مقاله سرا

این وبلاگ حاوی مقاله های بسیار کاربردی میباشد امیدواریم نهایت استفاده از آنها را ببرید

مقاله سرا

این وبلاگ حاوی مقاله های بسیار کاربردی میباشد امیدواریم نهایت استفاده از آنها را ببرید

واژگان‌ ورزش‌ نوین‌ در زبان فارسی‌

دربارة‌ واژگان‌ ورزش‌ نوین‌ در زبان فارسی‌

        با یاد دکتر حسین‌ بنایی‌

 

اشاره‌

    یک‌ رویداد، برگزاری‌ بیست‌ و پنجمین‌ دورة‌ بازیهای‌ المپیک‌ تابستانی‌ (1) و دو اشاره‌ از دواستاد در مجلة‌ ایران‌شناسی‌ موجب‌ تحریر این‌ مقاله‌ شد.

     مقاله‌ در حقیقت‌ تأیید نظر استادان‌ صاحب‌ نظر دکتر احسان‌ یارشارطر (2) و دکتر جلال‌متینی‌ (3) ست‌ در مورد زیاده‌رویها و کج‌ سلیقگی‌هایی‌ که‌ از آغاز قرن‌ حاضر میلادی‌ در باب ‌زبان‌ فارسی‌ باب‌ شده‌ و صلاح‌اندیشان‌ ناصالحی‌ را به‌ تشکیل‌ مجمع‌ و انجمن‌ واداشته‌ که ‌فرهنگهای‌ رنگارنگ‌ و دستورهای‌ جوارجور حاصل‌ کار آنان‌ است‌.

   نویسندة‌ این‌ مقاله‌ نه‌ زبان‌ شناس‌ است‌ و نه‌ در حیطة‌ زبان‌ فارسی‌ صاحب‌ ادعایی‌. کار اصلی ‌او روزنامه‌نگاری‌ بوده‌ است‌ به‌ بطور اعم‌ و روزنامه‌ نگاری‌ ورزشی‌ بطور اخص‌. از این‌ رو این‌ مقاله‌ در حقیقت‌ یک‌ بازنگری‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ در عرصة‌ ورزش‌ است‌ و گزارشی‌ کوتاه‌ - و ای ‌بسا بسیار ناقص‌ - از وضع‌ واژگان‌ ورزش‌ نوین‌ در زبان‌ فارسی‌.

    فقدان‌ منابع‌ مورد نیاز بطور کامل‌ برای‌ تحریر مقالات‌ علمی‌ تاریخ‌ ورزش‌ در ایران‌ که‌ مشکل ‌بزرگ‌ محققان‌ داخل‌ و خارج‌ است‌ ناگزیر این‌ مقاله‌ را دچار کمبودهایی‌ ساخته‌ که‌ امید می‌رود کوشندگان‌ دیگر کم‌ و کاستیهای‌ آن‌ را برطرف‌ سازند و به‌ این‌ نوشته‌ همچنان‌ که‌ اشاره‌ شد به‌چشم‌ یک‌ گزارش‌ ساده‌ از قلم‌ یک‌ روزنامه‌ نگار بنگرند.

 

واژة‌ ورزش‌

   واژة‌ «ورزش‌» در فرهنگهای‌ فارسی‌ تا پیش‌ از آنندراج‌ در معانی‌ کسب‌، زرع‌ و کشت‌، شغل‌، عمل‌ و حرفه‌ بکار گرفته‌ می‌شده‌ است‌ تنها در آنندراج‌ ذیل‌ لغت‌ «ورزشخانه‌» آمده‌ است‌: «جای‌ کشتی‌ گرفتن‌ و ورزش‌ نمودن‌ کشتی‌ گیران‌» (4) که‌ قصد مؤلف‌ ظاهراً از واژه ورزش‌ لغتی ‌مرادف‌ با تمرین‌ و ممارست‌ است‌. ناظم‌ الاطباء در آخرین‌ معنی‌ ای‌ که‌ از ورزش‌ به‌ دست‌ داده ‌آن‌ را «ریاضت‌ و اعمال‌ مخصوصه‌ که‌ برای‌ قوّت‌ اعمال‌ بدنی‌ همه‌ روزه‌ بجای‌ می‌آورند» (5)تعریف‌ کرده‌ است‌. علامة‌ دهخدا در لغت‌ نامه‌ «ورزش‌» را در معنای‌ تمرین‌ و مشق‌ بکار برده‌ و تنها در ذیل‌ کلمة‌ «ورزشگاه‌» از ورزش‌ بعنوان‌ یک‌ کار مشخص‌ نام‌ برده‌ و نوشته‌ است‌: «ورزشگاه‌ (اِمرکب‌) محلی‌ که‌ به‌ ورزش‌ اختصاص‌ یافته‌. جایی‌ مخصوص‌ ورزش‌ کردن‌، ورزشگه‌، ورزشخانه‌، زورخانه‌، گود». (6)

   دکتر محمد معین‌ اولین‌ فرهنگ‌ نویسی‌ست‌ که‌ نخست‌ در ذیل‌ برهان‌ قاطع‌ (7) تعریف «ورزش‌» را داده‌ و «آن‌ را حرکت‌ دادن‌ اعضای‌ بدن‌ برای‌ ایجاد قدرت‌» دانسته‌ است‌ و سپس‌ درفرهنگ‌ فارسی‌ خود معنای‌ تازة‌ این‌ واژه‌ را همراه‌ با معادل‌ فرانسوی‌ آن‌ sport عرضه‌ کرده‌است‌. (8)

   در یک‌ منظومة‌ معروف‌ در زورخانه‌ها و مورد استفاده‌ مرشدان‌ زورخانه‌ به‌ نام‌ گل‌ گشتی‌ از میرنجات‌ اصفهانی‌، سروده‌ شده‌ در حدود سالهای‌ 1080 هـ. ق‌.، که‌ به‌ دلیل‌ نامعلومی‌ دکتر معین‌ آن ‌را «گل‌ گشتی‌ توبا» خوانده‌ است‌، (9) ما پنج‌ بار به‌ کلمة‌ «ورزش‌» در معنای‌ تمرین‌ بدنی‌ و نیز در معنای‌ ممارست‌ و تمرین‌ برمی‌ خوریم‌ (10) و نیز چهار بار کلمة‌ «ورزشخانه‌» و «خانة‌ ورزش‌» در معنای‌ محل‌ تمرین‌ کشتی‌ و حرکات‌ زورخانه‌ای‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌(11).

   نکته‌ این‌جاست‌ که‌ نه‌ علامه‌ دهخدا و نه‌ دکتر معین‌ از این‌ مثنوی‌ عامیانه‌ و بسیار غنی‌ از جهت‌ مطالعات‌ فنون‌ کشتی‌ و ورزشهای‌ زورخانه‌ای‌ استفادة‌ چندانی‌ نکرده‌اند و حال‌ آن‌ که‌ این ‌مثنوی‌ بسال‌ 1312 خورشیدی‌ از روی‌ دفاتر یادداشت‌ ادیب‌الممالک‌ فراهانی‌ طی‌ سه‌ شمارة‌ متوالی‌ 3، 4، و 5 مجلة‌ ارمغان‌ در تهران‌ به‌ چاپ رسیده‌ است‌.(12)

   با اینهمه‌ کلمة‌ «ورزش‌» در معنای‌ عام‌ آن‌ که‌ معادل ‌sport فرانسه‌ و انگلیسی‌ است‌ واژه‌ای‌ متأخر است‌ و در حقیقت‌ از زمانی‌ که‌ انواع‌ ورزشهای‌ نوین‌ در ایران‌ پا به‌ عرصة‌ وجود نهاده‌ مورد استفادة‌ عام‌ قرار گرفته‌ است‌ و نیز واژه‌ ورزش‌ بهنگام‌ تصویب‌ «قانون‌ ورزش‌ اجباری‌ درمدارس‌» در 16 شهریور ماه‌ 1306 خ‌ وارد قاموس‌ واژگان‌ دولتی‌ ایران‌ شده‌ است‌.(13)

    اما پیش‌ از این‌ «ورزش‌» در زبان‌ فارسی‌ با واژة‌ «ریاضت‌» عربی‌ شناخته‌ می‌شده‌ و در یکی‌ از قدیمیترین‌ متون‌ نثر فارسی‌ بنام‌ هدایهٌ ‌المتعلمین‌ فی‌الطب‌، مؤلف‌ این‌ کتاب‌ پزشکی‌ معتبر درفصلی‌ تحت‌ عنوان‌ «فی‌ الریاضهٌ» ورزش‌ را این‌ گونه‌ تعریف‌ می‌کند.

ریاضت‌  آن‌ گاه‌ بود که‌ مردم‌ خویشتن‌ رنجه‌ کند و چون‌ مانده‌ خواهد گشتن‌، اندرساعت‌ آن‌ رنج‌ بجای‌ مانَد. فاما اگر بیش‌ بود از این‌ مقدار یا کم بود‌، از شمار ریاضت‌ نبود. و این‌ حرکت‌ که‌ ورا ریاضت‌ خوانند، تنها بود بی‌یار، چون‌ راه‌ رفتن‌ بشتاب‌ و دویدن‌ و سنگ‌ برگرفتن‌ و کمان‌ کشیدن‌ و گوی‌ زدن‌ و تیرانداختن‌ و طبطاب‌، اعنی‌ پهنه‌ باختن‌، و شمشیر باختن‌ و آنچه‌ بدین‌ ماند. باز آنچه‌ با یار بود چون‌ کُستی‌ گرفتن‌ و سکندر زدن‌ و کَنده‌ جَستن‌ و فارح‌ خوردن‌. و این‌، آن‌ بود که‌ دو تن‌پشت‌ با پشت‌ بنهند و بغلهاء دست‌ یک‌ به‌ دیگر اندر آرند، و چون‌ حمال‌ گاه‌ این‌ مر آن‌ را بردارد، و گاه‌ آن‌ مر این‌ را برگیرد. همچنین‌ می‌کنند. گاه‌ آن‌ بر پشت‌ این ‌بود ستان‌، و گاه‌ این‌ بر پشت‌ آن‌ بود ستان‌. و بود که‌ این‌ هر دو تن‌ مر یک‌ دیگر را کنار گیرند، و گاه‌ این‌ مر آن‌ را از زمی‌ برگیرد، و گاه‌ آن‌ مر این‌ را چنان‌ که‌ ترکان‌کنند. و این‌ بازیها که‌ کودکان‌ کنند اینهمه‌ متقدمان‌ نهاده‌اند تا بکار دارند مردمان‌ تا تنهای‌ ایشان‌ درست‌ باشد بدین‌ ریاضات‌. (14)

