مقاله سرا

این وبلاگ حاوی مقاله های بسیار کاربردی میباشد امیدواریم نهایت استفاده از آنها را ببرید

مقاله سرا

این وبلاگ حاوی مقاله های بسیار کاربردی میباشد امیدواریم نهایت استفاده از آنها را ببرید

تاریخچه تفنگهای تک تیرانداز

تاریخچه تفنگهای تک تیرانداز

استفاده از هنر تک تیراندازی در میادین جنگ سالهای بسیاری است که معمول شده است. اصولاً در تجارب مختلف رزمی ثابت شده است که تیراندازی و قدرت آتش سربازان عادی یک واحد رزمی در برابر دشمن چندان زیاد نیست زیرا قسمت اعظم آن به هدر رفته و تعداد بسیار کمی از گلوله ها صرف زخمی کردن و یا از پای درآوردن دشمن می گردد. و شاید این مسئله بدان علت باشد که سربازان عادی خود را ملزم به آن نمی بینند که اصول نشانه روی در تیراندازی را رعایت نمایند. و یا آن که فکر می کنند وقت کافی جهت این کار موجود نیست.

مع الوصف زمانی تیراندازی مؤثر و قابل توجه می باشد که سربازان به طرز کار سلاح آشنا بوده و مهارت کافی داشته باشند. به همین دلیل، امروزه در کلیه کشورهای دنیا افرادی را به همین منظور تحت آموزش های ضروری قرار داده و آنها را با سلاح مجهز می نمایند تا اثر دهی یک واحد، حتی المقدور بیشتر گردد. این افراد تک تیرانداز نامیده می شوند.

همان طور که ذکر شد یک رکن تیراندازی، سلاح مربوطه می باشد. بدیهی است برای دستیابی به نتیجه بهتر لازم است، سلاح تک تیرانداز نیز مناسب کار او باشد و بتواند حداکثر بازدهی را در جنگ داشته باشد. برای این منظور می توان مشخصات چندی را برای سلاح های تک تیراندازان ذکر نمود.

1)            قدرت کافی:  این سلاح ها باید قدرت از پای درآوردن کافی داشته باشند زیرا پس از اصابت تیر اول، معمولاً فرصت فرصت تیراندازی مجدد برای تک تیرانداز باقی نخواهد ماند. بنابراین لازم است با همان تیر اول دشمن را از پای درآورد.

2)            برد زیاد: جهت ثمر دهی خوب لازم است این سلاح ها برد زیادی داشته باشند تا بتوان آنها را بر علیه هدفهای دور نیز به کار برد.

3)            دقت زیاد: می توان گفت دقت زیاد تا حدی بستگی به ویژگی ها و مشخصات مکانیکی سلاح و خواص بالستیکی مرمی نیز دارد. برای مثال سلاحی با برد زیاد سرعت اولیه بیشتری را ایجاد می کند که در این صورت خط سیر گلوله مستقیم تر بوده و الزاماً نشانه روی دقیق تر خواهد بود. معهذا تنها این نکته کافی نبوده و استفاده از دستگاه نشانه روی مناسب نظیر دوربین ضروری است.

4)            خوشدستی و سهولت کاربرد: یک سلاح تک تیرانداز باید سبک و راحت باشد. و بتوان بدون خستگی زیاد آن را در مدتی طولانی به کار برد. گاهی ممکن است تیراندازها، ساعتها در انتظار شکار بمانند. به همین دلیل وجود وسایلی از قبیل دوپایه، بالشتک برای گونه و قنداق لاستیکی لازم است. معهذا مسائلی مثل صدای کمتر، عقب نشینی کمتر که مربوط به طراحی سلاح می شود، می توانند مؤثر باشند.

تا اواخر قرن حاضر سلاح سربازان پیاده تفنگهای گلنگدنی بود. این سلاح ها دارای خواص مناسب تک تیراندازی بودند. برای مثال دارای برد خیلی زیاد، قدرت خیلی زیاد و دقت جالب توجه بوده و از طرفی نسبتاً سبک وزن و خوشدست بودند. تنها ایراد آنها این بود که از نظر نشانه روی چندان مناسب نبودند که این قضیه را می شد با نصب یک دوربین به راحتی رفع کرد. به همین خاطر تفنگهای تک تیراندازی در این دوره همگی سلاح های عادی بوده که مجهز به دوربین شده بودند. برای مثال می توان از تفنگهای (M97) انفیله آمریکایی، و تفنگ ماوزر 98 آلمانی نام برد. در این دوران روسها ابتدا از تفنگهای موسین ناگانت مدل 1891 و چندین سال بعد از مدل (M 89/0) که کمی تغییر یافته و مجهز به دوربین جالبی بود استفاده می نمودند. قابل ذکر است که اکنون نیز در بسیاری از کارخانجات اسلحه سازی دنیا نیز جهت تک تیراندازی از این سلاح ها تهیه می نمایند ولی سلاح های جدید سبک تر، خوشدست تر، مجهز به دوربین های خوب نیز می باشند. برای مثال می توان به سلاح های (FR-FI) فرانسوی، تفنگ (SP66) آلمانی (کارخانه ماوزر) و بسیاری تفنگهای دیگر در دنیا اشاره نمود.

با به وجود آمدن سلاح های نیمه اتوماتیک، باز اکثراً از همان سلاح های قبلی استفاده می شد زیرا سلاح های جدید دارای قدرت و برد کمتری بودند چون مقداری از گاز باروت صرف عقب راندن گلنگدن شده و صرف راندن مرمی نمی شد و به همین خاطر از دقت کمتری نیز برخوردار بودند. معهذا برخی از کشورها از سلاح نیمه اتوماتیک عادی خود با نصب دوربینی و اضافاتی استفاده نمودند. مثلاً آمریکا از تفنگ M1 خود با نصب دوربین و بالشتک روی قنداق استفاده نمود لیکن این سلاح ها چندان فرقی نداشتند زیرا برد و قدرتشان بیشتر از تفنگهای عادی بود و اصولاً به منظور تک تیراندازی ساخته نمی شدند.

این مسئله باز در ظهور سلاح های اتوماتیک نیز به چشم می خورد به خصوص سلاح های اتوماتیک به علت کنترل کمتر چندان موفق نبودند. با این حال اکثر کارخانجات اسلحه سازی سلاح های اتوماتیک خود را مجهز به دوربین و احیاناً دوپایه و غیره نموده و به عنوان تفنگ تک تیراندازی به کشورهای دیگر صادر نمودند. مثلاً می توان از تفنگ آلمانی ژ-3 با دوربین، و یا تفنگهای FN بلژیکی نام برد. ولی این سلاح ها نیز چندان موفق نبودند زیرا گرچه تا حدودی پرقدرت هستند و برد مناسبی هم دارند ولی چندان خوشدست نیستند و به خصوص زیاد سنگین می باشند ضمناً در برخی سلاح های اتوماتیک اصولاً امکان این کار چندان وجود ندارد زیرا از قدرت از پا درآوردن خیلی کمی برخوردارند (مثل کلاشینکف).

در این زمینه روسها در دهه 50 (یا اوایل 60) تدبیر جدیدی اندیشیدند. تا این زمان روسها از همان تفنگ (M 1891/30) استفاده می نمودند که فشنگ 62/7 میلی متری M43 که در تفنگهای کلاشینکف استفاده می شود خیلی کم قدرت بوده و مناسب نیست در عوض فشنگهای 62/7 میلی متری زهدار قدیمی که از سالهای قبل در ارتش روسیه به کار می رفتند مناسب به نظر می رسید. بنابراین سلاحی اختصاصاً جهت تک تیراندازی با استفاده از تفنگ طراحی نمودند، ضمناً از تجربیات به دست آمده از سلاح های بسیار موفق کلاشینکف نیز استفاده شایانی به عمل آمد. حاصل کار تفنگی بود بسیار جالب و کارآمد به نام دراگونوف (SVD) که اکنون در ارتش روسیه و اکثر کشورهای بلوک شرق و بسیاری از کشورهای دیگر جهان مورد بهره برداری است.

دراین سلاح طول لوله را نسبتاً بلند گرفته بودند. این مسئله باعث شده است که برد این سلاح نیز افزایش یافته و به علت خط سیر مستقیم تر، دقت آن نیز خیلی زیاد شود. ضمناً جهت راحت تر کردن کار تیرانداز، از نظر مسلح کردن مجدد سلاح که در سلاح های گلنگدنی کمی وقت گیر بود، سلاح را نیمه اتومانیک تهیه نمودند (اتوماتیک ضرورتی نداشت) این مسئله تا حدودی در کم کردن لگد سلاح نیز تأثیر داشت و برای هر چه کمتر کردن عقب نشینی، شعله پوش بزرگی نیز به سر لوله متصل شد. بدنه سلاح نیز از ورقه فولادی تهیه شده و قسمتهای مختلف آن نیز ساده و سبک وزن تهیه شد. قنداق نیز جهت سبکی بیشتر توخالی ساخته شد و به علاوه یک بالشتک هم جهت تهیه تکیه گونه تیراندازی که خیلی مناسب است اضافه شد. مسئله مهمتر دوربین بود که یک دوربین جالب با 4 برابر برد دقیق برای آن تهیه شد. با این دوربین اهداف ثابت و متحرک تا مسافت 1300 متری می توانست نشانه روی شود. ضمناً دوربین مجهز به دستگاه نشانه روی شبانه و فیلتر کشف منبع نور مادون قرمز نیز بود که جهت رزم شبانه مناسب بود، حتی جهت رزمهای نزدیک این سلاح مجهز به سر نیزه تفنگهای کلاشینکف شد.

تنها ایراد این سلاح نداشتن دوپایه است که هنوز استفاده از آن را کمی مشکل می کند به خصوص با توجه به طول زیاد آن.

اصول به کار گرفته شده در این سلاح از سوی کشورهای دیگر نیز مورد بهره برداری قرار گرفت و بر اساس آن سلاح هایی تهیه شده مثلاً تفنگهای تک تیراندازی رومانیایی و نیز یوگسلاویایی و یک سلاح فنلاندی از نظر اندازه و اصول کارکرد تقلیدی از این سلاح است ولی از نظر مکانیسم ساده تر شده و کاملاً مشابه تفنگهای کلاشینکف تولید شده اند.

در این اواخر کارخانه والتر در آلمان نیز از این اصول پیروی کرده و سلاح تک تیرانداز نیمه اتوماتیک بسیار جالبی ساخت که اصلاحاتی نیز در آن به چشم می خورد مثلاً با قرار دادن خشاب در پشت دستگاه چکاننده طول سلاح کوتاهتر شده و نیز یک دوپایه بدان نصب کرده است و همین طور دوربین مورد استفاده در آن با بزرگنمایی بیشتر از 5/2 تا 10 برابر می باشد که بسیار دقیق است.

در هر حال تفنگ در اگونوف هنوز در روسیه در خط تولید قرار داشته و برای ارتش روسیه و اکثر کشورهای بلوک شرق و نیز جهت صدور به کشورهای دیگر جهان تولید می شود و احتمالاً تا سالهای آینده نیز در خط تولید باقی خواهد بود.

مشخصات و شرح ظاهر سلاح

تفنگ تک تیرانداز در اگونوف ساخت شوروی سابق و بلوک شرق بوده که در نوع خود بهترین نمونه است. البته این سلاح در ضمن محسنات دارای معایبی نیز می باشد از جمله این که فاقد دوپایه است که یک وسیله ضروری برای تک تیرانداز است. (البته برای این سلاح یک سه پایه جهت استفاده در مواضع ثابت و زدن هدف نقطه ای تهیه شده است.)

در اگونوف یک سلاح انفرادی بوده و به صورت نیمه اتوماتیک (تکتیر) عمل می کند. برگه ناظم آتش آن در دو وضعیت یکی ضامن (در حالت بالا) و تک تیر (در حالت پایین) قرار می گیرد که چنانچه اسلحه به ضامن باشد مسلح نمی شود. این سلاح با خشابهای 10 فشنگی تغذیه، با فشار غیر مستقیم گاز باروت مسلح، و لوله آن با هوا خنک می گردد. زمانی که در تیراندازی فشنگها تمام شود آلات متحرک عقب می ایستد که نشان دهنده خالی بودن خشاب است. سرنیزه این سلاح همان سرنیزه اسلحه کلاشینکف بوده و با نصب آن از اسلحه می توان در جنگ سرنیزه نیز استفاده نمود. شعله پوش بزرگی در سر لوله این سلاح است که کار پخش شعله و کاستن عقب نشینی سلاح را انجام داده و با پایه مگسک یکسره می باشد.

