی بردم و دیگر بار نغمات دلفریب دیرینه باگوشم آشنا شد. در خلال این نغمههای موزون و شورانگیز که پرده و نیم پرده قدیم را فرایاد میارود آهنگهای تازه نیز به گوش رسید که دل شکسته و خاطر افسرده را پس از آن بیانات حکیمانه و تسلیتهای عارفانه بسوی سعی و عمل، امید و حیات، اغتنام وقت، کسب کمال و هنر، همت و اقدام، نیکبختی و فضیلت رهنمایی میکند...))
دیوانگی است قصه تقدیر و بخت نیست از بام سرنگون شدو و گفتن این قضاست
خانم پرودین در قطعات خود مهر مادری ولطافت روح خویش را از زبان طیور، از زبان مادران فقیر از زبان بیچارگان بیان میکند گاه مادر دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی با ملای روم و عطار و جامی سر همقدی دارد....
مرغک اندر بیضه چون گردد پدید گوید اینجا بس فراخ است
عاقبت کان حصن سخت از هم شکست عالمی بیند همه بالا و پست
که پرد آزاد در کهسارها که چمد سرمست در
1- پیرامون آشنایی با زندگی مرحوم یوسف اعتصامی به شرح حال آن مرحوم در فصل اول همین کتاب مراجعه شود.
2- به روایت آقای محمد دیهیم در کتاب مجموعه گلها یا تذکره بانوان شاعره ایران، نام مادر پروین خانم شوری دختر عبدالحسینخان مقدمالدوله بوده که خود از شاعران برجسته به شمار میرفته است.
1 فصل سوم با عنوان نقش بیان و سخن در ادا مقصود و تظاهر خیال
1 از جمله نشریاتی که به مدیریت زنان منتشر میشد، روزنامه زبان زنان به مدیریت بانو صدیقه دولت آبادی بود که حتی در زیر عنوان روزنامه این عبارت درج میگردید: (( فقط اعلانات و مقالات و لوایح خانمها و دختران مدارس پذیرفته میشود تاریخ انتشار این روزنامه 24 ذیحجه 1327 مطابق 28 سنله 1298 بوده است (نقل از تاریخ جراید و مجلات ایران) جلد 3، صفحه 16
2 نقل از جشمه روشن. اثر غلامحسین یوسفی 414.
1بهار، محمد تقی مالکالشعرا، دیوان پروین چاپ اول 1314