تا جایی‌ که‌ نویسندة‌ این‌ سطور آگاهی‌ دارد هدایهٌ‌ المتعلمین‌ فی‌الطب‌ تنها کتاب‌ کهنی‌ست‌ که‌مجموعة‌ ورزشهای‌ مختلف‌ را تحت‌ عنوان‌ «ریاضت‌» قرار داده‌ و تعریف‌ کرده‌ است‌ چه‌ در دیگر متون‌ فارسی‌ هریک‌ از این‌ ورزشها بعنوان‌ یک‌ واحد مستقل‌ مورد اشاره‌ قرار گرفته‌اند و درشرح‌ و تعریف‌ آنها توجهی‌ به‌ تعریف‌ ورزش‌ نشده‌ است‌. در قابوس‌نامه‌ آداب‌ چوگان‌ زدن‌ و نخجیر کردن‌ هر کـدام‌ فصلی‌ دارد (15) و در کتاب‌ سودمند فتوت‌نامة‌ سلطانی‌، فصل‌ سیم‌ باب ششم‌ در شرح‌ اهل‌ زور، و تمام‌ باب‌ هفتم‌ در بیان‌ اهل‌ قبضه‌ و حالات‌ ایشان‌ که‌ کلاً شرح‌ انواع ‌ورزشهای‌ زمان‌ و نمایشهای‌ پهلوانی‌ست‌، نه‌ لغت‌ «ریاضت‌» مورد استفادة‌ مؤلف‌ قرار گرفته ‌است‌ و نه‌ واژة‌ «ورزش‌». (16) اما واژة‌ «ریاضت‌» در زبان‌ عربی‌ امروز، درست‌ در معنای‌ ورزش ‌بکار می‌رود. المنجد در تعریف‌ عربی‌ «الریاضهٌ‌» درست‌ مانند فرهنگ‌ معین‌ جملة‌ «بکارانداختن‌ عضلات‌ بدن‌ را برای‌ تقویت‌ آنها» بکار برده‌ است‌.(17) و در المنهل‌ که‌ فرهنگ‌ فرانسه ‌به‌ عربی‌ست‌ این‌ لغت‌ معادل‌ ورزش‌ فارسی‌ و sport فرنگی‌ آمده‌ است‌.(18)

    ملک‌ الشعراء بهار نیز شاید اولین‌ شاعر معتبری‌ست‌ که‌ بمناسبت‌ افتتاح‌ بنای‌ جدید ورزشگاه‌ امجدیه‌ در قطعه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ «ورزندگی‌ مایة‌ زندگی‌ست‌» که‌ ظاهراً تاریخ‌ سرودن‌ آن‌ باید 1319 یا 1318 باشد، کلمة‌ ورزش‌ را در معنای‌ عام‌ تمرین‌ بدنی‌ سه‌ بار طی‌ ده‌ بیت‌ تکرار کرده‌ است‌.(19)

    این‌ درآمد از آن‌ جهت‌ ضرورت‌ داشت‌ که‌ به‌ تازگی‌ و باصطلاح‌ نوپایی‌ واژة‌ «ورزش‌» در معنای‌ امروزی‌ آن‌ در زبان‌ فارسی‌ آشنا شویم‌ بی‌ آن‌ که‌ بخواهیم‌ وارد بحث‌ بسیار مفصل‌ و پیچیده‌ تعاریف‌ علمی‌ و مابه‌النزاع‌ ورزش‌، تربیت‌ بدنی‌، ورزش‌ مسابقه‌ای‌، تفریحات‌ سالم‌، پیشاهنگی‌ و جز آن‌ در نزد اهل‌ اصطلاح‌ بشویم‌ و اختلاف‌ نظرهای‌ صاحبنظران‌ اروپایی‌ و امریکایی‌ را که‌ مستقیماً بر تعبیرات‌ و تفسیرات‌ ما ایرانیان‌ اثر گذاشته‌، مورد تجزیه‌ و تحلیل‌ قرار دهیم‌. پس‌ ناگزیر به‌ خلاصة‌ آنچه‌ گفتیم‌ می‌پردازیم‌:

¨     ¨      ورزش‌ نوین‌ امری‌ست‌ متأخر و عمر آن‌ در ایران‌، به‌ زحمت‌ به‌ صد سال‌ می‌رسد.

¨     ¨      برای‌ این‌ پدیدة‌ اجتماعی‌ تعاریف‌ متفاوتی‌ در دست‌ است‌ که‌ در این‌ مقدمه‌ مجال‌ پرداختن ‌به‌ آنها نیست‌.

¨     ¨      ورزش‌ نوین‌ به‌ صورت‌ مجرد «ورزش‌» در ایران‌ مورد استعمال‌ قرار گرفته‌ و در مقابل‌ آن‌ به‌دلیل‌ نامعلومی‌ اصطلاح‌ درست‌ «ورزش‌ قدیم‌» یا «ورزش‌ سنتی‌» به‌ یک‌ نوع‌ ترجمة‌ ناقص‌ یعنی‌«ورزش‌ باستانی‌» مبدل‌ شده‌ است‌ که‌ ظاهراً دریافت‌ واضعان‌ از معادل‌ اروپایی‌ les sports anciens در برابر les sports modernes و یا les sports modernes در مقابل‌ la gymnastique antique بوده‌ است‌.

 

ورزش‌ نوین‌ در ایران‌

     ورود ورزش‌ نوین‌ در صحنة‌ فرهنگ‌ و آموزش‌ ایران‌ طبعاً ملازم‌ است‌ با ورود واژگانی‌ که‌ در این‌ ورزشها مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد. وضع‌ زبان‌ فارسی‌ در مقابل‌ این‌ واژگان‌ از چند جهت‌ قابل‌ توجه‌ است‌:

1- صورت‌ قبول‌ و پذیرش‌ لغات‌ به‌ سبب‌ تنوع‌ ورزشها از یک‌ سو و فراوانی‌ واژگان‌ و مصطلحات‌ از دیگر سو و نیز اصل‌ خارجی‌ لغت‌ از سوی‌ سوم‌ ما را با مجموعه‌ای‌ از واژگان‌ ورزشی‌ مواجه‌ می‌سازد که‌ لااقل‌ نمونة‌ خوبی‌ برای‌ قیاس‌ و سنجش‌ واژه‌سازی‌ و قابلیتهای‌ زبان‌ فارسی‌ در برابر تهاجم‌ واژگان‌ خارجی‌ و جذب‌ و هضم‌ آنهاست‌.

2- ورزش‌ به‌ دلیل‌ مقبولیت‌ عام‌ و توجه‌ تودة‌ مردم‌ میدان‌ عمل‌ مسئله‌ای‌ست‌ که‌ می‌تواند مورد استفادة‌ زبان‌شناسان‌ و قاعده‌نویسان‌ وضع‌ واژه‌ قرار گیرد زیرا چنان‌ که‌ خواهد آمد هیچ‌ کدام‌ ازکوششهای‌ واژه‌سازی‌ تصنعی‌ برای‌ ورزش‌ تأثیری‌ در قبول‌ عام‌ نداشته‌ است‌ و مردم‌ گاه‌ یک‌ واژه‌ سبک‌ تلفظ‌ فرنگی‌ را بر یک‌ ترکیب‌ حتی‌ با سابقة‌ فارسی‌ ترجیح‌ داده‌اند (بوکس‌ در مقابل‌ مشت‌زنی‌) و گاه‌ بالعکس‌ یک‌ واژة‌ کوتاه‌ فرنگی‌ را که‌ در آغاز به‌ زبان‌ ما آمده‌ با یک‌ ترکیب‌ تازه‌ساز و بی‌ سابقة‌ فارسی‌ عوض‌ کرده‌اند (وزنه‌برداری‌ در مقابل‌ هالتر).

3- ورزشهایی‌ که‌ سابقة‌ سنتی‌ در ایران‌ داشته‌اند مانند: کشتی‌، شنا، تیراندازی‌، و سوارکاری‌، در زمان‌ مورد نظر ما یعنی‌ حدود صد سال‌ اخیر ناگزیر از قبول‌ مقررات‌ بین‌المللی‌ و مصطلحات ‌خاص‌ خود بوده‌اند.

4- ورزشهایی‌ که‌ سابقة‌ سنتی‌ نداشته‌اند و همراه‌ با تجدد فرهنگی‌ به‌ عرصة‌ فرهنگ‌ و تربیت ‌ایران‌ گام‌ نهاده‌اند مانند: ژیمناستیک‌، دو و میدانی‌، دوچرخه‌ سواری‌، فوتبال‌، بسکتبال‌، والیبال‌، و جز آن‌ که‌ البته‌ تعداد آنها بمراتب‌ بیش‌ از ورزشهای‌ سنتی‌ست‌.

   اما باید دید که‌ برای‌ هر کدام‌ از این‌ ورزشها تا چه‌ اندازه‌ واژة‌ فارسی‌ وجود داشته‌، تا چه‌ اندازه‌ واژة‌ فارسی‌ ساخته‌ شده‌، سازندگان‌ این‌ واژه‌ها چه‌ سازمانها و با چه‌ کسانی‌ بوده‌اند؟ تا چه‌ حد اصل‌ اصطلاح‌ اروپایی‌ آن‌ اعم‌ از انگلیسی‌، فرانسه‌ و غیره‌ علناً در زبان‌ فارسی‌ قبول‌ شده‌ است‌؟ و بالاخره‌ چه‌ مقدار از این‌ واژه‌ها بصورتهای‌ مرکب‌ از قبیل‌ فرانسه‌ - فارسی‌ (پیست‌ِ دو)، انگلیسی‌ - فارسی‌ (تایم‌ اوت‌ گرفتن‌)، عربی‌ - انگلیسی‌ (محوطة‌ پنالتی‌)، فارسی‌ - عربی ‌(پرش‌ ارتفاع‌) و حتی‌ عربی‌ - عربی‌ (خط‌ دفاع‌) در زبان‌ ورزش‌ امروز جا گرفته‌ است‌؟

   به‌ نظر می‌رسد که‌ برای‌ سهولت‌ مراجعه‌ بهتر آن‌ باشد که‌ چند ورزش‌ را بعنوان‌ نمونة‌ کار این‌گزارش‌ انتخاب‌ کنیم‌ و واژگان‌ برابر نهادة‌ فارسی‌ یا دیگر انواع‌ آن‌ را برشماریم‌ و در پایان‌ اشاره‌ای ‌داشته‌ باشیم‌ به‌ عواملی‌ که‌ باعث‌ استقرار این‌ واژگان‌ در زبان‌ فارسی‌ شده‌اند و کسانی‌ که‌ در این ‌راه‌ حقی‌ بر زبان‌ ورزش‌ نوین‌ ایران‌ داشته‌ و دارند.