این سلاح دارای دو نوع دستگاه نشانه روی: مکانیکی و تلسکوپی است. دستگاه نشانه روی مکانیکی آن از دو قسمت: ستون درجه (روزنه دید) که در وسط سلاح قرار دارد و مگسک که در جلوی اسلحه (سرلوله) تعبیه شده تشکیل گردیده است، ستون درجه از 1 الی 12 به مقیاس هر عدد 100 متر مدرج شده است. قبل از عدد 1 آن حرفی نوشته شده که اصطلاحاً به آن علامت تاکتیکی گفته می شود این حرف همسطح 400 متر می باشد. مگسک این سلاح در سمت قابل تغییر بوده و برای تنظیم انحراف در سمت و قلق گیری سلاح به کار می رود و در هر سمت 2 میلیم قابل تغییر است، برای این کار بایستی پیچ زیر مگسک را شل نموده و حافظ مگسک را در سمت لازم حرکت داده و دوباره پیچ را محکم کرد.

متعلقات:

برای هر سلاحی قطعات و وسایلی اضافی قرار داده می شود که سلاح را برای کارهای دیگر به جز مأموریت سلاح- تجهیز کند از جمله:

1)       سرنیزه: با نصب سرنیزه از این سلاح در جنگ سرنیزه می توان استفاده نمود. سرنیزه این سلاح همان سرنیزه تفنگ کلاشینکف است که به صورت سیم بر نیز از آن می توان استفاده نمود.

2)       وسایل نظافت: وسایل تنظیف این سلاح که تعدادی از آنها در قسمت ته قبضه تپانچه ای تعبیه شده و درپوشی با پیچ بر روی آنها بسته شده است عبارتند از:

-      میله تنظیف

-      برس نرم و زبر

-      پیچ هرزگرد

-      روغندان

-      آچار مخصوص

3)       سه پایه: در مواقعی که تک تیرانداز بخواهد در سنگری مستحکم و استتار شده بر روی نقطه ای و یا جاده ای کمین کند، چون تحرک کمتر شده و بیشتر بر روی یک نقطه تیراندازی می کند از سه پایه این سلاح که توسط طوقه ای در قسمت ستون درجه نصب می شود استفاده می گردد. این سه پایه در برد توسط طوقه ای قابل تغییر است.

مختصات:

ابعاد، اوزان و بردهای این سلاح به شرح زیر است:

-      کالیبر 62/7 میلیمتر

-      دارای 4 عدد خان، گردش خانها از چپ به راست

-      برد مؤثر برای اصابت هدفهای زمینی با استفاده از ستون درجه و دوربین 800 متر

-      برد مؤثر با استفاده از دوربین حداکثر 1300 متر

-      برد مؤثر با استفاده از ستون درجه 1200 متر

-      برد مؤثر برای زدن سینه 430 متر

-      برد مؤثر برای زدن هدفهای متحرک 640 متر

-      برد مؤثر برای زدن ناحیه سر با ارتفاع 30 سانتی متر 350 متر

-      برد نهایی 3800 متر

-      نواخت تیر 30 تیر در دقیقه

-      سرعت ابتدایی گلوله 830 متر در ثانیه اول

-      وزن سلاح با دوربین و خشاب خالی بدون سرنیزه 300/4 = 3/4 کیلوگرم

-      وزن خشاب خالی 210 گرم

-      وزن سرنیزه با جلد 540 گرم

-      وزن دوربین 580 گرم

-      قدرت بزرگنمایی دوربین 4 برابر، میدان دید حقیقی 6 درجه

-      طول اسلحه 5/122 سانتی متر

-      طول سلاح با سرنیزه 137 سانتی متر

-      طول لوله 62 سانتی متر

-      ظرفیت خشاب 10 تیر

-      وزن فشنگ کامل 27 گرم وطول پوکه آن 54 میلیمتر، وزن مرمری 6/9 گرم

-      انواع مهمات مصرفی R (54 * 62/7).

 

 

 

پر و خالی کردن اسلحه و خشاب

پر و خالی کردن خشاب: برای پر کردن خشاب بایستی آن را در دست چپ گرفته به طوری که، سر آن به طرف بالا قرار گیرد، سپس ته فشنگ را قبل از دو لبه تنگ خشاب روی صفحه خوراک دهنده آن قرار داده و با فشار دادن فشنگ به طرف پایین و عقب، آن را به داخل خشاب قرار داد.

نظافت و نگهداری

1)   نظافت: همان طور که در قبل گفته شد این سلاح دارای یکسری وسایل نظافت از جمله میل تنظیف، فرچه، روغندان، برس، آچار (ته جعبه تنظیف) می باشد. برای نظافت این سلاح بایستی آن را به طور مختصر باز نموده و شروع به نظافت نمود.

الف) برای تمیز کردن لوله ابتدا قطعات میله تنظیف را سر هم بسته فرچه سیمی را به آن متصل نموده و داخل لوله بکشید تا رسوب داخل آن تمیز شود سپس با روغن داخل آن چند بار فرچه را کشیده و در آخر لوله را خشک کنید.

ب) سیلندر گاز را کاملاً تمیز کرده که گاز بتواند پیستون و میله گاز را به راحتی به عقب براند؛ میله گاز را بازدید نمایید که کج نشده باشد.

پ) محل رفت و آمد آلات متحرک داخل بدنه و به روی خود آلات متحرک را به خوبی نظافت نمایید و مقدار بسیار کمی به آن روغن بزنید.

ت) داخل دستگاه چکاننده، مقر چفت شده گلنگدن و داخل بدنه را کاملاً تمیز کرده و محل هایی که اصطکاک زیاد دارد مقداری روغن بزنید؛ مقر سوار شدن دوربین بر روی سلاح را کاملاً تمیز کرده که دوربین به راحتی نصب شود.

ث) قنداق و قطعات چوبی سلاح را روغن بزرک خام زده تا ترک نخورد.

 

 

بهترین ورزش برای کاهش و افزایش وزن

بهترین ورزش برای کاهش و افزایش  وزن

یکی از تصورات متداول اما کاملاً اشتباه این است که ورزش ایروبیک باعث سفت و منسجم شدن عضلات می شود. حقیقت مطلب این است که این تمرینات تا حدود بسیار کمی بر سفت کردن عضلات تاثیر می گذارد. ورزشی که خیلی در این زمینه مؤثر است، تمرینات استقامتی (تمرینات وزنه) است.

انجام این دو نوع تمرینات به اتفاق هم، بیشترین تاثیر را هم در کاهش چربی بدن، و هم افزیش حجم ماهیچه ای خواهد داشت. اگر قصد کم کردن وزن دارید، تحقیقات نشان می دهد که انجام تمرینات ایروبیک و وزنه به اتفاق هم، تا 56 درصد به کاهش وزن کمک می کند.

درست است که ماهیچه وزن بیشتری دارد، اما اگر حجم عضلانیتان ر ا بالا ببرید، حتی وقتی در حال استراحت هستید،  بدنتان قادر خواهد بود میزان بیشتری چربی بسوزاند، زیرا متابولیسم بدنتان افزایش می یابد. یک پوند ماهیچه، 350 تا 500 کالری در هفته می سوزاند، درحالیکه یک پوند چربی فقط 14 کالری. تحقیقات جدید ثابت کرده است که عضله سازی به بدن برای مقابله با بیماری ها نیز کمک می کند.

تمرینات قدرتی برای همه مفید است و به سن یا جنسیت هم بستگی ندارد، و امروزه یکی از مهمترین اجزاء فیتنس و بدنسازی محسوب می شود. تحقیقات اشاره بر این دارد که کاهش حجم عضلانی که در افراد سالخورده دیده می شود، به دلیل کهولت سن ایجاد نمی گردد، بلکه به خاطر کمبود تحرک و فعالیت است. حتی فرد جوانی که به اندازه کافی تحرک نداشته باشد، ممکن است حجم عضلانی و قوای جسمانی خود را از دست بدهد. تمرینات قدرتی مثل وزنه برداری و انجام ورزش های مقاومتی وزنه، به میزان دو بار در هفته هم به شما برای افزایش حجم عضلانی کمک می کند.

تمرینات قدرتی که شامل سِت های مختلف از تکرارهای مختلف با استفاده از وزنه های متوسط است، ممکن است باعث حجیم شدن ماهیچه ها نشود، اما در عوض، تراکم استخوانها و متابولیسم بدن را افزایش می دهد و با سفت و منسجم تر کردن عضلات باعث می شود لاغرتر به نظر بیایید.

انجام تمرینات ایروبیک به همراه تمرینات قدرتی بسیار مفید است. ورزش ایروبیک باعث قدرت بخشیدن به قلب و ریه ها می شود و باعث میشود بدن بهتر از اکسیژن استفاده کند که به برای انجام تمرینات قدرتی و فیتنس عالی است. تمرینات قدرتی نیز به نوبه خود باعث افزایش حجم ماهیچه ها، کاهش چربی بدن، و حفظ تراکم استخوان ها میشود.

ورزش ایروبیک شامل نوعی تمرین است که ضربان قلب و تنفس را برای مدتی مداوم بالا نگاه می دارد. این مسئله باعش می شود قلب و ریه ها بیش از حد معمول کار کنند.

این نوع ورزش انواع مختلفی دارد که شامل دوچرخه، رقص ایروبیک، شنا، پیاده روی، و استپ می شود. انتخاب یکی از این ورزش ها بستگی به وضعیت جسمی، سابقه سلامتی، علایق و اهداف شما دارد. اکثر متخصصین عقیده دارند که برای گرفتن نتیجه بیشتر، بهتر است دو نوع از این ورزش ها را انتخاب کرده و به طور متناوب انجام دهید.

ورزش های ایروبیک به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند، پر فشار و کم فشار. بهتر است که نوع پر فشار این ورزش ها (که فشار بسیار بیشتری بر بدن وارد می کند و آسیب بیشتری می رساند) را با نوع کم فشار آن، (مثل شنا و پیاده روی) به طور متناوب انجام دهید. اینکار باعث می شود احتمال آسیبدیدگی و فشار بیش از حد بر روی یک عضله خاص کمتر شود.

انجام 3 تا 4 روز در هفته به مدت 20 دقیقه ورزش های ایروبیک به نظر مناسب میرسد. اگر قصد کم کردن وزن یا وضعیت جسمانی خوبی دارید، می توانید طول مدن آن را افزایش دهید. 5 تا 6 بار در هفته به مدت 40 تا 60 دقیقه در اینصورت عالی است.

هیچ نیازی نیست که افراط کنید. تعادل همیشه بهترین نتیجه را می دهد و لذت بیشتری نیز از ورزش کردنتان خواهید برد. افراد مبتدی یا آنها که به تازگی از آسیب دیدگی بهبود یافته اند، و همچنین آندسته از افراد که بیش از اندازه اضافه وزن دارند، بهتر است با نوع کم فشار و متوسط کار را شروع کنند.

گرم کردن و سرد شدن در کاهش ناراحتی و احتمال آسیب دیدگی اهمیت بسیار زیادی دارد. برای گرم کردن باید ابتدا با تمرینات سبک تر کار را شروع کرده و تا آخرین سرعت و توان خود پیش روید. از این مرحله به بعد، باز باید تمرینات را سبک تر و آرام تر کنید تا تمرین به اتمام برسد.

مهمترین هدف در ورزش های ایروبیک، تحرک و پویایی است. پس بهتر است ورزشی را انتخاب کنید که به آن علاقه مندید و می تواند برای مدتی ضربان قلب شما را بالا نگاه دارد.  به امید سلامتی شما!

همه چیز راجع به ایروبیک

تمرینات ایروبیک از حرکات ریتمیک و متناوب ماهیچه ای بهره برده و ضربان قلب و تنفس را در در مدت زمانی خاص بالا می برد.

نمونه های ساده این ورزش شامل: پیاده روی، دو، شنا، دچرخه سواری، کوه نوردی پله ای، اسکی در مناطق کوهستانی، اسکیت، انواع کلاسهای رقص و قالبهای مختلف تنیس به صورت متناوب ( راکت بال، اسکواش) می باشد. باید به این مساله توجه کرد که که تمرینات ایروبیک می بایست در قالب خاص خود انجام شود که البته به هدف و شرایط فیزیکی شما، سوابق بیماری و وضعیت جسمانیتان نیز بستگی دارد. هرچند که در مجموع ایدهء اینکه ورزشهای مختلفی انجام دهیم، فکر جالبیست - به عنوان مثال تعادل و توازن برقرار کردن میان تمرینات و ورزشهای متناسب با شرایط جسمانی فرد بهترین شیوه انجام ایروبیک می باشد،

این استراتژی مصدومیت های پیاپی را کاهش و بروز آنها را تقلیل می دهد و موجب می شود که در موقعیتها و شرایطی که فرد فعالیتهای زیاد بدنی انجام میدهد توازن و بالانس بیشتری در حرکات ماهیچه ها برقرار گردد، که این امر موجب لذت بردن بیشتر فرد نیز می شود.