 

الف‌ - کشتی‌

    کشتی‌ از قدیمیترین‌ انواع‌ ورزش‌ در جهان‌ است‌ و در ایران‌ نیز مانند همه‌ تمدنهای‌ قدیم‌ این ‌ورزش‌ مورد توجه‌ بوده‌ است‌. در متون‌ فارسی‌ اشاره‌ به‌ کشتی‌ و فنون‌ آن‌ بسیار است‌. درهدایهٌ‌المتعلمین‌ فی‌ الطب‌ از «کُنده‌ کشی‌» و «فتح‌ پا» به‌ اصطلاح‌ امروز یاد شده‌ است‌ (20). فردوسی‌ در شاهنامه‌ به‌ کرات‌ در هنگام‌ وصف‌ نبرد دو پهلوان‌ از زورآزمایی‌ تن‌ به‌ تن‌ و کشتی‌گرفتن‌ آنان‌ سخن‌ گفته‌ که‌ در یکی‌ از آنها از یکی‌ از بندها یا فنون‌ کشتی‌ نیز یاد کرده‌ است‌. (21) به‌ نوشتة‌ حبیب‌ الله‌ بلور اصطلاح‌ «بند» به‌ جای‌ «فن‌» نخستین‌ بار در شاهنامه‌ بکار رفته‌است‌.(22) سعدی‌ نیز در گلستان‌ به‌ سیصد و شصت‌ بند فاخر اشاره‌ دارد بدون‌ آن‌ که‌ نامی‌ ازفنون‌ مختلف‌ برده‌ باشد.(23) حسین‌ واعظ‌ کاشفی‌ در فتوت‌نامه‌ سلطانی‌ از دو نوع‌ کشتی‌ به‌نامهای‌ «قبض‌» و «اضطرار» یاد می‌کند که‌ اولی‌ خاص‌ خراسان‌ و عراق‌ بوده‌ که‌ آن‌ را شهری‌وار نیز می‌گفته‌اند و دومی‌ ویژة‌ گیلان‌ و شیروان‌ (ظ‌: شروان‌) و بعضی‌ از آذربایجان‌، که‌ آن‌ را دیلم‌وار هم‌ می‌نامیده‌اند. (24) و سپس‌ مادر فنون‌ کشتی‌ را پشت‌ دست‌ گرفتن‌ می‌داند که‌ «پشت‌دست‌ به‌ جایها برسد هم‌ به‌ سر و هم‌ به‌ پای‌ و هم‌ به‌ میان‌».(25) در مثنوی‌ میرنجات‌ قمی‌ از چهل‌ و دو فن‌ کشتی‌ نام‌ برده‌ شده‌.(26) و در طوماری‌ که‌ از یک‌ نقالی‌ احتمالاً متعلق‌ به‌ دورة ‌صفوی‌ به‌ نام‌ «طومار افسانه‌ پریای‌ ولی‌» بر جای‌ مانده‌ است‌ از چهل‌ فن‌ نام‌ برده‌ شده‌. ولی‌ طومار اشاره‌ دارد به‌ سیصد و شصت‌ فن‌ برجای‌ مانده‌ از پهلوان‌ پوریای‌ ولی‌، که‌ با سیصد وشصت‌ بند سعدی‌ مطابقت‌ دارد. منتهی‌ نویسندة‌ طومار متذکر شده‌ است‌ که‌ چون‌ شمارة‌ سیصدو شصت‌ بند موجب‌ اطالة‌ کلام‌ می‌شود یک‌ صد و بیست‌ فن‌ را برای‌ بازگویی‌ برگزیده‌ در حالی‌که‌ فقط‌ نام‌ چهل‌ فن‌ را برشمرده‌ است‌، او در عین‌ حال‌ تأکید می‌کند که‌ «الحال‌ در میان‌ کشتی‌گیران‌ بیش‌ از پنجاه‌ و پنج‌ فن‌ مجری‌ نیست‌».(27) پرتو بیضائی‌ از 99 فن‌ یاد می‌کند (28)، وناصر مفخم‌ در لغت‌ نامة‌ ورزشی‌ 259 فن‌ را ذکر می‌نماید.(29) غلامرضا انصافپور از 379 فن‌ و اصطلاح‌ کشتی‌ سخن‌ گفته‌ (30)، و حبیب‌الله‌ بلور در یک‌ طبقه‌بندی‌ مغشوش‌ ولی‌ نسبتاً مفصل‌ 548 فن‌ را آورده‌ است‌.(31)

    در مورد کشتی‌، لازم‌ به‌ تذکر است‌ که‌ این‌ فنون‌، بعلت‌ داشتن‌ نام‌ ایرانی‌ و یا نامهای محلی‌ ایرانی‌ از اتخاذ معادلهای‌ اروپایی‌ در امان‌ مانده‌ است‌. با اینهمه‌ ذکر نکته‌ای‌ در مورد این‌ ورزش‌ بیفایده‌ نیست‌، و آن‌ این‌ که‌ پس‌ از ورود ورزش‌ نوین‌ به‌ ایران‌، کشتی‌ اروپایی‌ نیز متداول‌ شد. در اولین‌ سالهای‌ ورود این‌ ورزش‌، نام‌ مصطلح‌ کشتی‌ اروپایی‌ یعنی‌ Grèco-Romaine به‌ همین‌ صورت‌ وبه‌ املای‌ فارسی‌ در مطبوعات‌ آن‌ زمان‌ منعکس‌ شده‌ است‌: «کشتی‌ گرِک‌ و رومن‌». (32) در سال‌بعد این‌ اصطلاح‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ شده‌ و قهرمانان‌ این‌ کشتی‌ با عنوان‌ «کشتی‌ یونانی‌ و رومی‌» معرفی‌ گردیده‌اند.(33) در همین‌ سال‌ یک‌ نوع‌ کشتی‌ نزدیک‌ به‌ کشتی‌ سنّتی‌ که‌ با قوانین‌ تازه ‌وارد میدان‌ شده‌، نام‌ «کشتی‌ آزاد» به‌ خود گرفته‌ است‌. سه‌ سال‌ بعد که‌ وضع‌ نامگذاری‌ برای‌کشتی‌ روشنتر می‌شود به‌ «کشتی‌ اروپایی‌» اصطلاح‌ «کشتی‌ فرنگی‌» اطلاق‌ می‌گردد و «کشتی‌فرنگی‌» رسماً در مقابل‌ Grèco-Romaine یا «کشتی‌ یونانی‌ و رومی‌» در زبان‌ ورزش‌ نوین‌شناخته‌ می‌شود همچنان‌ که‌ «کشتی‌ آزاد» که‌ معادل‌ lutte libre فرانسه‌ و free style wrestling  انگلیسی‌ست‌ مرسوم‌ می‌گردد و «کشتی‌ سنتی‌» با اصطلاح‌ «کشتی‌ باستانی‌» از دو نوع ‌دیگر مجزا می‌شود.

   در همین‌ جهت‌ است‌ که‌ اصطلاح‌ «فرنگی‌ کار» به‌ کشتی‌گیران‌ فرنگی‌ اطلاق‌ می‌شود و نیز برخی‌ از مصطلحات‌ کشتی‌ فرنگی‌ یا بصورت‌ مرکب‌ - خیمة‌ سالتو، سالتو یک‌ دست‌ - و یا بصورت‌ بسیط‌ - نلسون‌، سوپلس‌ - بکار گرفته‌ شده‌ است‌ و حتی‌ گاه‌ فنون‌ کشتیهای‌ دیگری ‌مانند جودو و با اصطلاح‌ تازه‌ساز فارسی‌ در زبان‌ ورزش‌ نوین‌ ایران‌ وارد گردیده‌ است‌ - «کندة ‌ژاپونی‌ یک‌ پا روکار» - (35). از آن‌جا که‌ کشتی‌ سنتی‌ ایران‌ در گود زورخانه‌ یا در روی‌ زمین ‌پوشیده‌ از کاه‌ در فضای‌ آزاد صورت‌ می‌گرفته‌ است‌، مصطلحات‌ ابزارها و وسایل‌ آن‌ و نیز سمت ‌افراد سازمان‌ دهندة‌ این‌ ورزش‌ مستقیماً از  زبانهای‌ اروپایی‌ اخذ و به‌ فارسی‌ برگردانده‌ شده‌است‌ و یا به‌ همان‌ صورت‌ فرنگی‌ به‌ فارسی‌ نوشته‌ و تلفظ‌ می‌شود:

 

فارسی‌             فرانسه‌                    انگلیسی‌

امتیاز                 points                  points

تشک‌                   tapis                        mat

داور وسط‌           arbitre                referee 

داور کنار              juge                     judge

ژوری‌                    jury                     jury

ضربة‌ فنی‌          fall,touch,pin      tomber

گارد                   garde                  garde

 

     در پایان‌ مبحث‌ واژگان‌ کشتی‌ بجاست‌ یادآوری‌ کنیم‌ که‌ مصطلحات‌ این‌ ورزش‌ در زبان‌فارسی‌ بار سنگین‌ و جامعی‌ از مصطلحات‌ عامه‌ را با خود دارد و در بسیاری‌ از فنون‌ این‌ کشتی ‌یا نام‌ واضعان‌ این‌ فن‌ - «کُندة‌ پنیرتپان‌» یا اجرای‌ فن‌ که‌ صورتی‌ شبیه‌ به‌ ابزارهای‌ کار دارد: «مقراضک‌»، «مشک‌ سقا» آمده‌ است‌، و البته‌ یک‌ مطالعة‌ مردم‌شناسی‌ در این‌ مصطلحات‌ خالی ‌از لطف‌ نیست‌.

 

 

ب‌ - فوتبال‌

    این‌ ورزش‌ انگلوساکسونی‌ که‌ امروز از پردرآمدترین‌ و پرتماشاگرترین‌ ورزشهاست‌ و با فوتبال‌ متداول‌ در امریکا کاملاً تفاوت‌ دارد، از طریق‌ مدارس‌ امریکایی‌ و انگلیسی‌ و کارکنان‌ خارجی ‌شرکت‌ نفت‌ ایران‌ و انگلیس‌ به‌ ایران‌ وارد شده‌ و سپس‌ در اوایل‌ دوران‌ پهلوی‌ها بصورت‌ جدی ‌مورد توجه‌ قرار گرفته‌ و با تشکیل‌ مدارس‌ جدید و بوجود آمدن‌ تیمهای‌ فوتبال‌ جای‌ خود را درنزد مردم‌ بسرعت‌ باز کرده‌ است‌. این‌ ورزش‌ که‌ یک‌ ورزش‌ کاملاً انگلیسی‌ست‌ در آغاز با تمام ‌مصطلحات‌ انگلیسی‌ در زبان‌ فارسی‌ وارد شده‌ است‌: گل‌، بک‌، هافبک‌، سنتر هافبک‌، فوروارد، سنتر فوروارد، رِفری‌، هَند، پنالتی‌، کُرنر، آفساید، اوت‌. اینها، همه‌ به‌ همین‌ صورت‌ فارسی ‌نوشته‌ می‌شده‌ و تلفظ‌ می‌گردیده‌ است‌.

    فرهنگستان‌ ایران‌ در زمان‌ رضاشاه‌ پهلوی‌ در کنار واژه‌سازی‌ برای‌ برخی‌ از واژگان‌ فنی‌ و علمی‌ روزگار خود دست‌ به‌ یک‌ طبع‌آزمایی‌ لغوی‌ در زمینة‌ ورزشی‌ نیز زده‌ است‌ و کوشیده‌ تا معادلهای‌ فارسی‌ برای‌ اصطلاحات‌ فوتبال‌ بیابد. حاصل‌ این‌ کار لغاتی‌ست‌ که‌ در زیر می‌خوانید و شاید تبسمی‌ هم‌ بر لب‌ شما بیاورد.

«واژه‌های‌ فوتبال‌: هال‌بان‌ goal keeper، پیشرو forward، پشتیبان‌ back، نگهبان ‌half back، پیشرو مرکز center forward، پیشرو دست‌ راست‌right wing forward، پیشرو دست‌ چپ‌ left wing forward، پیشرو راست‌right forward، پیشرو چپ ‌left forward، نگهبان‌ مرکز centerhalf back، نگهبان‌ راست‌ نگهبان‌ چپ‌ left half back، پشتیبان‌ راست‌ right back، پشتیبان‌چپ ‌left back،  هال ‌goal post، هال‌ کرد goal.  ("هال‌" میله‌هایی‌ را که‌ برای‌ چوگان ‌بازی‌ در دوسر میدان‌ سازند) و نویسندگان‌ معتبر همیشه‌ آن‌ را بجای‌ «دروازه‌» بکار برده‌اند و حتی‌ «هال‌کرد» یعنی‌ از «دروازه‌ بیرون‌ برد» استعمال‌ نموده‌اند چنان‌ که‌ اکنون‌ هم‌ می‌گویند «گل‌ کرد». دو واژه‌ هال‌ بان‌ و هالگاه‌ نیز به‌ قیاس‌ فارسی‌ ساخته‌ شده‌ است‌.

بیرون‌ out، گوشه‌ corner، تاوان‌ penalty، سر head، رد pass، تاوانگاه‌ penalty(Zone)، فوتبال‌ football، زدن‌ kick، خطا foul، کنار off-side، دست‌ hand، هالگاه ‌goal area، داور referee، دسته‌ team.»(36)

     چنان‌ که‌ می‌دانیم‌ این‌ واژگان‌ در زبان‌ ورزش‌ نوین‌ ایران‌ هرگز جایی‌ نیافت‌ و در عوض ‌همزمان‌ با وضع‌ این‌ واژگان‌ کسانی‌ که‌ عملاً به‌نحوی‌ دست‌اندرکار فوتبال‌ بودند، کوشیدند تا بانوعی‌ تلفیق‌ و بهم‌ آمیختن‌ واژگان‌، مصطلحات‌ خاص‌ این‌ ورزش‌ را بسازند. برخی‌ از این‌ مصطلحات‌ که‌ با چند تغییر بکار برده‌ می‌شود از این‌ قرار است‌:

 

فارسی‌                                                       فرانسه‌                        انگلیسی‌

بغل‌ چپ‌                                                 inter gauche             left forward

بغل‌ راست‌                                                  inter droit            right forward

بک چپ                                              arrière gauche        left back         

بک راست                                                             arrière driot  right back  

دروازه‌                                                                   but                          goal

دروازه‌بان‌                                             gardien de but              goal keeper

سنترفوروارد، فوروارد وسط‌، فوروارد میانی‌      avant centre            center forward

سنتر هافبگ‌، هافبگ‌ میانی‌                     center half back       ariere central  

گوش‌ چپ‌                                             left wing forward    aillier gauche  

گوش‌ راست‌                                               right wing forward  aillier droit 

 

مصطلحات‌ فنی‌ بازی‌ از قبیل‌ فول‌ foul، اوت‌ out، پنالتی‌ penalty، «گل‌» goal  در معنی‌ به‌ ثمر رسیدن‌ حمله‌ و گشایش‌ دروازة‌ حریف‌، آفساید (هافساید) off side همچنان‌ از انگلیسی‌ درفارسی‌ مانده‌ است‌ و تنها در سالهای‌ اخیر که‌ تاکتیک‌ بازی‌ فوتبال‌  تغییراتی‌ پیدا کرده‌ و بازیکنان ‌بر اساس‌ طرح‌ مربی‌ بصورتهای‌ آرایشی‌ متفاوت‌ از قبیل‌ (3-2-4-1 یا 3-3-4) وارد میدان‌می‌شوند، اصطلاحات‌ عامتری‌ از جمله‌ «خط‌ دفاع‌»، «خط‌ حمله‌»، «نوک‌ حمله‌» و جز آن‌ مورداستفاده‌ است‌ که‌ بحث‌ جزیی‌تر دربارة‌ آن‌ در حوصلة‌ این‌ مقاله‌ نیست‌.

   نکتة‌ آخری‌ که‌ باید در مورد فوتبال‌ متذکر شد این‌ است‌ که‌ در این‌ ورزش‌ مانند دیگر وزشهایی‌که‌ دروازه‌بان‌ دارد - چوگان‌، واترپلو، هندبال‌ - در زبان‌ فارسی‌ اصطلاح‌ «گُلِر» ساخته‌ و مصرف‌شده‌ که‌ تحقیق‌ در چگونگی‌ ساختمان‌ زبانی‌ این‌ واژه‌ از هر جهت‌ شایان‌ توجه‌ است‌، زیرا آن‌ را در فرهنگهای‌ خارجی‌ ندیده‌ایم‌ و در فرهنگهای‌ فارسی‌ نیز فقط‌ دکتر معین‌ - آنهم‌ لابد به‌ قیاس ‌تداول‌ عام‌ - آن‌ را در معنای‌ «دروازه‌بان‌» آورده‌ و تذکر داده‌ است‌ که‌ در معنی‌ goal keeperانگلیسی‌ست‌.(37)

 

پ‌ - دو و میدانی‌

    نام‌ فارسی‌ این‌ ورزش‌ برگردان‌ مستقیم‌ انگلیسی‌ آن‌ یعنی‌ track and field است‌ چه‌ در فرانسه‌این‌ ورزش‌ را L'athletisme می‌خوانند. دو و میدانی‌ به‌ مجموعه‌ ورزشهایی‌ گفته‌ می‌شود که ‌مرکب‌ است‌ از انواع‌ دو و پرش‌ و پرتاب‌ و راه‌پیمایی‌ها و مسافات‌ صحرانوردی‌.

    برخورد زبان‌ فارسی‌ با این‌ ورزش‌ در خور توجه‌ بسیار است‌ چه‌ در برخی‌ از موارد زبان‌ به‌ساختن‌ ترکیبات‌ بدیع‌ و زیبای‌ فارسی‌ دست‌ یافته‌ (پرش‌ سه‌ گام‌، پرتاب‌ نیزه‌، دهگانه‌)، دربرخی‌ دیگر، ترکیب‌ واژه‌ فارسی‌ و عربی‌ است‌ که‌ طبعاً بصورت‌ یک‌ واحد غیرقابل‌ فهم‌ برای ‌اعراب‌ ساخته‌ شده‌ (پرش‌ طول‌، پرش‌ ارتفاع‌) - در مقابل‌ دو اصطلاح‌ عربی‌: القفز الطویل‌ والقفز العالی‌ - پاره‌ای‌ دیگر ترکیب‌ فارسی‌ و فرنگی‌ واژه‌، کار ساختن‌ معادل‌ اصطلاح‌ اروپایی‌ را انجام‌ داده‌ است‌ (پرتاب‌ دیسک‌، چالة‌ استارت‌) و در برخی‌ از موارد نیز یک‌ واژة‌ مرکب ‌چند ملیتی‌ به‌ دادِ زبان‌ ورزش‌ نوین‌ رسیده‌ است‌ (چهار در صد مترِ امدادی‌). ذیلاً به‌ چند نمونه‌ از واژگان‌ دو و میدانی‌ و معادلهای‌ فرانسه‌ و انگلیسی‌ آن‌ اشاره‌ می‌کنیم‌:

 

فارسی‌                                  فرانسه‌                                            انگلیسی‌

پرتاب‌ چکش‌            hammer throw                     lancement du marteau

پرتاب‌ دیسک‌              discus throw                        lancement du disque 

پرتاب‌ نیزه‌                 javelin throw                       lancement du javelot

پرتاب‌ وزنه                    shot-put                               lancement du pois

پرش‌ ارتفاع‌                        hight jump                           saut en hauteur

پرش‌ با نیزه      à la perch                    pole vault                            saut

پرش‌ سه‌ گام‌                               triple jump                           triple saut

پرش‌ طول‌                       long jump                             saut en longueur

پنجگانه‌                                   pentathlon                             pentathlon

چهار درصد (100x4)

متر امدادی                400 meters rely                     4x100 metres relais    

دهگانه‌                                     decathlon                               decathlon

راه‌پیمایی‌                                        walk                                      march

سه‌ هزار متر

 با مانع‌                   3000 meters steeple chase     3000 metres steeple

صحرانوردی‌                                     cross contry                            cross

صد و ده‌ متر

 با مانع‌                       meters hurdles                 110 meters haies   110

ماراتن‌                                     marathon                                marathon

هفتگانه‌                                  hepathlon                               hepathlon

 

ت‌ - ژیمناستیک‌

     این‌ ورزش‌ به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ در تمدن‌ غربی‌ قدمت‌ و اهمیت‌ دارد در نزد ما ایرانیان‌ نو و تازه ‌شناخته‌ است‌. اصل‌ واژه‌ یونانی‌ست‌ که‌ به‌ لاتین‌ و از آن‌جا به‌ تقریباً تمام‌ زبانهای‌ اروپایی‌ با مختصر تغییر در صورت‌ و تلفظ‌ راه‌ یافته‌ است‌.

    ژیمناستیک‌ در فرهنگهای‌ اروپایی‌ معانی‌ و تعاریف‌ متعدد دارد. و در زمینه‌های‌ تربیت‌، هنر، فلسفه‌، تربیت‌ نظامی‌ و ورزش‌ دربارة‌ آن‌ مقالات‌ و کتب‌ متعدد نوشته‌ شده‌ است‌. (38)

     ذکر این‌ دقیقه‌ خالی‌ از فایده‌ نیست‌ که‌ در یونان‌ قدیم‌ دسته‌ای‌ از مرتاضان‌ هندو را gummnos sophos یعنی‌ «برهنگان‌ خردمند» می‌نامیده‌اند و این‌ واژه‌ هنوز بصورت‌ gymnosophiste درفرهنگهای‌ فرانسوی‌ با همان‌ معنی‌ مضبوط‌ است‌. و جا دارد که‌ صاحبنظران‌ دربارة‌ ارتباط‌ واژه‌ مرتاض‌ که‌ معنای‌ خاص‌ خود را در زبان‌ فارسی‌ دارد و نیز شیوة‌ سخت‌ تمرینات‌ بدنی‌ مرتاضان ‌به‌ منظور تزکیة‌ نفس‌ که‌ بکلی‌ از نوع‌ ریاضت‌ عارفانة‌ ایرانی‌ جداست‌ و این‌ واژه‌ قدیم‌ یونانی ‌مطالعة‌ دقیقتری‌ بنمایند.

     در هر حال‌ تا آن‌جا که‌ ما می‌دانیم‌ واژه‌ ژیمناستیک‌ برای‌ نخستین‌ بار به‌ همین‌ صورت‌ در زبان‌ فارسی‌ توسط‌ محمدحسن‌ خان‌ اعتمادالسلطنه‌ در روزنامة‌ خاطرات‌ او بکار رفته‌ است‌ (39) تقریباً محرز است‌ که‌ مقصود اعتمادالسلطنه‌ از ژیمناستیک‌ِ شاگردان‌ مدرسة‌ دارالفنون‌، مجموعة‌ عملیات‌ صف‌ و نظام‌ است‌ که‌ در برنامة‌ دارالفنون‌ وجود داشته‌ و در آن‌ روزگار (1892 میلادی‌) همچنان‌ که‌ اشاره‌ شد هنوز عملیات‌ تمرینی‌ نظامی‌ مدارس‌ را در اروپا نیز ژیمناستیک ‌میخواندند، و برنامة‌ دارالفنون‌ که‌ از برنامه‌های‌ مدارس‌ اروپایی‌ اقتباس‌ شده‌ بود و بتوسط ‌معلمان‌ اروپایی‌ تدریس‌ می‌شده‌، طبعاً دارای‌ بخشی‌ در آموزش‌ نظامی‌ - اعم‌ از سواره ‌نظام‌، یاتوپخانه‌ - بوده‌ است‌ که‌ به‌ آن‌ ژیمناستیک‌ گفته‌ می‌شده‌.