به خصوص این مساله هنگامی که فرد ورزشها و تمریناتی با تحرک بالا مثل (دویدن، رقصهای سنگین، تنیس، راکت بال و اسکواش) یا ورزشهایی با تحرک کمتر مانند (شنا، پیاده روی، اسکی) انجام می دهد بسیار حائز اهمیت است.

توصیه های محتاطانه ما برای اینکه دچار مشکل نشوید در خصوص کسانی است که فعالیتهای ورزشی زیادی انجام میدهند و اگر شما اضافه وزن دارید و یا سابقه مصدومیتهای طولانی، یا در حال حاضر از مشکلاتی در نواحی پا، مچ پا، زانو، مفصل ران یا کمر دارید باید در انجام تمرینات ایروبیک احتیاط کنید. اگرچه تمرینات ایروبیک، تمرینات تکنیکی یا با تمرکز زیاد نیست، اما این ورزش به بهبود وضعیت جسمانی شما و پیش گیری از مصدومیتها کمک شایانی میکند. البته همه شیوه هایی که ممکن است در رابطه با ایروبیک از سوی سایرین مشاهده کنید مناسب و اصولی نیست. شما می بایست شیوه صحیح و درست را از مربیان ایروبیک یا فیزیولوژیستها بیاموزید.

مدت زمان انجام تمرینات ایروبیک

اینکه چه مدت زمانی را برای انجام تمرینات ایروبیک باید اخنصاص دهید بستگی به هدف، جدول برنامه ریزی و شرایط فیزیکی شما دارد، اما زمان 10 تا 60 دقیقه به نظر می رسد زمان قابل قبولی باشد.

اگر هدف شما کاهش وزن اضافی بدنتان باشد و در شرایط مساعدی هم باشید میتوانید مدت بیشتری هم ورزش کنید. شاید در اینصورت چیزی حدود سی، چهل یا شصت دقیقه هم به شما توصیه شود. تحقیقات اخیر نشان داده که سطح امادگی بدنی حتی با تمرینات نظم 10 دقیقه ای در روز هم افزایش می یابد. البته بهتر آن است که این تمرینات 10 دقیقه ای روزی دو یا سه بار و حداقل پنج روز در هفته باشد.

برای بالانس کلی آمادگی بدن، سلامتی و تناسب اندام جدول سی دقیقه ای توصیه میشود.

 

 

دشواری تمرینات تا چه حد باشد؟

یزان دشواری و سختی تمرینات ایروبیکی که شما انجام میدهید از 3 طریق اندازه گیری میشود:

1- تعیین و اندازه گیری ضربان قلب، که روش خوبی برای این است تا بدانید با افزایش تحرکات بدنیدر هر دقیقه به چه اندازه ضربان قلب بالا میرود.

2- شیوه بعدی تست صحبت کردن نام دارد، شما باید قادر باشید وقتی که تمرین میکنید به راحتی هم صحبت کنید (این شیوه برای فهمیدن اینکه تمریناتتان چقدر سنگین است بسیار مفید می باشد).

3- با توجه به میزان تواناییتان به سادگی میتوانید بفهمید که تمرینات با وجود دشواری چه تاثیری بر شما میگذارند.

البته شما و مربی تان میتوانید به کمک هم تعیین کنید که چه روشی برای شما مفید تر است و قابلیت بیشتری دارد، چرا که ما نمیتوانیم توضیحات کافی را با ذکر جزییات واقعی به شما ارائه دهیم. اگرچه به نظر میرسد که تمرینات متوسط و متعادل برای یک فرد عادی میتواند کاملا" لذت بخش باشد.

در بخش بعدی این مقاله به چگونگی انجام تمرینات ایروبیک بر مبنای هدف افراد میپردازیم.ایروبیک چند نوبت و چه مدت؟

تعداد دفعات نرمال و معمول انجام این تمرینات دو بار در طول هفته است. در شرایط ایده آل و نرمال انجام دو بار در هفته این تمرینات به شما این فرصت را خواهد داد تا تناسب اندام خود را حفظ کرده و از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار باشید. اما به عقیده کارشناسان و فیزیولژیستها انجام سه تا پنج نوبت تمرینات در طول هفته بهتر و موثرتر خواهد بود.

هدف از دست دادن وزن زیادی

اگر هدف اصلی شما از ایروبیک از دست دادن چربی و وزن اضافی باشد، شش یا هفت نوبت در هفته که تقریبا" معادل روزی یکمرتبه است، میتواند تاثیر بالقوه ای روی اندام شما داشته باشد و شما را به وزن مطلوبتان برساند. در مجموع آنچه در انجام این تمرینات حائز اهمیت است افزایش مدت زمان انجام حرکات، استمرار و تکرار، و بالا بردن میزان دشواری تمرینات میباشد. مخصوصا" اگر در شرایط جسمانی مناسبی نیستید، وزن اضافی دارید، سالخورده اید و یا در دوران بهبودی از مصدومیت و سپری کردن دوران نقاهت هستید، این تمرینات برایتان بسیار مفید خواهد بود و اگر هنوز هم شک دارید از به آرامی مراحل ساده و سبک ایروبیک شروع کنید و از این ورزش لذت ببرید.
گرم کردن بدن

با حرکات و نرمشهایی خیلی نرم و آرام در کمال آرامش خودتان را گرم کنید، همین نرمش ها باعث میشوند تا اگر مشکل جسمانی دارید ناراحتی و دردتان کاهش پیدا کند و کم کم بهبود پیدا کنند. گرم کردن و آماده کردن بدن برای تمرینات ایروبیک با انجام نرمشهایی سبک و در سطوح ساده ای از تمرینات کششی به مدت 2 تا 10 دقیقه به شما کمک ویژه ای خواهد کرد، اما به یاد داشته باشید که نباید به طور ناگهانی در طول انجام تمرینات، آنها را متوقف کنید چرا که ممکن است دچار سر گیجه شوید یا از حال بروید.

تصورات غلط

این تصور غلط که تمرینات ایروبیک ماهیچه ها را سخت و غضلانی میکند بسیار طبیعیست، اما واقعیتش این است که انجام این تمرینات تاثیر بسیار کمی در سفت کردن ماهیچه ها دارد. در تمرینات معمولی ایروبیک ماهیچه هایی که در بدن بیش از سایرین فعالیت میکنند، صدها حرکت ماهیچه ای را به طور متناوب تکرار می نمایند - بدون اینکه در برابر این تمرینات مقاومتی نشان دهند، در صورتیکه بخواهید ماهیچه ها و عضلاتتان محکم و سفت شوند تمرینات وزنه برداری تاثیر قابل توجهی در این باره خواهند داشت.

برداشت غلط دیگر در این مورد این است که اغلب تصور میکنند با انجام تمرینات ایروبیک در تعداد دفعات محدود و زمان نرمال میتوانند چربی اضافی و وزن زیادی خود را به سرعت از دست میدهند. تحقیقات اخیر نشان داده است که ما با انجام هرگونه حرکات کششی و ماهیچه ای ممکن است بتوانیم وزن اضافه مان را از دست بدهیم.

هدف اصلی شما از انجام ایروبیک

اما اگر هدف شما از ایروبیک رسیدن به یک تعادل و بالانس جسمانی، و بالا بردن درصد سلامتی و داشتن روحیه خوب است، باید به خاطر داشته باشید که تنها راه تاثیر گذار و موثر در این امر انجام مرتب و همیشگی تمرینات ایروبیک می باشد. حتی اگر این تمرینات از حرکات کششی بسیار طی مدت زمان کوتاهی برخودار باشند. سعی کنید از ورزش ایروبیک لذت ببرید و تمریناتش را آسان بگیرید تا در طول یک مدت زمان مشخص تاثیراتش را ببینید. از آنجاییکه عمده تمرینات ایروبیکی روی تکرار حرکات تاکید دارد، به همین جهت نیاز چندانی به تمرکز کامل ندارد (هرچند توجه و تمرکز کافی از لحاظ تکنیکی در انجام هر ورزشی مهم است) ، اما به هر حال خواندن و گوش کردن به موزیکها و نوارهای آموزشی، تماشای برنامه های تلویزیونی ایده جالبی برای یادگیری بهتر تمرینات ایروبیک است.


به خاطر داشته باشید اگر شما نمیتوانید در حین تمرینات صحبت کنید به این علت است که خوب تنفس نمیکنید، اگرچه شاید کمی سخت باشد، اما لذت بردن شما را از تمرینات

دو چندان میکند. جدول تمرینات ایروبیکی به طرز جالبی اطلاعاتی را که شما باید داشته باشید در اختیارتان میگذارد و به طور روزانه پیشرفت شما را مورد محاسبه قرار میدهد.
نکات مهم تمرینات خود را اعم از مدت زمان انجام و درجه سختی و آسانی اش را یادداشت کنید، زیرا این شیوه خوبیست که در طول یک دوره تمرینی بفهمید چقدر به آمادگی بدنی و جسمانی رسیده اید. مشاهده این پیشرفتها شما را علاقه مند و پر انگیز به ایروبیک نگاه میدارد.

چربی سوزی

ایروبیک و ورزش های قدرتی وقتی با رژیم غذایی کم کالری ترکیب شود، منجر به کاهش وزن خواهد شد. رژیم غذایی بدون ورزش ممکن است علاوه بر کاهش چربی بدن، منجر به از بین رفتن ماهیچه ها هم شود. اما رژیم غذایی به همراه ایروبیک نه تنها چربی سوزی می کند، بلکه ماهیچه سازی هم می کند. با این روش ممکن است وزن کمتری کم کنید اما از آنجا که بافت های ماهیچه ای کالری بیشتری نسبت به بافت های چربی می سوزانند، این کاهش وزن بادوام تر خواهد بود.

افزایش سلامت قلب

بااینکه علائم بیماری های قلبی تا میانسالی ظاهر نمی شود، اما شروع این بیماری ها ممکن است از دوره ی نوجوانی آغاز شود. ورزش کردن هفته ای سه مرتبه به مدت 20 تا 30 دقیقه از بروز چنین بیماری هایی تاحد ممکن جلوگیری می کند. درواقع ورزش منظم باعث تقویت قلب شده و باعث می شود خون بیشتری در بدن جریان پیدا کند. از طرف دیگر، ورزش ایروبیک میزان فشار خون و کلسترول را نیز پایین می آورد.

بایدها و نبایدهای ورزش ایروبیک

با اعتدال شروع کنید

قدم به قدم پیش بروید. اگر بخواهید بعد از یک مدت طولانی ورزش نکردن، با حجم بالا ورزش کنید، مطمئناً دچار مصدومیت یا حداقل ناامیدی خواهید شد. پس کم کم شروع کنید و با اعتدال جلو بروید.

بیش از حد ورزش نکنید

برای گرفتن نتیجه ی بیشتر و به حداقل رساندن احتمال مصدومیت، بدن نیاز به استراحت و بازسازی دارد. بعد از یک تمرین ورزشی سنگین حداقل 24 ساعت استراحت لازم است. خوب است که تمرینات سبک و سنگین خود را یکی در میان انجام دهید، مثلاً یک روز حرکات سنگین وزنه را انجام دهید و روز بعد را دوچرخه بزنید.

قبل از ورزش خودتان را گرم کنید و بعد از آن رفته رفته بدن را سرد کنید

گرم کردن قبل از شروع ورزش الزامی است. گرم کردن عضلات قبل از ورزش، کشیدگی و انعطاف آنها را تقویت خواهد کرد و باعث می شود تمرینی بهتر داشته باشید. همچنین از بروز مصدومیت نیز جلوگیری می کند.

سرد کردن بدن بعد از انجام ورزش نیز مهم است چون باعث شل کردن عضلات، پایین آوردن ضربان قلب شده و باعث می شود استرس ورزش از بدن بیرون رود. اینکار همچنین باعث می شود بعد از اتمام ورزش احساسی بهتر داشته باشید.

حرکات کششی انجام دهید

انعطاف پذیری یکی از مهممترین عوامل در بدنسازی است. انجام حرکات کششی قبل، حین و بعد از انجام تمرینات باعث می شود، نتیجه بهتری بگیرید، کمتر مصدوم شوید و وضعیت قرارگیریتان هم حین ورزش اصلاح شود.