    ورزش‌ ژیمناستیک‌ از زمان‌ ورود به‌ ایران‌ به‌ همین‌ نام‌ خوانده‌ می‌شده‌ است‌ در آغاز همة‌ اسبابهای‌ این‌ ورزش‌ مورد استفاده‌ قرار نمی‌گرفته‌ بطوری‌ که‌ در گزارش‌ مسابقه‌های‌ قهرمانی ‌ایران‌ در سال‌ 1322 در رشتة‌ ژیمناستیک‌ فقط‌ از سه‌ ماده‌: پارالل‌، بارفیکس‌، و حرکات‌ زمینی ‌یاد شده‌ است‌ (40). در سالهای‌ بعد مدتی‌ نام‌ این‌ ورزش‌ از «ژیمناستیک‌» به‌ «ورزشهای‌ با اسباب‌» تغییر داده‌ شد ولی‌ این‌ تغییر نام‌ چندی‌ نپایید و اکنون‌ ژیمناستیک‌ به‌ همین‌ صورت‌ در زبان‌ فارسی‌ بکار می‌رود و اسامی‌ اسبابهای‌ این‌ ورزش‌ بصورتهای‌ واژه‌ اصلی‌، واژة‌ ترجمه‌ شده ‌و واژه‌ مرکب‌ مورد استفاده‌ می‌باشد. چنین‌ است‌ صورت‌ مصطلحات‌ فنون‌ آن‌ که‌ مخلوطی‌ ازواژه‌های‌ اصلی‌ و واژه‌های‌ جایگزین‌ است‌. ذیلاً به‌ نامهای‌ اسبابهای‌ این‌ ورزش‌ اشاره ‌می‌کنیم‌:

 

فارسی‌                                 فرانسه‌                                    انگلیسی‌

بارفیکس‌                           horizantal bar                             barre fixe

پارالل                    barres parallèles     parallel bars                          

پارالل‌ بانوان ‌       barres asymetrique                       asymmetrical bars   

پارالل‌ ناهم‌سطح‌                                                                   uneven bars

چوب‌ موازنه‌                            balance beam                              poutre

حرکات‌ زمینی‌          floor exercises                            exercices au sol

حلقه‌                                  rings                                           anneaux

خرک‌                   longhorse                                   cheval de voltige

vault = volting horse                  cheval de longueur                         

خرک‌ حلقه‌                side horse = pommeledhorse      cheval d'arcon

ژیمناستیک‌                   gymnastics                                 gymnastique

 

     نکتة‌ جالب‌ در مصطلحات‌ این‌ ورزش‌ آن‌ که‌ اسبابی‌ که‌ در فارسی‌ «خرک‌» خوانده‌ شده‌ چه‌ در فرانسه‌ و چه‌ در انگلیس‌ و چه‌ در ترجمة‌ عربی‌ به‌ نام‌ «اسب‌»   (cheval / فرانسه‌، horse / انگلیسی‌، جواد / عربی‌) نامیده‌ شده‌ است‌. گمان‌ من‌ این‌ است‌ که‌ فارسی‌ زبانان‌ یا به‌ علت‌ شباهت‌ این ‌اسباب‌ به‌ چهارپایه‌ای‌ که‌ در کار نجاری‌ برای‌ تکیه‌ دادن‌ چوب‌ جهت‌ اره‌ یا رنده‌ کردن‌ آن‌ مورد استفاده‌ واقع‌ می‌شود، یا به‌ سبب‌ ارتفاع‌ نسبتاً کمش‌ که‌ آن‌ را به‌ خر کوچک‌ شبیه‌ می‌سازد و یابه‌ علت‌ شباهت‌ آن‌ به‌ خرپشته‌های‌ روی‌ بام‌ آن‌ را خرک‌ خوانده‌اند. دکتر معین‌ ذیل‌ کلمة‌ «خرک‌» این‌ واژه‌ را خر کوچک‌، چهارپایه‌ای‌ چوبین‌ که‌ در ورزش‌ آن‌ را بکار می‌برند و استخوان‌ یا چوبی‌که‌ روی‌ کاسة‌ تار نصب‌ کنند و سیمهای‌ تار را از روی‌ آن‌ عبور دهند، معنی‌ کرده‌ است‌.(41)

 

 

ث‌ - وزنه‌ برداری‌

     این‌ ورزش‌ با عنوان‌ «هالتر» در ایران‌ ظاهر شد.(42) فرانسویها دو اصطلاح‌ poids et halter و l'halterophilie را برای‌ این‌ ورزش‌ بکار می‌برند. در حالی‌ که‌ در زبان‌ انگلیسی‌ واژة‌ weightlifting که‌ دقیقاً در معنای‌ وزنه‌برداری‌ست‌، جهت‌ این‌ ورزش‌ بکار گرفته‌ می‌شود.

   وزنه‌ برداری‌ در گذشته‌ دارای‌ سه‌ حرکت‌ بود و در حال‌ حاضر دارای‌ دو حرکت‌ است‌، وحرکت‌ «پرس‌» از این‌ ورزش‌ کنار گذاشته‌ شده‌ است‌. ولی‌ تا هنگامی‌ که‌ وجود داشت‌، این‌حرکت‌ به‌ همان‌ نام‌ انگلیسی‌ در فرهنگ‌ ورزشی‌ ایران‌ بکار برده‌ می‌شد. معادل‌ فارسی‌ حرکات ‌زیر در وزنه‌برداری‌ و حاصل‌ جمع‌ آنها عبارتند از:

 

فارسی‌                      فرانسه‌                      انگلیسی‌

پرس‌                     press                    developpè

یک ضرب   snatch                  arrachè               

دوضرب               clean and jerk       peule et jetè

مجموع‌                           total                      total

 

     در وزنه‌برداری‌ مانند چند ورزش‌ دیگر (بوکس‌ - کشتی‌ فرنگی‌ و آزاد - جودو) داوطلبان‌ براساس‌ وزن‌ بدن‌ در گروههای‌ مختلف‌ رده‌ بندی‌ می‌شوند و افراد هم ‌وزن‌ با هم‌ مسابقه‌ می‌دهند. در واژگان‌ ورزش‌ نوین‌ ایران‌، تنها وزنه‌ برداری‌ست‌ که‌ اوزان‌ آن‌ از ترجمه‌ دقیق‌ نامهای‌ اروپایی‌ می‌آید. در حالی‌ که‌ در ورزشهایی‌ چون‌ کشتی‌ و بوکس‌ با آن‌ که‌ اروپاییان‌ وزنها را با نام‌ می‌آورند، فارسی‌ زبانان‌ تنها به‌ ترتیب‌ وزن‌ و شمارش‌ آن‌ از وزن‌ اول‌ تا دهم‌ (برای‌ کشتی‌) اکتفا می‌نمایند و گاه‌ برای‌ آن‌ که‌ مشکلی‌ پیش‌ نیاید در مقابل‌ هر وزن‌، محدودة‌ آن‌ وزن‌ را به‌ کیلوگرم‌ ذکر می‌کنند. فرضاً می‌نویسند وزن‌ اول‌ (48 کیلوگرم‌) یا وزن‌ نهم‌ (100 کیلوگرم‌)، در حالی‌ که ‌در وزنه‌برداری‌ تمام‌ وزنها ملاک‌ اصلی‌ست‌: ذیلاً این‌ اصطلاحات‌ آورده‌ می‌شود:

 

 

فارسی‌                            فرانسه‌                                                انگلیسی‌

مگس‌ وزن‌                       fly-weight                                  poids mouch

خروس‌ وزن‌                          bantam-weight                           poids coq

پَروزن‌                             feather-weight                            poids plume

سبک‌ وزن‌                         light-weight                                poids leger

میان‌ وزن‌                     middle-weight                             poids moyens

میان‌ سنگین             light-heavyweight                       poids mi-lourds

نیم‌ سنگین‌            middle-heavywseight                  poids lourds-leger

ماقبل‌ سنگین‌                            100kg                                            100kg

سنگین‌ وزن‌                    heavyweight                                poids lourds

مافوق‌ سنگین‌        super heavyweight                       poids super-lourds

 

 

ج‌ - شنا

   علی‌ اصغر حکمت‌ وزیر معارف‌ رضاشاه‌ در گزارش‌ ورزشی‌ خود به‌ محمدرضا شاه‌ پهلوی ‌ولیعهد آن‌ روزگار در سال‌ 1317، قدمت‌ مسابقات‌ رسمی‌ شنا را به‌ سال‌ 1301 می‌رساند و متذکر می‌شود که‌ در آن‌ سال‌ انجمن‌ ترویج‌ ورزش‌ وزارت‌ جنگ‌ که‌ به‌ دستور سردار سپه ‌تشکیل‌ شده‌ بود «مسابقه‌های‌ شنا و فوتبال‌ ایجاد نمود» (43). به‌ این‌ ترتیب‌ ما نشانه‌ای‌ از اولین ‌مسابقه‌های‌ «شنا» راکه‌ در گذشته‌ به‌ آن‌ «آب‌ بازی‌» هم‌ گفته‌ می‌شده‌ (44) و هنوز هم‌ در افغانستان‌ به‌ این‌ نام‌ خوانده‌ می‌شود (45) در تاریخ‌ ورزش‌ نوین‌ ایران‌ می‌یابیم‌.

    اما اولین‌ نتایج‌ رسمی‌ این‌ مسابقه‌ها، نتایج‌ مسابقه‌ای‌ست‌ که‌ در استخر شصت‌ متری‌ و غیرقانونی‌ منظریة‌ تهران‌ برپا شده‌ است‌ - طول‌ استخر قانونی‌ که‌ به‌ آن‌ استخر المپیک‌ هم‌ گفته ‌می‌شود پنجاه‌ متر است‌ - در مسابقات‌ منظریه‌ که‌ پیش‌ از افتتاح‌ استخر قهرمانی‌ امجدیه‌ انجام‌ شده‌، مواد مسابقات‌ با نامهای‌ شنای‌ سینه‌، شنای‌ پشت‌، شنای‌ قورباغه‌ و شنای‌ آزاد معرفی‌گردیده‌ است‌. (46) این‌ اصطلاحات‌ با کمی‌ تغییر بصورت‌ کرال‌ سینه‌، کرال‌ پشت‌ و قورباغه‌ وشنای‌ آزاد تا حدود سالهای‌ 1326 در فرهنگ‌ واژه‌های‌ ورزشی‌ نوین‌ هست‌. از این‌ سال‌ به‌ بعد واژگان‌ مواد شنا بصورتی‌ که‌ در زیر می‌آید تثبیت‌ و بکار برده‌ شده‌ است‌:

فارسی‌                                    فرانسه‌                      انگلیسی‌

شنای‌ آزاد                                free-style               nege libre

شنای‌ پروانه‌                                butterfly                 papillon

شنای‌ پشت‌                                        back stroke            dos

شنای‌ قورباغه‌                                  breast stroke           brass

شنای‌ مختلط‌ انفرادی           400 meters              4x100 metres

(= شنای‌ چهار شنای‌ انفرادی)‌  quatre Nages      individ ual medly

 

    باید دانست‌ که‌ دو شنای‌ پروانه‌ و چهارشنای‌ انفرادی‌ - که‌ در آن‌ یک‌ شناگر شناهای‌ پُشت‌، پروانه‌، قورباغه‌، و سینه‌ را اجرا می‌کند - از شناهای‌ متأخر است‌ که‌ اولی‌ از 1956 و دومی‌ از1960 وارد بازیهای‌ المپیک‌ شده‌اند (47)، و با رسمی‌ شدن‌ این‌ شناها در مسابقات‌، بلافاصله ‌واژه‌های‌ معادل‌ آن‌ در زبان‌ فارسی‌ ساخته‌ و بکار برده‌ شده‌ است‌.

    همچنین‌ تذکر این‌ نکته‌ بیفایده‌ نیست‌ که‌ در کنار شنا، ورزشهای‌ آبی‌ دیگری‌ نیز وجود دارد که ‌واژگان‌ آنها در زبان‌ فارسی‌ با وضع‌ خاصی‌ قرار گرفته‌اند از این‌ قرار:

    شیرجه‌ که‌ واژة‌ آن‌ در زبان‌ فارسی‌ وجود داشته‌ و شامل‌ دو رشتة‌ متفاوت‌ است‌:

شیرجه‌ از تخته‌ و شیرجه‌ از سکو. این‌ هر دو واژه‌ در برابر واژگان‌ خارجی‌ معادل‌ قرار داده‌ شده‌ است‌.

 

فارسی‌                                         فرانسه‌                      انگلیسی‌

شیرجه‌ از تخته‌           Spring board Diving        plongeons (tremplin)

شیرجه‌ از سکو            Platform Diving               plongeons (haut vol)

 

     در شیرجه‌، مصطلحات‌ فارسی‌ قدیمی‌ که‌ در چاله‌ حوض‌ بازی‌ مصرف‌ داشته‌، مانند پشتک‌، وارو، پیچ‌ و جز آن‌ در کنار اصطلاحات‌ تازه‌ساز مانند «ملائکه‌» و سپس‌ «فرشته‌» و اصطلاحات‌کاملاً فرنگی‌ مثل‌ جک‌، بک‌، جک‌ بک‌، و اصطلاحات‌ مرکب‌ مانند «جک‌ از نو» همه‌ بکار رفته ‌و قبول‌ شده‌ است‌.

   در مقابل‌، ورزش‌ جمعی‌ واترپلو مانند فوتبال‌ و حتی‌ شدیدتر از آن‌ با تمام‌ اصطلاحات ‌خارجی‌ به‌ حیطة‌ ورزش‌ نوین‌ ایران‌ قدم‌ نهاده‌ است‌ و گلر، بک‌، هافبک‌ و فوروارد به‌ همان‌صورت‌ انگلیسی‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌.

   اما یک‌ ورزش‌ آبی‌ تازه‌ و خاص‌ بانوان‌ که‌ به‌ انگلیسی‌ به‌ آن‌ Sznchronized Swimming و به‌فرانسه‌ به‌ آن‌ ballet nautique گفته‌ می‌شود و از 1988 م‌. در بازیهای‌ المپیک‌ سئول‌ رسمیت ‌یافته‌، در زبان‌ فارسی‌ به‌ ترجمة‌ مرکب‌ فرانسه‌ برگردانده‌ شده‌ و اصطلاح‌ «بالة‌ آبی‌» برای‌ آن‌ وضع‌گردیده‌ است‌.

 

چ‌ - واژگان‌ مشترک‌

   در پایان‌ این‌ بحث‌، لازم‌ است‌ تذکر داده‌ شود که‌ برخی‌ از واژگان‌ مشترک‌ میان‌ ورزشهای ‌مختلف‌ که‌ در برگیرندة‌ اسم‌ مکانها و سمَت‌ اشخاص‌ می‌باشد، نوعی‌ تداول‌ و قبول‌ عام‌ یافته‌، به‌نحوی‌ که‌ بصورت‌ یک‌ واژه‌ مستعمل‌ برای‌ همة‌ ورزشها درآمده‌ است‌.

مانند:

 

فارسی‌                                       فرانسه‌                   انگلیسی‌

استادیوم‌ - ورزشگاه‌                         stadium                    stade

استارت‌                                       start                         depart

بازیکن‌                                       player                       joueur

تریبون‌، جایگاه‌ تماشاگران‌               stand                        tribune

توپ‌                                 ball                          balle, ballon

خطا                                             foul                           fault

داور                                 referee                      juge, arbitre

دروازه‌                                            goal                           but

دروازه‌بان‌، گلر                 goal keeper               gardien de but

رخت‌ کن‌                               locker room               vestiaire

سوت‌                                       whistle                        sifflet

قیچی‌ (در کشتی‌،

فوتبال‌، ژیمناستیک‌ و پرش‌ ارتفاع‌)    scissors                      ciseau

مربی‌، کوچ‌                          coach                          entraرneur

 

ح‌ - تأملاتی‌ چند

    واژگانی‌ که‌ نمونه‌هایی‌ از آنها‌ ارائه‌ گردید، محصول‌ و ساختة‌ فکر اشخاص‌ و گروههایی‌ست‌ که ‌از زمان‌ پیدایی‌ ورزش‌ نوین‌ در ایران‌ به‌ این‌ طرف‌ در این‌ کار به‌نحوی‌ از انحاء دست‌ داشته‌اند. ذکر نام‌ آنان‌، و با استفاده‌ از حافظه‌، فقط‌ بخاطر ارجی‌ست‌ که‌ به‌ کوشش‌ آنان‌ می‌توان‌ نهاد. البته‌ ذکر نام‌ این‌ افراد به‌ معنای‌ آن‌ نیست‌ که‌ همة‌ آنان‌ در کار واژه‌سازی‌ دخالتی‌ مستقیم ‌داشته‌اند، ولی‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ این‌ فعالان‌ ورزش‌، لااقل‌ در زمرة‌ کسانی‌ بوده‌اند که‌ در مقام ‌مسئول‌ فدراسیون‌، دبیر فدراسیون‌، رئیس‌ کمیتة‌ فنی‌ فدراسیون‌، هنگام‌ قبول‌ و ورود یک‌ واژه‌، بر این‌ کار حداقل‌ نظارتی‌ داشته‌اند.(48)

   از تأثیر مربیان‌ و مسئولان‌ خارجی‌ که‌ در خدمت‌ تربیت‌ بدنی‌ و ورزش‌ ایران‌ بوده‌اند نباید غافل‌ بود. از جمله‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ توماس‌ گیبسن‌ امریکایی‌، اولین‌ رئیس‌ ادارة‌ تربیت‌ بدنی‌ و پیشاهنگی‌ ایران‌ که‌ از 1313 در خدمت‌ وزارت‌ معارف‌ بوده‌ است‌، چه‌ در تهیة‌ مقررات‌ و آیین‌نامه‌ها و چه‌ در ترجمة‌ این‌ مقررات‌ به‌ فارسی‌ با شاگردان‌ و همکاران‌ ایرانی‌ خود زحماتی‌ کشیده‌ و ای‌ بسا که‌ بسیاری‌ از واژه‌های‌ مرکب‌ یا بسیطی‌ که‌ ذکرشان‌ رفت‌ از ادارة‌ او پا به‌ عرصة‌ زبان‌ ورزش‌ نوین‌ ایران‌ گذاشته‌ است‌. (49)

   در زمینة‌ تهیه‌ و تنظیم‌ لغات‌ ورزشی‌ تا آن ‌جا که‌ نویسنده‌ اطلاع‌ دارد فقط‌ یک‌ کتاب‌ مستقل‌ به‌نام‌ لغت‌ نامة‌ ورزشی‌ توسط‌ ناصر مفخم‌ نویسنده‌ و مفسر ورزشی‌ در 1347 در تهران‌ به‌سرمایة‌ سازمان‌ تربیت‌ بدنی‌ و تفریحات‌ سالم‌ ایران‌ انتشار یافته‌ است‌ که‌ با همة‌ کاستیهای‌ علمی ‌از جهت‌ یک‌ فرهنگ‌ لااقل‌ بعنوان‌ سنگ‌ زیرین‌ یک‌ بنا قابل‌ توجه‌ است‌، و جز این‌ باید از عباس‌ اکرامی‌ همکار دایره‌المعارف‌ فارسی‌ (50) و بهمن‌ بوستان‌ نام‌ برد که‌ دکتر محمد معین ‌را در تهیة‌ واژگان‌ ورزش‌ نوین‌ یاری‌ داده‌اند.(51)

    در هنگام‌ تهیة‌ این‌ یادداشتها نویسنده‌ به‌ وضع‌ لغات‌ ورزشی‌ در زبان‌ عربی‌ نیز توجه‌ کرد و اولین‌ موضوعی‌ که‌ برای‌ او جالب‌ و در خور نقل‌ در مقاله‌ بود، این‌ بود که‌ اعراب‌ در مواجهه‌ بالغات‌ ورزشی‌ نوین‌ به‌ همان‌ صورتی‌ رفتار کرده‌اند که‌ با هر واژة‌ بیگانة‌ دیگری‌ رفتار می‌کنند یعنی‌ با ترجمة‌ عربی‌ واژه‌ و به‌ اصطلاح‌ به‌ حیطة‌ زبان‌ عربی‌ درآوردن‌ واژه‌، لغاتی‌ را که‌ خواسته‌اند، ساخته‌اند، از جمله‌ تمام‌ ورزشهایی‌ که‌ با توپ‌ بازی‌ می‌شود به‌ این‌ صورت‌ عربی ‌شده‌ است‌: بسکتبال‌: کُره‌ السّله‌، پینگ‌ پونگ‌: کُره‌ الطاوله‌، تنیس‌: کُره المضرب‌، فوتبال‌:کُره ‌القدم‌، واترپلو: کُره ‌الماء، والیبال‌: کُره ‌الید. (52)

 

 

خ‌ - خلاصه‌ای‌ از مقاله‌

نگاهی‌ به‌ واژگان‌ ورزش‌ نوین‌ در زبان‌ فارسی‌ به‌ ما نشان‌ می‌دهد که:

¨     ¨      ورزش‌ که‌ یک‌ عامل‌ تربیتی‌ ساده‌، پویا و مردم‌پسند است‌ در زبان‌ فارسی‌ واژگان‌ خاص‌ خود را به‌ سرعت‌ پیدا کرده‌ و مورد استفاده‌ قرار داده‌ است‌ و حتی‌ هنگامی‌ که‌ ورزش‌ تازه‌ای‌ در جهان ‌پدیدار شده‌، ورود واژگان‌ آن‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ تابع‌ همین‌ اصل‌ بوده‌ است‌ (شنای‌ پروانه‌، بالة‌آبی‌).

¨     ¨      هنگام‌ ساختن‌ واژگان‌ ورزشی‌، زبان‌ حتی‌ به‌ عواملی‌ نظیر شکل‌ ورزش‌ نیز توجه‌ داشته‌ است‌(شنای‌ قورباغه‌).

¨     ¨      مصطلحات‌ موجود در زبان‌، چه‌ در مورد ورزشهای‌ سنتّی‌ (کشتی‌) و چه‌ در ورزشهای‌ نوین‌(شیرجه‌) تا آن ‌جا که‌ میسر بوده‌، مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌ و از آن‌جا که‌ این‌ مصطلحات ‌بیشتر متعلق‌ به‌ زبان‌ و فرهنگ‌ عامه‌ بوده‌ به‌ سرعت‌ جا افتاده‌ و قبول‌ شده‌ است‌.

¨     ¨      در مورد ساختن‌ واژگان‌ فارسی‌، گاه‌ سازندگان‌، معادلهایی‌ آفریده‌اند که‌ از هر جهت‌ جالب ‌توجه‌ است‌ (دهگانه‌، پنجگانه‌، پرش‌ سه‌ گام‌).