 

 

مصدومیت ها را نادیده نگیرید

به وضعیت بدنتان خوب توجه کنید. اگر احساس درد می کنید، دست نگه دارید. دردهای عضلانی و مفصلی ممکن است علل مختلفی داشته باشد. ادامه دادن به ورزش وقتی مصدومیتی برایتان ایجاد شده ممکن است مشکلات بزرگتری را در آینده برایتان ایجاد کند. اگر این دردها بیش از چند روز ادامه داشت، حتماً به پزشک مراجعه کنید.

از مربی های بدنساز کمک بگیرید

اگر به باشگاه می روید، این شانس را دارید که زیر نظر مربی تمریناتتان را انجام دهید. مربی شما را برای رسیدن به هدفتان راهنمایی می کند. کمک مربی تاثیر بسیار شگرفی در عملکرد شما خواهد داشت چون حتی اگر حرفه ای هم باشید، عادت های بد موقع ورزش می تواند برایتان دردسر ساز باشد.

خسته نشوید

از ورزشتان خسته نشوید. تمرینات جدید می تواند این یکنواختی را از بین ببرد و اشتیاق برای یادگیری مهارت های جدید در شما انگیزه ایجاد خواهد کرد. از آنجا که تمرینات مختلف برای قسمت های مختلف بدن مفید است، انجام تمرینات مختلف باعث می شود روی کل بدنتان کار کنید.

 

همراه ورزشی پیدا کنید

اگر مشکلتان برای ورزش نکردن، نداشتن انگیزه است، یک همراه ورزشی می تواند راه حل خوبی باشد. همراه ورزشی می تواند در موقع خستگی و بی حوصلگی برای ادامه ی کار به شما انگیزه بدهد و یا اشکالات شما را هنگام انجام تمرینات به شما گوشزد کند.

تمرکزتان را از دست ندهید

مشغولیت به مسائل دیگر حین ورزش ممکن است از فواید آن برای شما بکاهد. مثلاً وقتی تمرکز حواستان را حین ورزش از دست می دهید، شدت عملتان هم کاهش پیدا می کند. و نداشتن توجه کافی به حرکاتتان ممکن است باعث ایجاد مصدومیت شود. از اینرو، لازم است که روی فرم و شکل بدن، و همچنین طریقهی انجام حرکت خود تمرکز کافی داشته باشید.

مراقب خورد و خوراکتان باشید

برای بدنسازی، رژیم غذایی هم به اندازه ی خود تمرینات مهم است. آنچه می خورید تاثیری مستقیم بر ورزش شما خواهد داشت. داشتن یک برنامه ی غذایی خوب و مناسب، باعث می شود نتیجه بهتری از تمرینات خود بگیرید، عضله سازی کنید، و میزان چربی را در بدنتان به حداقل برسانید.

از خوردن آب سر باز نزنید

حین هر 20 دقیقه ورزش کردن، بدن شما نیاز به حداقل 8 اونس آب دارد. اگر حین انجام ورزش احساس تشنگی می کنید، باید سریعاً به بدنتان آب برسانید. اگر بیش از یک ساعت ورزشتان ادامه یافته است، بهتر است از نوشیدنی های ورزشی استفاده کنید چون این میزان کربوهیدرات اضافی آب بدن شما را حفظ می کند. البته ممکن است این نوشیدنی ها واکنش های منفی روی شما دهد، پس بهتر است اول یکبار امتحان کنید و از نتیجه ی آن اطمینان یابید. از مصرف نوشیدنی های کافئین دار و الکلی هنگام ورزش خودداری کنید چون هر دو آنها آب بدنتان را می گیرد.

از ورزشتان لذت ببرید

اگر نتوانید از ورزش کردنتان لذت ببرید، هیچکدام از فواید ورزش برای شما کارآمد نخواهد بود. این بهانه ی خوبی برای ورزش نکردن نیست، چون اینکار برای سلامتی شما لازم و ضروری است. اما پیدا کردن یک ورزش مناسب که آن را دوست داشته باشید و از انجام آن لذت ببرید تاثیر بسیار زیادی بر عملکرد شما و فواید ورزش برای شما خواهد داشت.

برنامه ریزی استراتژیک

این مقاله به شرح مختصر برنامه ریزی استراتژیک (راهبردی) می‌پردازد. برنامه ریزی تعریف می‌شود و تأثیر تغییر در شرایط بر برنامه ریزی روشن می‌گردد. سپس نقش استراتژی (راهبرد) در برنامه ریزی مشخص می‌شود و برنامه ریزی استراتژیک تعریف می‌شود. در پایان جدول برنامه ریزی خودکنترل اسکینری شرح داده می شود.

روش صحیح مطالعه:

یادگیری و مطالعه ، رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با یکدیگر دارند، تا جایی که می توان این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانست. برای اینکه میزان یادگیری افزایش یابد باید قبل از هرچیز مطالعه ای فعال و پویا داشت و برای دستیابی به مطالعه ای صحیح باید روشهای آن را دانست که در اینجا به شش مورد اشاره می کنیم:

1.   خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است وبرای رسیدن به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .

2.   خط کشیدن زیر نکات مهم :این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش بعضی از افراد بجای آنکه تمرکز و توجه بروی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن زیر نکات مهم می گردد .حداقل روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملا" درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب بدنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن را خط بکشند .

3.   حاشیه نویسی :این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی کامل برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی می تواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.

4.   خلاصه نویسی : در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را که درک کرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می کنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش ابتدا مطالب را درک کرده سپس آنها را یادداشت می کنید اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست .

5.   کلید برداری :کلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است . در این روش شما بعد از درک مطالب ، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت می کنید و در واقع کلمه کلیدی کوتاهترین، راحتترین ،بهترین وپرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .

6.   خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا" فراگیری مطالب درسی است .در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان و بصورت کلیدی یادداشت می کنید و سپس کلمات کلیدی را بروی طرح شبکه ای مغز می نویسد ( در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی می کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص می کنید)تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب ، فقط به طرح شبکه ای مراجعه کرده وبا دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بروی طرح شبکه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور کنید . این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می کند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.

مزیت های روش صحیح مصالعه:

شیوه ی صحیح مطالعه،چهارمزیت عمده ی زیر را به دنبال دارد:

1.      زمان مطالعه را کاهش میدهد.

2.      میزان یادگیری را افزایش میدهد .

3.      مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر می کند.

4.      بخاطر سپاری اطلاعات را آسانتر می سازد.

برای داشتن مطالعه ای فعال وپویانوشتن نکات مهم درحین خواندن ضروری است تابرای مرورمطالب،دوباره کتاب رانخوانده ودر زمانی کوتاه ازروی یادداشتهای خودمطالب رامرور کرد .

یادداشت برداری ، بخشی مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجهی خاص داشت . چون موفقیت شما را تا حدودی زیاد تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.

شرایط مطالعه:

((بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره وری بیشتر از مطالعه ))

شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر با بازدهی بالاتر داشت و در واقع این شرایط به شما می آموزند که قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید و با دانستن آنها می توانید با آگاهی بیشتری درس خواندن را آغاز کنید و مطالعه ای فعالتر داشته باشید :

1.      آغاز درست :برای موفقیت در مطالعه ،باید درست آغازکنید.

2.      برنامه ریزی : یکی از عوامل اصلی موفقیت ، داشتن برنامه منظم است.

3.      نظم و ترتیب: اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد .

4.      حفظ آرامش: آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال میکند.

5.   استفاده صحیح از وقت :بنیامین فرانکلین، ((آیا زندگی را دوست دارید؟ پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است.))

6.      سلامتی و تندرستی: عقل سالم در بدن سالم است .

7.      تغذیه مناسب: تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.

8.      دوری از مشروبات الکلی : مصرف مشروبات الکلی موجب ضعف حافظه می شود .

9.      ورزش : ورزش کلید عمر طولانی است .

10. خواب کافی: خواب فراگیری و حافظه را تقویت می کند.

                 

                ((همانطورکه گفته شد برنامه ریزی یکی از عوامل اصلی       موفقیت   درمطالعه است و در این قسمت به بحث در مورد برنامه ریزی می پردازیم.))

تعریف برنامه ریزی:

برنامه ریزی عبارتست از فرایندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات. برنامه ریزی فکر کردن راجع به آینده یا کنترل آن نیست بلکه فرایندی است که می‌تواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد. برنامه ریزی، تصمیم‌گیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی، مجموعه‌ای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ می‌شود. برنامه ریزی می‌تواند برای زمان حال یا آینده انجام شود.

بر طبق این تعریف، تصمیم‌گیری‌های مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامه ریزی نیستند. برنامه ریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق است. حقایق مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازه‌گیری هستند. دیدگاهها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی می‌شوند که فرایند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده می‌شود. همانطور که اشاره شد برنامه ریزی صرفاً یک فرایند تصمیم‌گیری نیست بلکه فرایندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاست یا به عبارتی گونه‌ای فرایند ارزیابی است که در پایان آن، در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیم‌گیری می‌شود.

برنامه بیانی روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصمیمات است. برنامه خروجی فرایند برنامه ریزی است اما برنامه ریزی یک فرایند پیوسته است که بیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه می‌یابد. برنامه‌ها تهیه شده و اجرا می‌گردند.

ویژگی های برنامه ریزی:

برنامه ریزی یک فرایند ذهنی آگاهانه با خصوصیات زیر است:

1)     تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه

2)     جمع‌آوری اطلاعات

3)مرتبط ساختن اطلاعات و عقاید

 4) تعریف اهداف

 5)تأمین مقدمات

 6)پیش‌بینی شرایط آینده

 7) ساخت زنجیره‌های متفاوتی از اقدامات مبتنی بر تصمیمات متوالی

 8) رتبه‌بندی و انتخاب گزینه‌ها

  9) تعریف سیاستها

 10) تعریف معیارهای ابزار ارزیابی برنامه

انواع برنامه ریزی و آشنایی با آنها:

برنامه ریزی از جنبه ماهیت به برنامه ریزی فیزیکی، برنامه ریزی سازمانی، برنامه ریزی فرایند، برنامه ریزی مالی، برنامه ریزی وظیفه‌ای و برنامه ریزی عمومی دسته‌بندی می‌شوند که در اینجا منظور از برنامه ریزی، برنامه ریزی از نوع عمومی است. برنامه ریزی عمومی معمولاً تمام دیگر انواع برنامه ریزی را در خود دارد. برنامه ریزی را از جنبه افق زمانی می‌توان در قالب برنامه ریزی کوتاه‌مدت (برنامه ریزی عملیاتی و تاکتیکی)، برنامه ریزی میان‌مدت و برنامه ریزی بلندمدت دسته‌بندی نمود.

1)برنامه ریزی کوتاه مدت: هر شب پس از به پایان رساندن فعالیتهای روزانه و یا صبح زود قبل از آغاز ساعت کاریتان، یک برنامه کاری مختص آن روز بنویسید. در این برنامه زمانی، فهرست کارهایی که در آن روز قصد انجامش را دارید، به دقت و ترجیها بر روی یک برگه یا کارت کوچک بنویسید. این کارت را در تمام طول مدت روز همراه خود داشته باشید و هر بخشی از آن را که به انجام می رسانید، خط کوچکی بر روی آن بکشید.
نوشتن امور به این شیوه بر روی کاغذ نه تنها باعث می شود برای زمان خود برنامه ریزی داشته باشید بلکه در عمل باعث می شود که شما خودتان را ملزم به آنچه بر روی کاغذ به خودتان قول داده‌اید تا عمل نمایید، بکنید. مطمئنا بی توجهی به این برنامه بی احترامی به خودتان است!

2)برنامه ریزی میان مدت: حال لیست کوتاهی از رویدادهای عمده در هفته پیش رو‌ و مقدار زمانی که برای انجام هر کدام از آنها مورد نیاز است تهیه کنید. این رویدادها تنها به موارد مطالعه ای محدود نمی شوند. این رویدادها هفته به هفته تغییر می کنند و حتما باید برای هر هفته لیست جدیدی بنویسید. جمعه‌شب شاید بهترین زمان برای انجام این کار باشد.

3)برنامه ریزی بلند مدت: در این قسمت تنها به برنامه‌ریزی برای امور ثابت و بدون تغییر خود می پردازید. این امور تنها شامل وظایفی می‌شود که لازم است شما در دراز مدت و به طور هفتگی آنها را انجام دهید. مانند ساعات کاری، کلاسها، برنامه‌های مذهبی، جلسات و اموری از این قبیل.

برنامه ریزی استراتژیک:

بیشتر برنامه ریزیها براساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نیاز» می‌باشند. در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد می‌گردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تأثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه می‌گردند. برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و توانایی مقابله با چنین تغییراتی را نداشته و منجر به شکست می‌گردد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینه‌ساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد. برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین می‌شوند هدف برنامه ریزی استراتژیک، تبیین و تدوین استراتژی است. بسته به نوع، تنوع و ماهیت تغییرات موجود در محیط می‌توان ترکیبی از برنامه ریزی سنتی و برنامه ریزی استراتژیک را بکار برد.