¨     ¨      کوششهای‌ اولین‌ فرهنگستان‌ برای‌ وضع‌ و بکار بردن‌ واژه‌های‌ ورزش‌ نوین‌ در مجموع‌ ناکام ‌مانده‌ است‌. دلایل‌ این‌ ناکامی‌ را شاید بتوان‌ به‌ این‌ شرح‌ طبقه‌بندی‌ کرد:

الف - از آن‌جا که‌ ورزش‌ و تربیت‌ بدنی‌ در چشم‌ مسئولان‌ دولت‌ از اولویت‌ سازمانها و بنیادهای‌آموزشی‌ دیگر برخوردار نبوده‌ فرهنگستان‌ هم‌ خیلی‌ دیر به‌ فکر وضع‌ واژه‌های‌ جایگزین‌ افتاده ‌و هم‌ آن‌ کوشش‌ لازم‌ دولتی‌ برای‌ جاری‌ ساختن‌ این‌ مصطلحات‌ در فرهنگ‌ اداری‌ ورزش‌ نوین ‌بکار گرفته‌ نشده‌ است‌.

ب - رشد و توسعه‌ سریع‌ ورزشهای‌ مختلف‌ و عمومی‌ شدن‌ و تمرین‌ آنها توسط‌ طبقه‌ جوان ‌مجالی‌ برای‌ وضع‌ واژه‌های‌ جایگزین‌ باقی‌ نگذاشته‌ و هر چه‌ در سر زبانها بوده‌ و مقصود راکفایت‌ می‌کرده‌ منصرف‌ شده‌ است‌.

پ - روزنامه‌ها در سالهای‌ اول‌ و دیگر وسائل‌ ارتباطی‌ در سالهای‌ بعد به‌ دلیل‌ احتیاج‌ فوری‌ برای‌کاربرد واژگان‌ نوین‌ ورزش‌ در ساختن‌ و ارائه‌ این‌ واژگان‌ سریعاً عمل‌ کرده‌اند و هیچ‌گونه‌ پیرایش ‌و پالایشی‌ را در نظر نداشته‌اند. در معدودی‌ از واژگان‌ همچنان‌ که‌ اشاره‌ شد صورت‌ واژه‌، اندک ‌تغییری‌ در جهت‌ فارسی‌ شدن‌ پیدا می‌کرده‌ است‌ (شنای‌ پاپیون‌ که‌ بسرعت‌ تبدیل‌ به‌ شنای ‌پروانه‌ شده‌ است‌).

ت ـ اصل‌ خوش‌آهنگی‌، سهولت‌ تلفظ‌، ترجیح‌ واژه‌ فارسی‌ به‌ علت‌ کوتاهی‌، ردّ واژة‌ فرنگی‌ به‌سبب‌ سنگینی‌ تلفظ‌ با شواهد چندی‌ که‌ داده‌ شده‌ چندان‌ در مورد واژگان‌ ورزش‌ نوین‌ مرعی ‌نبوده‌ است‌.

ث ـ زبان‌ فارسی‌ همچنان‌ فقدان‌ یک‌ فرهنگ‌ جامعه‌ برای‌ مصطلحات‌ ورزشی‌ را احساس‌ می‌کند.

ج ـ مطالعة‌ ساختمان‌ واژه‌های‌ ورزش‌ نوین‌ می‌تواند الگوی‌ قابل‌ توجهی‌ برای‌ استادان ‌زبان‌شناسی‌ و واژه‌سازان‌ باشد. و شاید بر اساس‌ این‌ مطالعه‌ که‌ زمینة‌ آن‌ در عین‌ کثرت‌ مواد (بیش‌ از 70 نوع‌ ورزش‌)، دارای‌ نوعی‌ وحدت‌ موضوع‌ است‌ بتوان‌ در زمینة‌ واژگان‌ و واژه‌سازی ‌در سایر رشته‌ها تأملاتی‌ داشت‌.

  و سرانجام‌ آن‌ که‌ هر اظهارنظر و انتقادی‌ دربارة‌ این‌ بحث‌ - که‌ صرفاً یک‌ گزارش‌ و تصویر وضع‌ موجود واژگان‌ ورزش‌ نوین‌ در زبان‌ فارسی‌ست‌ و هیچ‌ داعیة‌ کشف‌ و شهودی‌ نیز در آن‌نیست‌ - خدمتی‌ست‌ به‌ زبانی‌ غنی‌ و جاوید و گزند ناپذیر از باد و باران‌.

 

برکلی‌ - کالیفرنیا، تابستان‌ 1371 (1992)

چاپ اول مقاله ـ ایران شناسی ـ سال چهارم ـ شماره 3 ـ پائیز 1371 ـ واشنگتن

 

پانوشتها:

1- بارسلون‌، اسپانیا، 3 - 18 مرداد 1371 (25 ژوئیه‌ - 7 اوت‌ 1992).

2- یارشاطر، احسان‌، «احیای‌ فرهنگستان‌»، ایران‌شناسی‌، سال‌ چهارم‌، شمارة‌ 1 (بهار 1371)،ص‌ 24.

3- متینی‌، جلال‌، «فرهنگ‌ واژه‌های‌ تازی‌ به‌ پارسی‌»، ایران‌شناسی‌، سال‌ چهارم‌، شمارة‌ 1(بهار 1371)، ص‌ 317.

4- آنندراج‌، به‌ نقل‌ از لغت‌نامة‌ دهخدا، ج‌ 48، ص‌ 161.

5- لغت‌نامة‌ دهخدا، همان‌ صحفه‌.

6- همان‌ کتاب‌، ج‌ 48، صص‌ 160-161.

7- برهان‌ قاطع‌، باهتمام‌ دکتر محمد معین‌، چاپ‌ دوم‌، تهران‌ 1342، ص‌ 2270.

8- معین‌، محمد، فرهنگ‌ فارسی‌ معین‌، ج‌ 4، ص‌ 5002.

9- همان‌ کتاب‌، همان‌ صفحه‌.

10- پرتو بیضائی‌، حسین‌، تاریخ‌ ورزش‌ باستانی‌ ایران‌ (زورخانه‌)، تهران‌ 1337، ص ص‌388، 389، 412، 413، 415.

نمونه‌:

سینة‌ باز تو را هر که‌ گه‌ ورزش‌ دید          سینه‌اش‌ سینة‌ باز از سر ناخن‌ گردید

11- همان‌ کتاب‌، ص‌ ص‌ 389، 390، 412، 413.

نمونه‌:

خانة‌ ورزش‌ ما جای‌ هوسناکان‌ نیست‌           جای‌ پاکان‌ بود این‌، منزل‌ ناپاکان‌ نیست‌

و:

دل‌ پیر فلک‌ از رشک‌ کنی‌ دیوان‌              چون‌ زنی‌ چتر چو طاووس‌ به‌ ورزشخانه‌

12- انصافپور، غلامرضا، تاریخ‌ فرهنگ‌ و زورخانه‌ و گروههای‌ اجتماعی‌ زورخانه‌رو، انتشارات‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و هنر، مرکز مردم‌شناسی‌ ایران‌ (9)، تهران‌ 1353، ص‌ 94.

13- گاهنامة‌ پنجاه‌ سال‌ شاهنشاهی‌ پهلوی‌، کتابخانة‌ پهلوی‌، ج‌ 1، انتشارات‌ سهیل‌، ص‌ 59.

14- ابوبکر ربیع‌بن‌احمد الاخوینی‌البخاری‌، هدیة‌المتعلمین‌ فی‌ الطب‌، باهتمام‌ جلال‌ متین‌، دانشگاه‌ مشهد، 1344، ص‌ ص‌ 172-174.

15- عنصرالمعالی‌ کیکاووس‌ بن‌ اسکندربن‌ قابوس‌ بن‌ زیاد، قابوس‌ نامه‌، باهتمام‌ و تصحیح ‌غلامسحین‌ یوسفی‌، شرکت‌ انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌، تهران‌، 1364، ص‌ ص‌ 94-95،96-97.

16- حسین‌ واعظی‌ کاشفی‌ سبزواری‌، فتوّت‌ نامة‌ سلطانی‌، باهتمام‌ محمدجعفر محجوب‌، بنیاد فرهنگ‌ ایران‌ (113)، تهران‌، 1350، ص‌ ص‌ 306-330، 347-381.

17- المنجد فی‌ اللغة‌ والادب‌ والعلوم‌، چاپ‌ بیروت‌ 1966، ص‌ 287.

18- ادریس‌، سهیل‌ جبّور، عبدالنور و عبدالغور جبّور، المنهل‌، چاپ‌ بیروت‌، 1970، ص‌975.

19- بهار، محمدتقی‌ (ملک‌ الشعراء)، دیوان‌، چاپ‌ سوم‌، ج‌ 1، 1354، امیرکبیر، تهران‌، ص‌668: «به‌ ورزش‌ گرای‌ و سرافراز باش‌ / که‌ فرجام‌ سستی‌ سرافکندگی‌ست‌».

20- هدایة‌المتعلمین‌ فی‌الطب‌، ص‌ 173.

21- بلور، حبیب‌ الله‌، فن‌ و بند کشتی‌، انتشارات‌ مدرسة‌ عالی‌ ورزش‌ (12)، تهران‌، 1354،ص‌ 4.

22- همان‌ کتاب‌، همان‌ صفحه‌.

23- سعدی‌ شیرازی‌، گلستان‌، تصحیح‌ و توضیح‌ غلامحسین‌ یوسفی‌، تهران‌ 1368، ص‌ 79.

24- فتوّت‌ نامة‌ سلطانی‌، ص‌ 311.

25- همان‌ کتاب‌، ص‌ 312.

26- تاریخ‌ ورزش‌ باستانی‌ ایران‌، ص‌ 100.

27- همان‌ کتاب‌، ص‌ ص‌ 358-361.

28- همان‌ کتاب‌، ص‌ ص‌ 101 - 102.

29- مفخم‌، ناصر، لغت‌ نامة‌ ورزشی‌، انتشارات‌ سازمان‌ تربیت‌ بدنی‌ و تفریحات‌ سالم‌ ایران‌،تهران‌، 1347، ص‌ ص‌ 225-237.

30- تاریخ‌ و فرهنگ‌ زورخانه‌، ص‌ ص‌ 270-277.

31- فن‌ و بند کشتی‌، ص‌ ص‌ 375-386.

32- سالنامة‌ پارس‌، 1319، ص‌ 170.

33- سالنامة‌ پارس‌، 1320، ص‌ 98.

34- سالنامة‌ پارس‌، 1323، ص‌ 95.

35- فن‌ و بند کشتی‌، ص‌ 194.

36- سالنامة‌ پارس‌، 1320، ص‌ ص‌ 217-218.

37- فرهنگ‌ فارسی‌ معین‌، ج‌ 3، ص‌ 3368.

38- برای‌ فایدة‌ بیشتر به‌ این‌ کتب‌ که‌ در حقیقت‌ متون‌ پایه‌ هستند نگاه‌ کنید:

Bouet, Michel. Signification du sport, Universitaires, Paris, 1968.

Brohm, Jean-Marie. Sociologie Politique du Sport, Corps et Culture, Jean PierreDelarge, Paris, 1976.

Commelin, P. Mythologie Grecque et Romaine. Garner Frere. Paris, 1977.