تعاریف مختلف و متفاوتی از استراتژی ارائه شده است. در اینجا تعریفی ارائه می‌شود که بتواند مفهوم آن را در برنامه ریزی استراتژیک مشخص نماید. استراتژی برنامه، موضع، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی دیدگاهها و جهت حرکت سازمان را نشان می‌دهد. استراتژی می‌تواند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدوده زمانی متفاوت تعریف شود.

برنامه ریزی استراتژیک گونه‌ای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژیهاست. از آنجایی که استراتژی می‌تواند دارای عمر کوتاه یا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک می‌تواند برنامه ریزی بلندمدت یا کوتاه‌مدت باشد اما متفاوت از آنهاست.

واژه «استراتژیک» معنی هر آنچه را به استراتژی مربوط باشد در بردارد. واژه «استراتژی» از کلمه یونانی «استراتگوس» گرفته شده است که به معنای رهبری است. برنامه ریزی استراتژیک کوششی است ساخت‌یافته برای اتخاذ تصمیم‌های اساسی و انجام اعمالی که ماهیت سازمان، نوع فعالیت‌ها و دلیل انجام آن فعالیتها توسط سازمان را شکل داده و مسیر می‌بخشد. همانطور که استراتژی نظامی پیروزی در جنگ است، برنامه ریزی استراتژیک نیز طرق انجام مأموریتهای سازمان را دنبال می‌کند.

مزایای برنامه ریزی استراتژیک:

برنامه ریزی استراتژیک دارای مزایای زیادی است که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

1)قبل از پیش آمدن مشکلات احتمالی از وقوع آنها خبر می‌دهد.

2)به علاقمند شدن مدیران به سازمان کمک می‌کند.

3)تغییرات را مشخص کرده و شرایط عکس‌العمل در برابر تغییرات را فراهم می‌کند.

4)هر نیازی را که برای تعریف مجدد سازمان ضروری است تعیین می‌کند.

5)برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بستر مناسب ایجاد می‌کند.

6)به مدیران کمک می‌کند که درک روشن‌تری از سازمان داشته باشند.

7)شناخت فرصتهای بازارهای آینده را آسان‌تر می‌سازد.

8)دیدی هدفمند از مسائل مدیریت ارائه می‌دهد.

9)قالبی برای بازنگری اجرای برنامه و کنترل فعالیتها ارائه می‌دهد.

     10)به مدیران کمک می‌کند که تا در راستای اهداف تعیین شده تصمیمات اساسی را اتخاذ کنند.

     11)به نحو مؤثرتری زمان و منابع را به فرصت‌های تعیین شده تخصیص می‌دهد.

    12)هماهنگی در اجرای تاکتیکهایی که برنامه را به سرانجام می‌رسانند بوجود می‌آورد.

    13)زمان و منابعی را که باید فدای تصحیح تصمیمات نادرست و بدون دید بلندمدت گردند، به حداقل می‌رساند.

    14)قالبی برای ارتباط داخلی بین کارکنان به وجود می‌آورد.

   15)ترتیب‌دهی اولویتها را در قالب زمانی برنامه فراهم می‌آورد.

   16)مزیتی برای سازمان در مقابل رقیبان به دست می‌دهد.

  17)مبنایی برای تعیین مسئولیت افراد ارائه داده و به موجب آن افزایش انگیزش را باعث می‌شود.

  18)تفکر آینده‌نگر را تشویق می‌کند.

  19)برای داشتن یک روش هماهنگ، یکپارچه همراه با اشتیاق لازم از سوی افراد سازمان در برخورد با مسائل و فرصتها، انگیزش ایجاد می‌کند.

ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک:

فرایند برنامه ریزی استراتژیک اساساً فرایندی هماهنگ‌کننده بین منابع داخلی سازمان و فرصتهای خارجی آن می‌باشد. هدف این فرایند نگریستن از درون «پنجره استراتژیک» و تعیین فرصتهایی است که سازمان از آنها سود می‌برد یا به آنها پاسخ می‌دهد. بنابراین فرایند برنامه ریزی استراتژیک، یک فرایند مدیریتی است شامل هماهنگی قابلیتهای سازمان با فرصتهای موجود. این فرصتها در طول زمان تعیین شده و برای سرمایه‌گذاری یا عدم سرمایه‌گذاری منابع سازمان روی آنها، مورد بررسی قرار می‌گیرند. حوزه‌ای که در آن تصمیمات استراتژیک اتخاذ می‌گردند شامل (1) محیط عملیاتی سازمان، (2) مأموریت سازمان و (3) اهداف جامع سازمان می‌باشد. برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که این عناصر را با یکدیگر در نظر گرفته و گزینش گزینه‌های استراتژیک سازگار با این سه عنصر را آسان می‌سازد و سپس این گزینه‌ها را بکار گرفته و ارزیابی می‌کند.

باید توجه داشت که هر فرایند برنامه ریزی استراتژیک زمانی باارزش است که به تصمیم‌گیرندگان اصلی کمک کند که به صورت استراتژیک فکر کرده و عمل کنند. برنامه ریزی استراتژیک به خودی خود هدف نیست بلکه تنها مجموعه‌ای از مفاهیم است که برای کمک به مدیران در تصمیم‌گیری استفاده می‌شود. می‌توان گفت که اگر استراتژیک فکر کردن و عمل کردن در فرایند برنامه ریزی استراتژیک به صورت عادت درآید، آنگاه فرایند می‌تواند کنار گذاشته شود.

جدول برنامه ریزی خودکنترل اسکینری:

در این نوشتار بر آنیم تا شما را با یکی از مؤثرترین روش های علمی و روان شناختی در برنامه ریزی درسی مبتنی بر اصول رفتارگرایی بی.اف.اسکینر  (B.F.Skinner) آشنا کنیم. تمام تلاش خود را خواهم نمود تا بیشتر به جنبه های کاربردی این روش بپردازم لکن برای عده ای از خوانندگان از قبیل مشاوران، معلمان،برنامه ریزان درسی و کلیه کسانی که به مباحث روان شناسی و تعلیم و تربیت علاقه مندند؛ ذکر پاره ای از مبانی علمی این مقوله خالی از لطف نمی باشد:

این روش برگرفته از روشهایی است که برای سنجش و درمان بسیاری ازاختلالات رفتاری در برنامه های تغییر رفتار درمانی استفاده می گردد.در روش نظارت شخصی (self-monitoring) یا ثبت شخصی(self-recording)یا خود کنترلی (self-control) درمان جو - که  در اینجا همان دانش آموز است- به مشاهده و ثبت رفتار خود می پردازد.در واقع این روش نوعی روش سنجش مستقیم رفتار توسط شخص رفتار کننده است. (در اینجا منظور از رفتار، مطالعه است.) با این حال علت اینکه آن را در زمره روش های سنجش غیرمستقیم قرار می دهند این است که در آن درمانگر یا یک مشاهده گر آموزش دیده به مشاهده و ثبت رفتار مددجو نمی پردازد.

هنگامی که نتایج به دست آمده رضایت بخش نیست می توان از تدابیری برای بهبود آن استفاده کرد. مثلاً به مددجو گفته شود کار ثبت رفتارش_در اینجا جدول برنامه ریزی هفتگی _ گاه به گاه بررسی خواهد شد.یا اینکه به وی برای ثبت دقیق رفتارش پاداش داد. در این صورت دقت مشاهدات و ثبت رفتار در او افزایش می یابد.

یکی از ویژگی های این روش سنجش رفتاری این است که به خودی خود موجب بهبود رفتار می شود. در اینجا بهبود رفتار افزایش ساعات مطالعه و تقسیم درست فراوانی آن میان دروس مختلف است. همان طور که اگر شخص فربهی مرتباً میزان مصرف کالری های روزانه خود را زیر نظر بگیرد، این عمل به خودی خود در کاهش وزن او مؤثر خواهد بود. به این پدیده واکنش پذیری (reactivity) می گوئیم. یعنی ابزار سنجش ،خود باعث بهبود رفتار گشته است. (برای مطالعه بیشتر به کتاب تغییر رفتار و رفتار درمانی: نظریه ها و روش ها،تالیف دکتر علی اکبر سیف ،نشر دوران مراجعه کنید.)

چگونگی استفاده از جدول: همانطور که نمونه ای از جدول را در ذیل مشاهده می کنید.سطر های این جدول شامل دروس عمومی و اختصاصی شما و ستونها شامل ستون پیش بینی، روزهای هفته و ستون های جمع می باشد. شما می توانید نمونه قابل چاپ جدول را دراینجا ببینید.

اکنون به شرح بخش های مختلف جدول خواهم پرداخت:

ستون دروس: این ستونی است که شما نام دروس مورد مطالعه در رشته خودتان را خواهید نوشتبرای نمونه من دروس مر بوط به رشته ریاضی را نوشته ام.

ستون پیش بینی: در ابتدا ی هفته با توجه به شناختی که از خود در هفته های گذشته کسب کرده اید و برنامه ای که پیش رو دارید پیش بینی می کنید که هر درس را چقدر بخوانید.توجه داشته باشید که این عدد نه زیاد آرمانی باشد که دست نایافتنی باشد و نه خیلی دست پائین که شما را برای بهبود رفتار مطالعه تحریک نکند.

ستون های ایام هفته: در این خانه ها شما میزان مطالعه خود را پس از پایان آن یادداشت می کنید.مثلاً اگر شنبه 1:30 ساعت شیمی خوانده اید ، 3 ساعت حسابان و 2 ساعت زبان آنها را مانند نمونه یادداشت کنید. این اعداد را می توانید با دورنگ به تفکیک نوع مطالعه (تستی / تشریحی) یادداشت کنید.

ستون جمع تفکیکی: در این ستون کل مطالعه یک درس در طول هفته به تفکیک نوع مطالعه یادداشت می شود.اکنون که 9 ماه تا کنکور مانده است نسبت مطالعه تشریحی به تستی باید حدوداً 3 به 1 باشد و هرچه به کنکور نزدیکتر می شویم این نسبت به نسبت 1 به 1 نزدیک تر گردد.

ستون جمع کل: این ستون حاصل جمع ساعات مطالعه تستی و مطالعه تشریحی است که در ستون قبل نوشته اید.

ستون معلم و کلاس: در این ستون ساعات شرکت در کلاس های آموزشگاه و یا تدریس خصوصی خود را بنویسید.
البته توصیه می گردد که بیش از دو نیم روز خود را برای این کار اختصاص ندهید.

ستون نمره تراز: برای داوطلبانی که در آزمون های آزمایشی شرکت می کنند لازم است تا نمره تراز خود را در دروس مختلف پس از گرفتن کارنامه مربوط به آن هفته یادداشت کنند.این به شما کمک می کند تا بفهمید که در چه درسی باید بیشتر مطالعه کنید و نقاط ضعف و قوتتان کجاست.

معمولاً داوطلبان به درسی بیشتر علاقه دارند و بیشتر مطالعه می کنند لذا نمره بهتری می گیرند و باز چنین نتیجه می گیرند که در این درس امکان پیشرفت بیشتری دارند.اما واقعیت چنین است که ستون نمره تراز و جمع کل است که مبنای تصمیم گیری شما برای هفته آینده خواهد بود.

سطر جمع کل: این سطر نشان می دهد که در چه روزی چه میزان مطالعه داشته اید مسلماً ساعات مطالعه در روزهای تعطیل برای دانش آموزان باید بیشتر از روزهایی باشد که به مدرسه می روند.

سطر فوق برنامه: ما به هیچ وجه اعتقاد نداریم که داوطلبان کنکور باید زندگی خود را تعطیل کرده و فقط درس بخوانند؛ بلکه این مهم است که بدانند هدف آنها قبولی در کنکور است و هر چه در این راستا به آنها کمک نماید به همین دلیل بقیه فعالیت ها فرعی است و باید کنترل شود. لذا در این ستون ساعات رفتن به باشگاه،کلاس موسیقی و... را یادداشت کنید.به مرور خواهید دید که چه رابطه ای بین این عدد و پیشرفت درسی شما وجود دارد.

سطر خواب : ساعات خواب خود را نیز بنویسید.باز هم می گویم این توصیه ناشیانه است که بگوئیم از خواب خود کم کنید تا بیشتر مطالعه کنید چرا که کیفیت مطالعه شما نیز افت خواهد کرد.برای افرادی در سنین شما با فعالیت متوسط ،روزانه 6-8 ساعت خواب کفایت می کند که می تواند خواب شب یا خواب وسط روز باشد. سعی کنید به جای اینکه شب بیدار بمانید و درس بخوانید صبح ها زودتر بیدار شوید.

سطر تلویزیون: این سطر شامل ساعات تماشای تلویزیون و استفاده از رایانه می گردد.به هیچ وجه جمع کل هفته در این ستون نباید دورقمی شود.این را بدانید که هر یک ساعت مشاهده تلویزیون یا مونیتور نه تنها یک ساعت از وقت مفید شما را هدر می دهد بلکه به اندازه نیم ساعت هم شما را خسته می کند.
توصیه ما این است که برنامه ها را به کمک جداول موجود در روزنامه جام جم یا سایت صدا و سیما انتخاب کرده و یک یا دو برنامه را مشاهده کنید.مثلاً یکشنبه ها ساعت 23:15 شبکه سه فوتبال سری A باشگاه های ایتالیا و یا هرشب اخبار ساعت 21 شبکه یک و یا... .

خانه قرمز رنگ: این خانه مجموع ساعات مطالعه و به عبارتی خلاصه کار هفتگی شما را نشان می دهد.عدد مندرج در این خانه خوب است بین 40 تا 60 ساعت باشد.
در یادداشت های آینده در مورد ویژگی های این جدول بیشتر خواهم نوشت.

                                                          "با آرزوی موفقیت"

بازیهای محلی بوشهر


بازیهای محلی بوشهر، آمیزه‌ای از ورزش و هنرهای نمایشی است و چنانچه در این زمینه تعمق گردد، می‌توان ریشه‌های عمیق فرهنگ مردمی را کشف کرد. اهمیت بازشناسی بازیهای محلی در اطلاع‌رسانی موث‍ّق از جنبه‌های مردم‌شناسی آن است. موقعیت فرهنگی یک قوم از دست رفته را می‌توان در هنر فولکلوریک آن جست‌وجو کرد. پژوهشگران و نویسندگان بیگانه، چندان رغبتی به نشان دادن ارزشهای فرهنگی مردمی، نداشته‌اند و فقط به جنبه‌های سیاسی و ژئوپولیتیکی منطقه نظر داشته‌اند، چرا؟ چون در این جنبه خود را توانمندتر می‌دانستند.

اجتماعی بودن فرهنگ عامه در بوشهر، نشان از بافت غنی زندگی شهری و ا‌ِشراف بر فرهنگ و هنر آن زمان دارد. ما از این طریق به اوضاع و احوال مردم در دوران مختلف زندگی اجتماعی، توجه خواهیم کرد. حوادث تاریخی ـ اجتماعی ما در زمینه‌ای از فهم عامه رشد می‌کند و جهت اعتراض به ناسازه‌های اجتماعی، در آواها، رقصها و موسیقی بوشهر نمود می‌یابند.

ما می‌خواهیم این رشد فرهنگی را فقط از دیدگاه هنرهای دراماتیکی بررسی کنیم و دریابیم که این مردم فرهیخته، در صد سال یا شاید بیشتر، چگونه به حرکت، بیان و زبان خاص خود دست یافتند. شاخصهای تفکربرانگیز این هنر نمایشی، مردمی بودن آن است و این جنبه را باید از جنبه‌های بسیار قوی و قابل تعمق دانست.

بازیهای محلی بوشهر به دو بخش تقسیم می‌شود: 1ـ بازیهای شبانه 2ـ بازیهای روزانه.

بازیهای شبانه:


بازیهای شبانه همان‌گونه که از نام آنها پیداست به بازیهایی گفته می‌شود که رنگ و بویی شبانه داشتند و گویا نطفة آنها در گردهمایی شبانة جوانان و نوجوانان بسته شده است.
یکی از رویکردهای مهم مردم به بازیهای شبانه، بیشتر وضعیت اقلیمی و آب و هوایی بوده است. در شب، بازیها از تحرک بیشتری برخوردار بوده و مردم هم در این وضعیت بیکارتر و آماده‌تر بوده‌اند. به دلیل نبودن رادیو و تلویزیون، اذهان مردم در شکل بخشیدن به این بازیها بسیار مؤثر واقع می‌شده است. البته می‌بایست اشاره کرد که امروزه بازیهای محلی به دلیل رویکرد جامعه به ابزارهای مدرن، قواعد خود را از دست داده‌اند و تفکیک بازیهای شبانه و روزانه چندان آسان نیست.


بازیهای روزانه:

بازیهای روزانه تدبیر خاص خود را داشتند. این بازیها به نور کافی نیازمند بودند و تمام جزئیات آنها می‌بایست دیده می‌شد. بعضی از این بازیها پایبند اعتقاد سنتی بودند. برای مثال: بازی «ج‍ِزج‍ِزک Jez Jezak» یا «ج‍ِزبازی» به دلایل استفاده از درخت، در شب به ندرت بازی می‌شد، زیرا مردم اعتقاد داشتند که در شب درختان محل تجمع اجن‍ّه است.
چون در قدیم‌الایام در کوچه‌های بوشهر روشنایی نبود، بازیهای پرجمعیت به روز کشیده می‌شد. جایگاه اغلب بازیها در میدانها یا پس‌کوچه‌ها بود.

چیزی که در مرحله اول، بازی محلی را به نمایش نزدیک می‌کند، استفاده از مکانی باز، یا میدانگاهی است که از چهار طرف قابل دیدن بود. اندازة زمینی که انتخاب می‌شد بستگی به تعداد بازیگران داشت. یعنی از ابتدا (اوستای) بازی به فکر «میزانسن» بود. بیله‌ها یا گروهها یک اوستا داشتند. که این اوستا در حقیقت بازی‌گردان یا کارگردان گروه بود. بازیها چه در شب و چه در روز یک پیش‌درآمد داشت که در تئاترهای کلاسیک، آن را «پرولوگ» می‌گویند. در این پیش‌درآمدها، ما از تعداد بازیگران با نامهایشان آشنا می‌شویم و آن زمانی است که اوستا وسط میدان یا صحنه می‌ایستد و فریاد می‌زند: «آمدی... آمدی» و بازیگرانی که از قبل تجمع کرده‌اند می‌گویند: «کی نیامده؟» اوستا در اینجا نام افراد غایب را تکرار می‌کند. افراد غایب یکی‌یکی از اطراف سر می‌رسند. در این پیش‌درآمد (پرولوگ) نوعی محاوره است. در اینجا دیالوگ وقتی که ظاهر می‌شود، افراد، خودبه‌خود تبدیل به بازیگر می‌شوند.

اینک، این بازیگران می‌خواهند ماجرایی را بازی کنند. این بازی دارای حرکت و بیان است. طرح یا پیرنگ بازی، همان موضوعی است که سینه به سینه آموخته‌اند، یعنی نوعی تئاتر سنتی یا محلی. بازیگران اغلب جنس مذک‍ّرند، اما این دلیل نمی‌شود که دختران بازیهای خاص خود را نداشته باشند.

در بازی محلی «سلام سلامون٭ خاله‌تی» می‌توان به یک تجزیه تحلیل نمایشی رسید. این بازی از تمام قواعد تئاتر بهره می‌برد و تمام بازیگران آن دختران نوجوان هستند. مضمون بازی «سلام سلامون خاله‌تی» صحنه‌هایی از یک خواستگاری است. طرح یا پیرنگ این بازی نمایشی، مربوط به گروهی است که به خواستگاری دختری می‌روند و می‌خواهند مادر دختر را راضی کنند. تکنیک بازی در این نمایش بسیار جالب است. ابتدا بازیگران به دو بیله (گروه) تقسیم می‌شوند: بیله اول با نام «مادر و پسرهایش» مشخص می‌شود و بیله دوم با نام «دخترها و مادرشان». دخترهای بیله اول در نقش پسر ظاهر می‌شوند یعنی آنها به صورتی غریزی در قالب شخصیتی دیگر ظاهر می‌شوند. هر دو بیله در مقابل یکدیگر با سنگ‌ریزه خانه‌ای می‌سازند، در حقیقت صحنة خود را طراحی می‌کنند. اینک افراد هر دو بیله در جای خود قرار می‌گیرند و در حقیقت میزانسن خود را کشف می‌کنند. شروع بازی با حرکت مادر و پسرش به خانة دختر است تا از او خواستگاری کنند آنها وقتی که به خانة دختر می‌رسند با یکدیگر دیالوگ برقرار می‌کنند. دیالوگها به این ترتیب گفته می‌شود:
مادر داماد: سلام سلام‍ُن خاله‌تی»«مادر عروس: علیک سلام‍ُن٭ خاله‌تی»و آنها در محاوره خود، اعلام می‌کنند که می‌خواهند یکی از دخترها را عروس کنند ولی مادر دختر مخالفت می‌کند و می‌گوید ما، زن نداریم، و سرانجام دخترها می‌گویند فعلاً پدرشان در خانه نیست و هر وقت آمد شما به خواستگاری بیایید. خانواده داماد لوازم عروس را آماده می‌کنند و سرانجام یکی از دخترها عروس می‌شود. مادر پسرها دوباره به خواستگاری می‌رود تا سرانجام همة دخترها عروس می‌شوند. یکی دیگر از بازیهای محلی دخترانه که جنبة نمایشی آن بسیار قوی است بازی «کلاچو» است.

این بازی در شب متداول بود و جزء بازیهای شبانه است. در این بازی شعرخوانی و رقص، رکن اصلی نمایش است. بازیگران این نمایشها غریزی بازی می‌کنند و پشتوانة آنها مراکز آموزش بازیگری نیست، بلکه غنای فرهنگی و روابط عمومی آدمها با یکدیگر، در پردازش بازیها دخیل است.

یکی دیگر از بازیهای نمایشی که بازی پسرانه است «شنداز Shandaz» نام دارد؛ که هم در شب و هم در روز بازی می‌شود. مضمون و پیرنگ این بازی در ارتباط با فرمانی است که شاه، صادر می‌کند و وزیر به مرحله اجرا درمی‌آورد. در اینجا شخصیت سوم، دزد است. سه شخصیت شاه، وزیر و دزد در نمایشهای سنتی و ایرانی نظیر «سیاه‌بازی» و «تخته‌حوضی» به وفور یافت می‌شود. موقعیت بازی در این نقشها بستگی به جاذبه، توانایی و بدن خوب دارد. در بازی «شنداز» حدود صحنه مشخص است و میزانسن کاملاً محسوس است.
در این بازی نوع خاصی از طنز پنهان است. مکان بازی معمولاً زیر یک... انجام می‌گیرد. در دوره‌های مختلف این بازی، سه بازیگر شرکت می‌کنند و بازیگران دیگر حکم تماشاگر را دارند. وسایل صحنه یا «آکسسوار» آن با چهار عدد چوب کوچک که حدوداً 10 تا 12 سانتیمتر طول دارد، فراهم می‌آید. چوبها علامت دارند: یک سر چوب سفید است و سر دیگر آن سیاه. این علامتها برای گزینش بازیگران در سه نقش، «شاه»، «وزیر» و «دزد» است. کسی که در هنگام پرتاب چوبها موفق شود، مثلاً سه رنگ سفید در یک جهت واقع شوند به نقش شاه می‌رسد و کسی به نقش وزیر دست پیدا می‌کند که سر سیاه چوبها در یک‌سو قرار گیرد و نفر سوم کسی است که در هنگام پرتاب چوبها ناهمگونی ایجاد کند پس از انتخاب شدن نقشها، دیالوگها، طبق یک میزانسن سنتی شروع می‌شود. شاه در جای بلندی می‌نشیند و وزیر، پایین‌تر و دزد در مقابل آنها، اولین دیالوگ را وزیر می‌گوید که شاه را خطاب می‌کند و می‌گوید: «شنداز؟» و شاه بلافاصله جواب می‌دهد: «داد و بیداد» و وزیر ادامه می‌دهد: «چه‌اش کنم؟» شاه در اینجا مختار است که حکم صادر کند. اغلب دستورهای شاه با آمیزه‌ای از خشونت است. برای مثال شاه دستور می‌دهد که دزد یکی از بچه‌ها را کول کند و ده بار دور میدان بدود. شاه دو حکم دیگر صادر می‌کند: اولی معروف است به «سبیل مال‍َک» یعنی وزیر دو شست خود را با آب دهان خیس می‌کند تا زبر شود، سپس شستها را پشت لب دزد می‌گذارد و با بی‌رحمی از دو طرف می‌کشد. حکم دیگر شاه «سقل، مچی» نام دارد. که وزیر به فرمان شاه دو دست خود را قفل می‌کند و بر سر دزد می‌کوبد. دزد آه و ناله می‌کند و بر زمین می‌افتد. بعضی موقعها شاه دستورهای مضحکی می‌دهد، مثلاً: به دزد می‌گوید صدای ا‌ُلاغ یا گاو را تقلید کند. دزد هم در قالب همان حیوان، بازی می‌کند. بعضی از مضامین بازی برآمده از آداب و رسوم محلی است. این مضامین را ضرورتهای سوق‌الجیشی رقم می‌زند. برای مثال: در ستایش باران یا ش‍ِکو‌ِه از خشک‌سالی، چنین بازیهایی تولید می‌شود. از نمونه‌های متداول این بازی می‌توان به «هویجه Havije» اشاره کرد. بعضی از بازیها، از پس متلها و قصه‌ها تصویرسازی شده است و به دلیل موقعیتهای قومی ـ نمایشی در میان مردم خواهان بسیار دارد. مانند: بازی «هله‌هله گرگ چمبری» این بازی با مضمون رابطه گرگ و چوپان به لحظات خوب نمایش گروهی می‌رسد. در این بازی عده‌ای به نقش گرگ ظاهر می‌شوند و عده‌ای دیگر در نقش چوپان. این بازی ضرباهنگ خاص خود را دارد که به نقطة اوج که می‌رسد، تبدیل به رقص می‌شود. دیالوگ در این بازی بسیار جالب است. گرگها و چوپانها سعی می‌کنند با دیالوگهای خود، بیلة روبه‌رو را محکوم کنند پس از دیالوگها هر دو گروه به زورآزمایی می‌پردازند و در این میان هر بیله‌ای شکست بخورد، بیلة دیگر را باید کول کند. متأسفانه امروز دیگر از این بازیها نشانه‌ای بر جا نمانده است

بازی‌های المپیک

بازی‌های المپیک

بازی‌های المپیک در یونان باستان

باستان‏شناسان و تاریخ‏نویسان را عقیده بر اینست که یونانیان در دوره باستان جشنهائی ترتیب می‌داده‏اند که در ابتدا جنبه مذهبی داشته و بعدها بسوی زورآزمائی و مبارزه‏های ورزشی گرایش یافته است. این جشنها چون در دامنه کوه معروف «المپ» برگزار می‌شد و دوره پررونقی داشته است به جشنهای «المپیا» مشهور گردیده.

در زیر و روی تاریخ یونان و آثار کشف شده به سال ۷۶۶ پیش از میلاد مسیح برخورد می‏کنیم که «تیمائوس» نخستین مورخ یونانی در نوشته‏های خود از مردی بنام «کره ابوس» یاد کرده است که در راه رفتن از همه سریعتر بوده است.

این جشنها بیشتر از آن جهت رونق گرفت که عاملی بود برای ورزیده شدن و آماده کردن جوانان برای مقابله با هر نوع تجاوز بخاک یونان. همین اصل در ورزش باستانی و زورخانه‌ای ایران نیز دیده می‌شود. عملیات سربازی، دوره‏های طولانی، مشت‏زنی، کشتی‏گیری و مسابقه‏ ورزش‌های پنج‌گانه «پنتاتلن» (pentathlon) از جمله بازی‌های المپیک بود. نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه میپرداختند، علاوه بر زورآزمائی مسابقه‏های شعر و شاعری، سخن‏وری و موسیقی هم برگزار می‏گردید. جشن‏های «المپیا» ادامه داشت تا سال ۳۹۴ که امپراتور روم آن‌را تعطیل کرد. این تعطیلی طولانی سبب ویرانی «المپیا» و نیایشگاه «زئوس» نماد قدرت و پهلوانی گردید.

یک باستان‏شناس آلمانی به نام «کورتیوس» در دل تپه‏های خاموش «المپیا» به کاوش پرداخت، و آثار شگفتی را کشف کرد. فکر احیای این بازیها قوت گرفت و با هزاران دشواری مردی شریف ،انسان دوست و دانشمند بنام «پی‌یر بارون دوکوبرتن» فرانسوی به کمک دوستان خود در سال ۱۸۸۹ در پاریس همایشی تشکیل داد و اساس بازیهای جدید المپیک را پی نهاد.

بازیهای المپیک در دوران جدید

مجموعه المپیک بارسلون

مجموعه المپیک توکیو

مجموعه المپیک مونیخ

بازیهای المپیک در دوران جدید


در سال 1896 ـ نخستین دورة جدید بازیهای المپیک در آتن برگزار شد، همه چیز در حال آزمایش بود ولی امیدوار کننده.

قرار شد که هر 4 سال یکبار بازیها در شهری از کشوری برگزار گردد. هر کشور صاحب کمیته‌ای ملی شد، به نام «کمیته ملی المپیک». اعلام شد که این کمیته‌های ملی از دخالت در مسائل سیاسی بدور است و هدفی ندارد جز اعتلای نیرومندی و توانائی ملتها.
حالا بیش از 86 سال از نخستین المپیا در دورة جدید میگذرد، فقط دو جنگ جهانی اول و دوم این بازیها را تعطیل کرده است و در بقیه سالها طبق برنامۀ‌ مشخصی براه خود ادامه داده و هر چهار سال یکبار ملتی میزبان جوانان ورزشکار جهان شده است.

بازیهای المپیک در دوران جدید را می توان به دو دوره تقسیم بندی کرد:

بازی های المپیک تا جنگ جهانی دوم

بازی های المپیک پس از جنگ جهانی دوم

بازی های المپیک تا جنگ جهانی دوم

1896ـ آتن:

یونانیها خیلی شاد بودند که بازیهای المپیک دوباره زنده شده است، این شادی زمانی اوج گرفت که یک چوپان یونانی برندة مدال طلای دوی «ماراتن» به مسافت 42 کیلومتر شد. هفتاد هزار نفر در استادیوم مرمرین آتن حضور داشتند.

1900- پاریس:

دومین دوره هنگامی برگزار شد که در پاریس نمایشگاه بین‌المللی ترتیب یافته بود، در حدود 1400 ورزشکار شرکت نمودند. در کلبه‌های چوبین مخصوص قهرمانان جای گرفتند. تشکیلات این مسابقه چندان مرتب نبود، فرانسه 880 مرد و 4 زن را شرکت داد.

1904- سن‌لوئی:

برای کشورهای اروپائی ساده نبود که ورزشکاران خود را از فراز اقیانوس به ایالات متحده بفرستند. آمریکائی‌ها بیشترین مدالها را بردند. یک کانادائی به نام«ای‌تنه» در پرتاب چکشمدال طلا گرفت.

1908- لندن:

دو هزار ورزشکار از کشورهای جهان در 22 رشته ورزشی مبارزه کردند. حادثه غم‌انگیزی اتفاق افتاد و یک ایتالیائی به نام «دوراندو ـ پی تیری» در مسابقه ماراتن 42195 متر وقتی به استادیوم رسید، در حالیکه چند ده متر باقی مانده بود از پای درآمد و با کمک داوران از خط پایان گذشت و مردود شد!

1912- استکهلم:

پنجمین المپیک، آخرین بازی بود که ورزشکاران بدون حد نصاب قبلی در آن شرکت کردند، 2500 ورزشکار رقم چشمگیری بود. میزبانی سوئدیها دور از تصور بود، آغاز درخشش فنلاندیها در دوهای سنگین بود. «جیم تورب» یک ورزشکار سرخپوست آمریکائی که در پنچگانه و دهگانه پیروز شده و ورزشکاری کم نظیر بود، حرفه‌ای شناخته شد، زیرا چند دلار بخاطر بازی بیسبال در آمریکا گرفته بود!

1916 ـ بعلت وضعیت زندگی استاد درجنگ جهانی اول برگزار نشد. قرار بود در «برلین» این دوره انجام پذیرد.

1920- آنورس:

در این دوره قهرمانان فنلاندی سرآمد همه بودند، «نورمی» و «کلماینین» در دوهای سنگین چندین مدال طلا گرفتند. یک دختر 14 ساله آمریکائی قهرمان شیرجه از تخته فنر شد که «آلن ریگین» نام داشت. نتایج و رکوردهای بسیار خوب و دور از انتظار بود.
1924- پاریس: پاریس برای بار دوم میزبان شد، در فاصله چهار سال از «آئورس» قهرمان فنلاندی نشان دادند که وسیعتر از گذشته به عناوین قهرمانی حمله می‌کنند. این بازیها را «المپیک ـ نورمی» نامیدند، چون او در سه رشته انفرادی مدال طلا گرفت و در یک بعد از ظهر در 1500 و 5000 متر بر رقبای خود چیره شد.

1928- آمستردام:

بازیها از 17 ماه مه تا 12 ماه اوت جریان یافت، آمریکائی‌ها در دو و میدانی 12 عنوان بدست آوردند. در شنای آزاد «جانی ویسمولر» شهره گردید و از این پیروزیها استفاده برد و بعدها «تارزان» شد. تنیس جزء برنامه بود که بعدها حذف شد. تیم هاکی هند از قاره آسیا قهرمان المپیک گردید، 29 گل زد و حتی یک گل هم نخورد. «اوروگوئه» قهرمانی خود را در فوتبال تکرار کرد و دو سال بعد جام جهانی را ترتیب داد. «میکی اودا» Miki oda از ژاپن برنده مدال طلای پرش سه گام شد.

1932- لس‌آنجلس:

حالا دیگر بازیهای المپیک پایه و بنیان گرفته بود. تشکیلات و رقابتها خوب بود. قهرمانان در دهکده المپیک مستقر شدند. دشواری دوری راه اروپائیان از فراز اقیانوس تا امریکا بود. تعداد شرکت کنندگان کشورهای آن سوی جهان ناچیز بود. آغاز درخشش سیاهان آمریکائی بود. «ادی تولان» در دوهای 100 و 200 متر دو رکورد جدید بجای نهاد، «نورمی» فنلاندی را ورزش پیشه شناختند و اجازه ندادند که در بازیها شرکت کند. «نامبو» Nambu از ژاپن در پرش سه گام مدال طلا گرفت.

1936- برلین:

بوی باروت از اروپا بمشام خیلی‌ها رسید. آلمان نازی از اول، تا شانزدهم ماه اوت میزبان یکی از پرشکوه‌ترین بازیهای المپیک شد. نظم و ترتیب و تشکیلات یازدهمین دوره المپیک جدید هنوز زبانزد مردم جهان است. آلمان فتح جهان را آرزو میکرد و با فتح مدالها و عناوین بازیها میخواست قدرت هیتلر و حزب نازی را با فلسفة پوچ برتری نژاد به ثبوت برساند.

این بازیها را بحق باید بازیهای «جسی‌اونس» Jesse Owens قهرمان دوهای سریع و پرش طول نامید که نتایج خیره‌کننده‌ای بدست آورد. رکورد پرش طول او تا 24 سال دوام آورد و با درخشش خود چهره‌ای جهانی شد.

«کیتی سونKitei son از ژاپن که کره‌ای الاصل بود، فاتح ماراتن شد، هند همچنان قهرمان بلامنازع هاکی باقی ماند و یک نیوزیلندی به نام «لاولوک» در نبردی سخت 1500متر را زیبا دوید و رکوردی جهانی 8/47 ـ 3 دقیقه را بنام خود ثبت کرد.
در این بازیها«هیتلر» پیشوای نازیها از روبروشدن با قهرمانان سیاهپوست روی گردان بود و تصورات و تئوریهای نژادی خود را نقش بر آب میدید!

بازی های المپیک پس از جنگ جهانی دوم

1948- لندن:

بازیهای 1940ـ در توکیو و هلسینکی و 1944 ـ لندن به علت جنگ جهانی دوم انجام نشد. و لندن میزبانی را در روزهای 29 جولای تا 14 آگست پذیرا گردید. شرایط برای همه کشورهای اروپائی دشوار بود، انگلیسی‌ها هنوز جیره‌بندی داشتند و خرابیهای جنگ دوم ترمیم نشده بود. بودجه برگزاری بازیها اندک و ناچیز پیش بینی شده و بر رویهم 4100 نفر ورزشکار از پنج قاره جهان حضور داشتند.

ورزشکاران آلمان و ژاپن را شرکت ندادند که کشورهای آنان عامل اصلی جنگ بودند و شوروی هم بعضویت کمیته بین‌المللی المپیک پذیرفته نشده بود. سطح رکوردها پائین بود. ظهور «امیل زاتوپک» دوندة معروف دوهای طولانی از چکسلواکی و «باب متایاس» آمریکائی که 17 سال داشت و فاتح ده گانه گردید از شگفتی‌ها بود. البته نمی‌توان نام خانم «فانی پلانکرز» هلندی مادر دو کودک را از یاد برد که چهار مدال طلا بدست آورد.

1952-هلسنیکی:

روز 19 ماه جولای در هلسینکی که پانزدهم المپیک آغاز می‌شد در زیرباران هفتاد هزار نفر «پاوونورمی» Paavo Nukmi پنجاه و پنج ساله، افتخار مردم فنلاند را دیدند که بدور پیست دوید و آتش المپیک را به آذرگاه آورد.

قهرمانان سیاهپوست «جامائیکا» پیروزیهای بزرگی را صاحب شدند، «زاتوپک» در اوج قدرت خود در پنج و ده هزار متر طلا گرفت و در «ماراتن» پیروزی خود را تکمیل نمود و همسرش در پرتاب نیزه قهرمان شد، این خانواده با چهار مدال طلا و چند رکورد جهانی به «پراگ» بازگشتند. تنها ورزشکار «لوکزامبورگ» بنام «بارتل» Barthel در 1500 متر به عنوان قهرمانی دست یافت و بعد از پیروزی از شوق اشک ریخت.

«چریس چاتوی» دوندة‌ معروف انگلیسی در 5000 متر در اخرین لحظات رقابت با «زاتوپک» نقش زمین شد. کشتی‌گیران ایرانی درخشیدند. شادروان تختی و گیوه‌چی مدال نقره گرفتند.

ورزشکاران شوروی برای نخستین بار پس از انقلاب اکتبر 1917 به بازیهای المپیک قدم نهادند؛ یک ژیمناست شوروی بنام «چوکارین» برنده چهار مدال طلا شد و دو مدال نقره بدان افزود. این بازیها اصالت مردم فنلاند، علاقمندی آنانرا به زندگی صلح‌آمیز و تلاش روزافزون برای جامعه‌ای ساخته و پرداخته نشان داد.

1956- ملبورن: برای نخستین بار بازیهای المپیک از اروپا و ایالات متحده سفر کرد و به استرالیا رفت. زنان استرالیائی در دوهای سرعت و شنا درخشش داشتند. از آن جمله بود «بتی کاتبرت» که در 100 و 200 متر و امدادی زنان سه مدال طلا گرفت.

دونده دوهای طویل شوروی «ولادیمیر گوتس» با شیوة دویدن خاص خود قدرتی نشان داد و دونده‌های معروف انگلیسی را پشت سر نهاد او در پنج و ده هزار متر به مدال طلا رسید.

مشت‌زنان مجارستانی برای سومین بار پی در پی مقام خود را حفظ کرد و مدالهای طلای لندن، هلسینکی را با مدال طلای ملبورن وصل نمود.

«آلن میمن» تنها فرانسوی بود که در ماراتن مدال طلا گرفت و این پایان کار «زاتوپک» بود که دیگر برای «ماراتن» دویدن هم پیر شده بود و در ردیف ششم بخط پایان همه چیز رسید!

«بابی مورو» با سه مدال طلا در دوهای سرعت و امدادی مردی آرام و کم حرف بود و پیروزیهایش جلب توجه نمود. شادروان غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی دو مدال طلا گرفتند و قدرت خود را در کشتی آزاد نشان دادند.

«هارولدکونلی» صاحب مدال طلای المپیک ملبورن در رشته پرتاب چکش عاشق «انگافیکوتوا» قهرمان پرتاب دیسک زنان چکسلواکی که بر کرسی اول ایستاده بود شد و سرانجام عشق و عاشقی ایندو به ازدواج انجامید که در پراگ شکل گرفت.

1960- رم:

ایتالیائی‌ها 5000 ورزشکار طراز اول جهان را پذیرفتند و از 25 اوت تا 11 سپتامبر شهر «رم» پر هیاهوترین شهر جهان بود.

«بیکلا آبب» Abeb Bikila یک سیاه اهل «اتیوپی» با پای برهنه بر اسفالت و سنگهای آفتاب خورده 42195 متر دوید و قهرمان ماراتن شد. جوانمردی سیاه از ایالات متحده به نام «رافر جانسن» در «دکاتلن» اول شد و در ضمن مسابقه در لحظات حساس «یانگ چوآن» اهل «فرمز »را که رقیبش بود راهنمائی فنی مینمود و این در جهان رقابت و ورزش در روز مبارزه کم نظیر بود. در همین بازیها بود که «هند» پس از 32 سال در هاکی با دریافت یک گل از پاکستان مقام خود را از دست داد.

«کاسیوس کلی» که بعدها: «محمدعلی» شد در مشت زنی نیم سنگین به مقام قهرمانی رسید وجاده را برای آینده هموار ساخت. شادروان تختی مدال طلای خود را با نقره عوض کرد، در حالیکه شایستگی بیشتری داشت.

یک دختر سیاهپوست، بنام «ویلما رودلف» در دوهای سرعت درخشید و دوندة آلمانی «آرمین‌ هاری» 100 متر را در 10 ثانیه دوید. در این بازیها «لیویو بروتی» از ایتالیا در 200 متر اول شد و در پرش با اسب ایتالیا برتری خود را به ثبوت رسانید.

1964- توکیو:

در آن سوی آسیا شهر توکیو میهماندار نخستین المپیک آسیا شد. پس از 24 سال که از 1940 گذشت و جنگ جهانی اجازه نداد ژاپنی‌ها به آرزوی خود رسیدند و کشور زیبا، خصلت کوشش مدام و صبر و تحمل و کاردانی خود را به تماشا نهادند.

93کشور جهان بیش از 5000 ورزشکار خود را به آنسوی جهان فرستادند. تجهیزات مسابقه‌ها و سالنهای نوبنیاد بی‌سابقه بود.

ژاپنی‌ها در حدود 200 میلیون لیره استرلینگ خرج بازیها کردند. «هیروهیتو» امپراطور (برآفتاب) بازیها را گشود. شگفتی فراوان بود، مردی صاحب رکوردهای جهانی دوهای استقامت «رُن کلارک» شکست خورد. «آبب» در توکیو با کفش «ماراتن» را دوید و مدال طلا گرفت.

«یوری ولاسف» وزنه بردار شوروی که پدیده‌ای بود در المپیک1960- رم در سنگین وزن رکوردی کم سابقه بجای نهاده بود به هموطن خود باخت. «ولاسف» که در «رم» 5/537 کیلو گرم در سه حرکت وزنه برداشته بود، با اینکه حد نصاب خود را به 570 کیلوگرم ترقی داد به مدال نقره رسید و ژابوتینسکی با 5/572 کیلوگرم از شوروی مدال طلا گرفت.

ژاپنی‌ها بسیار خوب درخشیدند، در ژیمناستیک، والیبال، کشتی و وزنه برداری مبارزه کردند و با شایستگی ارزش خود را نشان دادند. « آنتون گیزینک» غول هلندی در جودو در رشته سنگین وزن مدال طلا گرفت. ورزشکاران اندونزی و کره شمالی از شرکت در المپیک محروم ماندند.

1968- مکزیکوسیتی:

شهری که بیش از دو هزار و دویست متر از سطح دریا ارتفاع دارد .تمدن و فرهنگ کهن خود را در کشورهای آمریکای لاتین حفظ کرده است میهماندار شد. بلندی این شهر و هوای رقیق یک مسئله شد. خیلی از قهرمانان دچار تنگی نفس شدند ولی ورزشکاران کشورهای «کنیا» و «اتیوپی» ناراحتی نداشتند، زیرا تمرین خود را در ارتفاع طبیعی و بلند وطن خود انجام داده بودند. علاوه بر این مسئله، ناراحتی سیاسی هم بچشم میخورد که ورزشگاه بزرگ در روز آغاز بوسیله سربازان اداره می‌شد. از عجایب این بود که چند رکورد بدست آمد که هنوز پابرجا هستند و کسی را یارای شکستن آن نبوده است. این رکوردها را بیاد میآوریم:

«باب بیمن» Bob Beamon سیاه آمریکائی 90/8 متر در پرش طول!


«
ت ـ اسمیت» T. Smith 200 متر را در 8/19 ثانیه دوید!

«الی ـ ایونز» L.Evans یک سیاه دیگر از امریکا در 400 متر رکورد باور نکردنی 42 ثانیه را بجای نهاد!

«جیم ـ هاینز» Jimhines سیاه آمریکائی 100 متر را در 9/9 ثانیه طی کرد!

«اورتر» Oerter پیروزی چهارمین بار خود را در مکزیکوسیتی جشن گرفت، قهرمان پرتاب دیسک ایالات متحده در سالهای 1956 در ملبورن، 1960 در رم، 1964 در توکیو و 1966 در مکزیکوسیتی در رشته اختصاصی خود چهار مدال طلا گرفت او از 36/56 متر آغاز نمود و به 78/64 متر رسید!

ورزشکاران سیاهپوست آمریکائی بر روی کرسی قهرمانی با دستکش سیاه و جوراب سیاه ایستاده‌اند،‌ به سرود ملی ایالات متحده احترام نگذاردند و به تبعیض نژادی و ظلم به سیاهان اعتراض کردند!

در این بازیها پرش ارتفاع از پشت را «دیک فآسبوری» به نمایش گذاشت و مدال طلا گرفت. «وراچا سلاواسکا» Vera Caslavska از چکسلواکی در ژیمناستیک بانوان تسط کم سابقه‌ای نشان داد و برنده چهار مدال طلا گردید. عبدالله موحد در کشتی آزاد و محمد نصیری در وزنه‌برداری صاحب مدال طلا شدند. کشور میزبان مکزیک سه مدال طلا سه نقره و سه برنز گرفت.

1972- مونیخ:

آلمانی‌ها تلاش می‌کردند تا خاطره المپیک 1936 ـ برلین را منهای خیره‌سریهای «هیتلر» زنده سازند.

7000 ورزشکار از 122 کشور جهان به مونیخ آمدند. تشکیلات عالی بود، 20 میلیون لیره استرلینگ هزینه سقف شفاف و بی‌نظیر استادیوم اصلی شده بود، «کامپیوتر» در همه جای بازیها و در استادیوم‌ها رسوخ کرده و قدرت ماشین و مغز الکترونیک کاملاً مشخص بود.

همة رکورد شکستنها و تشکیلات مرتب تحت تأثیر حملة فلسطینیها به خوابگاه ورزشکاران و مربیان اسرائیل قرار گرفت. صبح روز سه‌شنبه 5 سپتامبر 1972 با حمله‌ای که صورت گرفت و دو اسرائیلی کشته شدند و بقیه را به گروگان گرفتند و در نیمه شب در فرودگاه همة آنان کشته شدند.

«اوری براندیج» Avery Brundage رئیس کمیته بین‌المللی المپیک پس از پایان این بازیها بازنشسته شد و جای خود را به «کیلانین» ایرلندی داد.
ورزشکاران شوروی با 50 مدال طلا، 27 نقره و 22 برنز به مقام نخستین رسید، ایالات متحده، آلمان شرقی، آلمان غربی، ژاپن و استرالیا در ردیفهای بعدی ایستادند.
«
مارک اسپیتز» Mark Spitz شناگر ایالات متحده هفت مدال طلا گرفت « چهار مدال در شنای انفرادی و سه مدال در امدادیها» همة مدالها از این نظر ارزش بیشتری داشتند که رکوردهای جهان را بجای نهاده بودند

دوندة‌ روسی «والری بورزف» مدالهای طلای 100 متر و 200 متر را صاحب شد. مقابل قهرمان دوهای طویل فنلاند «لاسه ویرن» Lass Viren مدال طلای پنج و ده هزار متر را به یادگار برد. در «دکاتلن» آویلف از شوروی با (8454) امتیاز آمریکائی‌ها را شکست داد و به مقام قهرمانی رسید.

«دبی بیاسی» ایتالیائی برای دومین بار فاتح شیرجه از سکو شد و پیروزی مکزیک را در مونیخ تکرار کرد!

«تسوکاهارا» ، «کاتو» و دیگر قهرمانان ژاپنی در ژیمناستیک خداوندان قدرت؛ کار و مقاومت بودند. هنر آنان در حرکات نمونه شد و می‌بینیم که بعضی از حرکات پر ارزش امروز به نام «تسوکاهارا» نامیده می‌شود. محمد نصیری در وزنه برداری به مدال نقره رسید.

«الکساندر مدوید» کشتی گیر روسی در کلاس فوق سنگین مدال طلا گرفت.


1976- مونرآل:

با همة پیش ‌بینی ها و تأکیدها که کمیته بین‌المللی المپیک می‌کرد که «سیاست» در بازیها دخالتی ندارد. به جهانیان ثابت شد که چنین نیست، اینها شعار است و هرجا که زندگی هست «سیاست» هم وجود دارد. مسائل زیادی وجود داشت همانند ادعای «چین» در مورد «تایوان»، تماس ورزشی «