Coubertin, Baron Pierre de. Pedagogie Sportive, J. Vrin, Paris, 1972.

Davis, Elwood, Graic. The Philosophic Process in Physical Education, Lea&Febiger,Philadelphia, 1961.

Edvards, Harry. Sociology of Sport, The Dorsey Press, Home Wood, Illinois, 1973.

Eherenfired, L. De L¨Education du Corps A L¨Equilibre de L¨Esprit, Aubier, Paris,1977.

Eitzen, Stanly. Sport in Contemporary Society, St. Martin,s Press, New York, 1979.

Elahi, Sadred-Din. La Formation des Cadres de L¨Education Phisque et du Sport enIran. Une Contribution au Progres pour les pays en voie de developfement,E.N.S.E.P.S, Paris, 1970.

Guillon, Florance et Alain Guillon. Sport et Creativite, Universitaires Paris, 1976.

Herbert, George, Le sport contre l¨education physique, vuibert, Paris, 1946.

Lockhart, Aileenes & Slusher, Howards. Contemporary Readings in PhysicalEducation, wm. C Brown Company Publishers, Dubuque, lowa, 1975.

Le Grand, Fabienne & Ladegaillerie, Jean. L¨Education Physique au XIXe& au XXeSiecle, vol. I: en france, vol. II: a l¨etranger, Armand Colin, Paris, 1972.

Magnane, Georges. Sociologie du Sport, IDEE, N.R.F., Paris, 1964.

Paterson, Ann&Hallberg, Edmond C. Backround Readings For Physical Ducation,Holtrinehart And Winston, San Francisco, 1965.

Thill, Edgar. Sport et Personnalite. Universitaires, Paris, 1975.

Deobold B. & Bennet, Bruce L. Van Delen, A World History of Physical Education,Prentice Hall, Inc. Englewood Cliffs, N.J., 1971.

Vanderzwaag, Harold. Toward A Philosophy of Sport, Addison-wesley PublishingCompany, Menlo Park, CA., 1972.

Vanek M. & Cratty B.J. Psychologie Sportive et Competition, Universitaires Paris,1972.

Ulman, Jaques. De la Gymnastique aux Sports Modernes, J. vrin, Paris, 1977.

نقش‌ تربیت‌ بدنی‌ و ورزش‌ در پرورش‌ جوانان‌ - با توجه‌ به‌ چشم‌ انداز تعلیم‌ و تربیت‌ مداوم‌،نخستین‌ همایش‌ بین‌المللی‌ وزیران‌ و مسئولان‌ عالیرتبه‌ تربیت‌ بدنی‌ و ورزش‌، توسط‌ یونسکوبا همکاری‌ شورای‌ بین‌المللی‌ تربیت‌ بدنی‌ و ورزش‌، (ترجمه‌)، انتشارات‌ سازمان‌ ورزش‌ ایران‌،تهران‌، 1358.

دکترین‌ ورزش‌، کمیسیون‌ عالی‌ ورزش‌ فرانسه‌ (ترجمه‌)، انتشارات‌ سازمان‌ ورزش‌ ایران‌، تهران‌1358.

39- اعتمادالسلطنه‌، محمد حسن‌، روزنامة‌ خاطرات‌، بکوشش‌ ایرج‌ افشار، چاپ‌ دوم‌، امیرکبیر، تهران‌، ص‌ 845:

    «بعد از ناهار شاه‌ به‌ مدرسة‌ دارالفنون‌ تشریف‌ بردند. از عجایب‌ اتفاق‌ این‌ که‌ از بعضی‌ از شاگردان‌ که‌ علم‌ ژغرافیا خوانده‌ بودند بعضی‌ سئوالات‌ فرموده‌ بودند هیچ‌ جواب‌ نداده‌ بودند. باقی‌ وقت‌ به‌ تماشای‌ ژیمناستیک‌ و شنیدن‌ موزیک‌ و غیره‌ گذشته‌ بود. این‌ چیزهایی‌ که‌ شخص ‌از یک‌ مدرسه‌ متوقّع‌ است‌ در این‌ مدرسه‌ گویا به‌ هم‌ نمی‌رسد.»

40- سالنامة‌ پارس‌، 1323، ص‌ 99.

41- فرهنگ‌ فارسی‌ معین‌، ج‌ 1، ص‌ 1412.

42- سالنامة‌ پارس‌، 1381، ص‌ 91.

43- سالنامة‌ پارس‌، 1317، ص‌ 133.

44- فرهنگ‌ فارسی‌ معین‌، ج‌ 1، ص‌ 8.

45- مفخم‌، ناصر، لغت‌نامة‌ ورزشی‌، ص‌ 5.

46- سالنامة‌ پارس‌، 1319، ص‌ 164، 167.

47- Larousse encyclopedie des sports. Paris, p. 556

48- ایزدپناه‌، عباس‌ - حاج‌ عظیمی‌، نصرت‌الله‌، تاریخ‌ ورزش‌ ایران‌، سازمان‌ تربیت‌ بدنی‌ و تفریحات‌ سالم‌ در ایران‌، ص‌ ص‌ 136-137.

49- این‌ اشخاص‌ را بطور کلی‌ می‌توان‌ در سه‌ گروه‌ تحصیل‌کرده‌های‌ خارج‌ علاقه‌مند به ‌ورزش‌، مسئولان‌ رده‌های‌ گوناگون‌، و روزنامه‌نگاران‌ طبقه‌بندی‌ کرد، باین‌ شرح‌:

اول‌ - شاگردان‌ ایرانی‌ که‌ به‌ خارج‌ رفته‌ بوده‌اند و در کنار درس‌ خود به‌ ورزش‌ هم‌ پرداخته ‌بوده‌اند:

1- تحصیل‌ کرده‌های‌ فرانسه‌: امیرعلایی‌، فتح‌الله‌ - بصیر، عبادالله‌ - خان‌ خانان‌ (خان‌ سردار)- شاه میر، نصرت‌الله‌.

2- تحصیل‌کرده‌های‌ امریکا و انگلستان‌: احرابی‌ فرد، ایرج‌ - اکرامی‌، عباس‌ - بنایی‌، حسین‌ -پازارگاد، بهاءالدین‌ - ستّاری‌، اسفندیار - کنی‌، علی‌ - نمازی‌، مهدی‌.

3- تحصیل‌ کرده‌های‌ ترکیه‌: پادگرنی‌، صادق‌ - شریف‌ زاده‌، فریدون‌ - صدقیانی‌، حسین‌.

دوم‌ - مسئولان‌ اداری‌، معلمان‌، مربیان‌، داوران‌، و قهرمانانی‌ که‌ در این‌ راه‌ قدمهایی‌ برداشته‌اند: آتابای‌، کامبیز - ابوالملوکی‌، کیومرث‌ - ایزپناه‌، عباس‌ - بلور، حبیب‌الله‌ - تمرز، هنریک‌ -جمالی‌، منوچهر - حاج‌ عظیمی‌، نصرت‌ الله‌ - دیده‌ بان‌، هوشنگ‌ - سمیعی‌، ادیب‌ السلطنه‌ -شایسته‌، شمس‌الدّین‌ - شمس‌ آوری‌، ابراهیم‌ - صالح‌، اللهیار - صدری‌، ابوالفضل‌ - صدیق‌، عیسی‌ - فارسی‌، قاسم‌ - مهران‌، منوچهر - نصیری‌، داود - ورزنده‌، میرمهدی‌ - وصالی‌، تقی‌.

سوم‌ - سردبیران‌، مفسران‌ و روزنامه‌ نگاران‌ نشریات‌ ورزشی‌ که‌ در به‌ میان‌ مردم‌ بردن‌ این ‌واژه‌ها و نیز در وضع‌ برخی‌ از این‌ واژه‌ها نقش‌ مؤثری‌ داشته‌اند:

ادیب‌ زاده‌، ایرج‌ - اسپهانی‌، احمد - اسداللهی‌، د - الهی‌، صدرالدین‌ - بهمنش‌، عطاالله‌ -خدابخشیان‌، مانوک‌ - درّی‌، مهدی‌ - رفیعی‌، بیژن‌ - روشن‌ زاده‌، حبیب‌ - کلهر، جواد -گیلانپور، کاظم‌ - مفخم‌، ناصر - مهران‌، منیر - نظمی‌، ناصر - ولی‌ زاده‌، حسین‌.

با پوزش‌ بسیار از آن‌ که‌ بسیاری‌ از نامها در خاطر نگارنده‌ نیست‌.

 

ذکر و یاد خاصی‌ از میرمهدی‌ ورزنده‌ کاملاً بجاست‌ زیرا نامبرده‌ در رواج‌ و اشاعة‌ ورزش‌ نوین‌در ایران‌ نقش‌ مهم‌ و تأثیرگذاری‌ داشته‌ است‌. و می‌توان‌ در این‌ باب‌ او را در ردیف‌ کلنل‌ علینقی‌وزیری‌ در زمینة‌ موسیقی‌ قرار داد. متأسفانه‌ من‌ در این‌ جا مدرکی‌ جز مسموعات‌ خود در مورد او در اختیار ندارم‌ و بر اساس‌ این‌ مسموعات‌ است‌ که‌ می‌دانم‌ وی‌ اولین‌ مروج‌ ورزش‌ نوین ‌آنهم‌ در جهت‌ تربیت‌ بدنی‌ در ایران‌ بوده‌ است‌. و بهنگام‌ تصویب‌ قانون‌ ورزش‌ اجباری‌ در مدارس‌، که‌ ذکر آن‌ رفت‌، به‌ توصیه‌ و پافشاری‌ او ورزش‌ نوین‌ با عنوان‌ ورزش‌ سوئدی‌ (و گاه ‌ژیمناستیک‌ سوئدی‌) در برنامة‌ مدارس‌ گنجانیده‌ شد و در سالهای‌ بعد این‌ حرکات‌ ورزشی‌ که‌ مخلوطی‌ از بازیهای‌ هوشی‌ - حرکتی‌ و نرمشها بود با نام‌ ورزش‌ صبحگاهی‌ در برنامة‌ مدارس ‌باقی‌ ماند. همچنین‌ گفته‌ شده‌ است‌ که‌ او اولین‌ نمایش‌ ورزشهای‌ نوین‌ از جمله‌ پرش‌ با نیزه‌ وحرکات‌ زمینی‌ ژیمناستیک‌ را در میدان‌ مشق‌ در حضور احمدشاه‌ قاجار اجرا کرده‌ است‌ و نیز معلم‌ ورزش‌ محمدرضا شاه‌ پهلوی‌ بهنگام‌ ولایتعهدی‌ او و تحصیل‌ مشارالیه‌ در مدرسة‌ نظام ‌بوده‌ است‌. و باز بنظرم‌ می‌رسد که‌ عکسی‌ از او با پادشاه‌ در گذشته‌ ایران‌ در حال‌ تمرین ‌مشت‌زنی‌ دیده‌ام‌.

50- مصاحب‌، غلامحسین‌، دائرة‌المعارف‌ فارسی‌، ج‌ 1، تهران‌، 1345، ص‌ 7.

51- فرهنگ‌ فارسی‌ معین‌، ج‌ 1، ص‌ هفتاد و دو.

52- المنهل‌، ذیل‌ واژه‌های‌ فرانسوی‌ مربوط‌ به‌ ورزش‌. ‌

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد