مقاله سرا

این وبلاگ حاوی مقاله های بسیار کاربردی میباشد امیدواریم نهایت استفاده از آنها را ببرید

مقاله سرا

این وبلاگ حاوی مقاله های بسیار کاربردی میباشد امیدواریم نهایت استفاده از آنها را ببرید

شعر سهراب


که زیبا بنده ام را دوست میدارم

 تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

 ترا در بیکران دنیای تنهایان

 رهایت من نخواهم کرد

 رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

 تو غیر از من چه میجویی؟

 تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

 تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

 تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

 که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

 طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

 که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

 وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

 تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

 که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

 وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

 مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

 هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟

 که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

 آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

 این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

 لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

 غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

 بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است

 قسم بر عاشقان پاک با ایمان

 قسم بر اسبهای خسته در میدان

 تو را در بهترین اوقات آوردم

 قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

من تو او


من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم

تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی

او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا !

من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم

تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود

او هر روز بعد از مدرسه کنار خیابان آدامس میفروخت !

معلم گفته بود انشا بنویسید

موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت ؟

من نوشته بودم علم بهتر است

مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید

تو نوشته بودی علم بهتر است

شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی

او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود

خودکارش روز قبل تمام شده بود !

معلم آن روز او را تنبیه کرد

بقیه بچه ها به او خندیدند

آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد

هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد

خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته

شاید معلم هم نمی دانست ثروت و علم گاهی به هم گره می خورند

گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت

من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد

تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت برای مادرت می خرید

او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد که پدرش می کشید !

سال های آخر دبیرستان بود

باید آماده می شدیم برای ساختن آینده

من باید بیشتر درس می خواندم و دنبال کلاس های تقویتی بودم

تو تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم می زد

او اما نه انگیزه داشت نه پول، درس را رها کرده و دنبال کار می گشت

روزنامه چاپ شده بود

هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت

من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو کنم

تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی

او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود !

من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی؛ کسی را کشته است

تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه آن را به کناری انداختی

او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه !

برای اولین بار بود در زندگی اش که این همه به او توجه شده بود !!!

چند سال گذشت

وقت گرفتن نتایج بود

من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم

تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی همان آرزوی دیرینه ی پدرت

او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود !

وقت قضاوت بود

جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند

من خوشحال بودم که مرا تحسین می کنند

تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند

او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند !

زندگی ادامه دارد ...

هیچ وقت پایان نمی گیرد ...

من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است !!!

تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است !!!

او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!

من، تو، او

هیچگاه در کنار هم نبودیم

هیچگاه یکدیگر را نشناختیم

اما من و تو اگر به جای او بودیم

آخر داستان چگونه بود ؟؟؟

هر روز از کنار مردمانی می گذریم که یا من اند یا تو و یا او ؛

و به راستی نه موفقیت های من به تمامی از آن من است و نه تقصیرهای او همگی از آن اوست ...

رمان


رمان به عنوان ادبیات غیردینی

مقدمه:

رمان نوعی هنر ادبی است که دین را به ندرت مضمون اصلی و آشکار خود قرار می دهد.

برخی از کتابها که شبیه رمان اند چنین می کنند ولی بهتر این است که آنها را از آثار ارشادی خواند، زیرا گرچه شاید از لطف اسلوب یا قوت ترغین بهره مند باشند، خاستگاهشان هنری نیست تبلیغی است.

رمان اصیل،حتی در ساده ترین گونه های آن می کوشد انسان را در جامعه نمایش دهد؛ هر آموزشی که محتملاً ملازم آن است ، یا هر نتیجه اخلاقی که محتملاً بدان اشارات دارد در مرتبتی فروتر ازاین سائقه هنری جای دارد.

رمان نویسان بزرگ چه بسا مضمون هایی اختیار می کنند که واجد مفاهیم ضمنی دینی اند، ولی این مفاهیم ضمنی پوشیده بیان می شوند و در عمل و تفکر «شخصیت های داستان» بروز می یابند نه در پند و اندرز مستقیم.

برای آنکه درک درستی از پیوند رمان ودین پیدا کنیم می بایست پیوست اثر هنری را بشکافیمو به مغز آن بنگریم، و نمی بایست انتظار همرأییِ تام و تمام رمان با هیچ صورتی از مذهب رسمی باشیم. نمی خواهیم که بگوییم که آب رمان و دین به یک جوی نمی رود.، اگر واژه دین را به این معنای آن بگیریم که مستلزم رعایت دقیق نیروها، قوانین، اندیشه ها و آرمانهایی است که چندان نیرومندند که حرمت و ایمان بر می انگیزند.

رمان می کوشد که نشان دهد که انسان، گیج و خطاکار، با پیچیدگی های زندگی روبرو می شود که در میان آنها شاید عناصری باشد که بتوان آنها را الهی خواند . اگر بپذیریم که انسان فطرتاً دینی است، رمان نمی تواند دین را نادیده بگیرد گرچه مضمون اصلی آن همچنان انسان باشد.

تاریخچه رمان

رمان به تقریب 400سال پیش پدید آمد. این شکل داستانی را می توان خلف حماسه (epic) دانست که با انسان به مثابه  وجودی قهرمانی سروکار داشت و خلف رمانس(romance) که فارغ از این بایستگی بوده که شخصیت هایش از قوانین احتمالات متابعت کنند یا علل معین   پیامدهای معمولشان را سبب گردند.

رمان،که در نتیجه رنسانس به عالم ادبیات پا نهاد و از نهضت اصلاح دین (REFORMATION) قویاً تأثیر پذیرفت ، اقتضا می کند که داستان به طور کلی محتمل باشد و شخصیت هایش بر حسب تجربه متعارف باورکردنی  جلوه کنند.

از رمان انتظار می رود که داستانی باشد درباره آنچه بیشتر خوانندگان زندگی واقعیش به حساب می آورند و چون اندیشه های مربوط به زندگی واقعی به نحو جدایی ناپذیری همبسته با چیزس است که بشر در هر دوره ای از تاریخ، معمولاً آن را بدون چندان تفکری می پذیرد.

رمان آیینه جامعه شد و به همین دلیل آیینه سرشت دورانی که رمان ناظر به آن بود گرچه رمان نمی کوشد از موضوع هایی که کاملاً دینی است  دوری جوید ، کارمایه اصلی آن را در این قلمرو بهتر است اخلاقی خواند.


اخلاق از نظر رمان نویسان

اخلاقی را که رمان نویسان مطرح می سازند می توان در چند اصل اخلاقی کلی (یاموضوع کلی)خلاصه کرد:«خدا را نمی توان فریفت، زیرا هر کسی آن می درود که می کاردٍ»(عهد جدید،رساله پولس رسول به غلاطیان ، باب6، آیه7)؛«خداوند می گوید انتقام از آن من است، من مکافات خواهم داد»(همان،رساله به عبرانیان، باب10، آیه30)؛«سگ دیگر بار به قی خود باز گشته است و خنزیر شسته شده  به کار غلطیدنش در گل»(همان، رساله دوم پولس رسول، باب2، آیه23)؛ «انسان هیچ است، و اگر گمان کند که چیزی است خود را فریب داده است»(همان، رساله پولس به غلاطیان،باب6،آیه3).

اینها برخی از اصول اخلاقی متنبه ساز کتاب مقدس است که خمیر مایه دهها رمان بوده است.

این واقعیت که مجری بودن این قوانین عام را در زندگی روزمره می توان به چشم دید، و نیز این امر که قوانین عام مزبور حقایق روان شناختی اند ، آنها را راهنمای رمان نویسان می سازد که لازم است، مثل هر هنرمند دیگری مشاهده تیزبین باشد. او ممکن است این حقایق تلخ را با شوخ طبعی بیان کند، و بعضی از رمان های به حق دینی به چشم جهانیان کتابهای با مزه ای جلوه کرده است ولی اخلاق موجود در زیر ساخت آنها فراتر از بامزگی و خنده است.

دون کیشوت

در این مقاله مجال بررسی تاریخی رمان نیست با وجود این بی فایده نیست به دون کیشت (1605) اثر میگوئل دِ سروانتس اشاره کنیم که غالباً آن را نخستین رمان اصیل دانسته اند.

داستان این رمان سرگذشت مردم محترمی است که مطالعه کتابهای قدیمی رمانس و سلحشوری عقل او را زایل کرده است؛ او ابلهانه لباس شوالیه ها بر تن می کند و به دنبال ماجرا پیش می تازد. او در قصه ای پریشان و گاه خشن وسرسری به مسخره گرفته می شود، کتک می خورد و تحقیر می شود، تا سرانجام در بستر مرگ بلاهت آمیز بودن پندار واهی اش را در می یابد.

بسیاری از مردم این کتاب را از طریق اقتباس های تئاتری و سینمایی و اپرایی و همچنین از طریق واژه quixotic که «برانگیخته از آمارهای افتخار آمیز به دست نیامدنی» معنی می دهد و رواج عام دارد، می شناسند و ان را به طور سطحی می خوانند یا اصلاً نمی خوانند .ولی مطالع دقیق رمان دلیل اصلی قدرت فوق العاده آن را آشکار می سازد.

دون کیشت نخستین نمونه ادبیات عامه پسند است که مضمون عمیقاً دینی آن عبارت است پیروز شدن در عین شکست ـ مفهومی که ریشه محکمی در مسیحیت دارد دون کیشت که در برابر کسانی که با او بد رفتاری می کنند مؤدب و بزرگمنش است و آماده است به هر قیمتی که هست به یاری درماندگان بشتابد و بر ظلم و جور بتازد، به وضوح از روستائیان کودن و اشراف بی رحمی که او را می آزارند و از او نفرت دارندوالاتر است.

ما او را دوست می داریم زیرا دیوانگی او مسیح وار استو پیروزی او اینجهانی نیست.

نامه های پیکویک

این مضمون در رمان های بیشماری تکرار شده است یکی از بزرگترین این رمان ها نامه های پیکویک اثر چارلز دیکنز است که در آن آقای پیکویک که در ابتدا شخصیتی ابله و تقریباً لوده جلوه می کند به سبب حبس نا عادلانه ای چنان ژرف نگر می شود که از شقاوتی که بخشی از جامعه اوست کاملاً آگاهی می یابد.

این نکته از لحاظ مضمون مورد بحث ما واجد اهمیت است که آقای پیکویک به یمن وجود نوکرش ، سام ولر، همچنان که دون کیشت به یمن وجود ندیم روستایی اش سانچو پانزا ، به آن حد از فهم عادی و خرد عملی دست می یابد که از بلا نجات می یابد.

سروران مظهر ایمان و امید و خیرخواهی و عدالت و شجاعتند ولی آنان بدون تدبیر و میانه روی نوکران به گمراهی دچار می شدند. شخصیتی که همه هفت فضیلت بزرگ1 را داراست  مقامی فراتر از قهرمان رمان دارد، ولی هرگاه قهرمانی که بیشتر آن فضایل را داراست به یمن وجود یاور یا خادمی کامل گردد که دارای فضایلی است که او فاقد آنهاست شاید داستان بزرگ و سحر آمیزی پدی آید.

همچنان که فضیلت های بزرگ در رمان های بزرگ به صورت های بیشمار، گرچه غالباً در لفافه ظاهر می شوند گناهان کبیره نیز چنینند.

ذکر یک نمونه برای هر یک از این گناهان فهرستی فراهم می آورد که به ناچار فاقد بسیاری دیگری از آثاری است که همپایه آن نمونه اند. با وجود این هرگاه غرور را مد نظر قرارمی دهیم به یاد می آوریم که با چه درخششی در دامبی و پسر (1880) اثر فئودور داستایوسکی و موبی دیک(1851)اثر هرمن ملویل است؛ حسد خمیرمایه دختر عمو بت(1846) اثر اونوره دوبالزاک است؛ شهرت نمونه های فراوانی دارد که برخی از آنها این رذیلت را به صورتی ظریف عرضه کرده اند، از جمله کلاریسا هارلو اثر ساموئل ریچاردسون و برخی دیگر با صراحت ، از جمله فانی هیل اثر جان کله لند، شکم بارگی مضمونی است کمتر متداول، گرچه شرابخواری که می توان آن را یکی از وجوه شکمبارگی دانست بسیار متداول است در آسوموار (1877)اثر امیل زولا کاویده شده است، آز مضمونی است متداول و پسر عمو پونس (1847) اثر بالزاک آن را در لفافه جنون جمع آوری اشیاء عتیقه نشان می دهد. این جنون در سیلون پونس با آزی مرتبط است که شکمبارگی را در زرورق خوش خوراکی می پوشاند  تا از زشتی آن بکاهد تنبلی او بلمف اثر ایوان گنچارف را به یاد می آورد که در آن این گناه تا بطنش کاویده شده است بی تردید این فهرست کامل نیست ، چه مثلاً بی رحمی که دیکنز نمونه های بسیاری از آن به دست داده است. جزو هفت گناه کبیره1. نیست؛ و حماقت هم که گوستار و فلوبر با ظرافت در مادام بوواری به نمایش گذاشته است جزو آن نیست؛ فخر فرشی هم نیست .

این گناه اگر چه بزرگ نیست، در عالم بورژواها دلمشغولی رایجی است و در هیچ اثر دیگری به اندازه در جستجوی زمان گمشده اثر مارسل پروست موشکافانه تشریح نشده است. به واقع هر فضیلتی که به افراط کشیده شود به رذیلت بدل می شود و گاه نیز رذیلت ممکن است رنگ رنگ فضیلت به خود گیرد.

این امر عالِم اخلاق را با وضع دشواری روبرو می سازد ولی رمان نویس را خوش می آید زیرا کامیابی او منوط است به تمایزهای ظریف و به حرکت در جهت مخالف (enantiodromia) ، یا گرایش صفات و عواطف به اینکه به ضد خود تبدیل شوند که حقیقتی شناخته شده در روان شناسی است.

رمان هایی با مضمون کلیسایی

رمان نویسانی که کلیسا و کلیساییان را مضمون اثر خود قرار می دهند غالباً بر نقص ها انگشت می گذارند که تردیدی در وجود آن نقص ها نیست ولی تصویری که آنان از کل کلیسا به دست می دهند التفات آمیز نیست .

این مطلب به ویژه هنگامی صادق است که مذهبی که تصویر می گردداز نوع مذهب کلیسای انجیلی است.

در چنین مذهبی عامه مردم انتظار دارند که واعظ ی کشیش خود نمونه ای از فضیلت هایی باشد که به دیگران توصیه می کند واجد آنها باشند؛ به تعبیر سینکلر لوئیس او یک «نیکمردحرفه ای» است. ناکامی او در اینکه نیکمرد تمام عیاری باشد رمان را شیرین می سازد زیرا ریا کاری داستان جذاب تری است تا فضیت.

در اِلمر گنتری(1927) اثر سینکلر لوئیس  تمام شیادی های مقدس نمایی  عامیانه بر ملا می گردد و مضحک بودن جاذبه ای که این نوع شیادی ها برای مردم ساده دل و ساده اندیش دارد نشان داده می شود.

تصویر حقیقی تری از زندگی دینی بدان سان که کشیشان خوش نیت ولی بی بهره از استعداد روحی داشته اند در رمان های انتونی ترولوپ یافت می شود.

در سرپرست(1855)، شخصیت اصلی، آلیجناب سپتیموس هاردینگ، مردی نیک ولی بزدل وضعیف است و و مشکل او به هنگامی که متهم می گردد بدون انجام کاری مقرری دریافت می دارد انتخاب بین اصول اخلاقی مسیحی و مقتضیات زندگی است ؛ او به پیروی ازافکار عمومی از شغل سرپرستی بیمارستان استعفاء می دهد .

در برجهای بارچستر(1857)، که دنباله سرپرست است، ما با داماد عالیجناب هاردینگ، کشیش گرانتلی آشنا می شویم که با اشتیاق آرزوی جانشینی پدر را در سر می پرورد که اسقف است، زیرا او بلند پروازی دنیوی سفت و سختی دارد؛ ولی در فصل نخست کتاب،گرانتلی می بایست تصمیم بگیرد که آیا حاضر است شغل اسقفی را به قیمت زندگی پدرش به دست بیاورد یا نه. ا. به تکیه بر ایمانش تصمیم می گیرد نه به فرمان بلند پروازی اش.

صحنه ای که در آن در کنار بستر پدرش طلب بخشایش می کند تکان دهنده است و با استادی ساخته شده است.  ذره ای مقدس نمایی ب تزویر در آن صحنه به چشم نمی خورد.

گرانتلی قدیس نیست ولی مردی است اصولی . درهمین رمان خوش ساخت ما با یکی از زیر دستان اسقف ، آقای اسقف ، آقای اسلوپ آشنا می شویم که بلند پروازی مفرطش را در زیر ردای پرهیزکاری می پوشاند و با عالیجناب دکتر ویزی استنهوپ که مواجب کشیشی دریافت می دارد ولی در ایتالیا به تنعم زندگی می کند و کارش را به دوش کشیشان زیردستش بار کرده است.

ترولوپ انواع زیادی از روحانیان را از برابر چشم های ما عبور می دهد که برخی از ایشان به این دلیل از رسوایی اخلاقی نجات می یابندذ که کلیسای انگلستان نقش ویژه کشیشی را از شخصی که آن را انجام می دهد متمایز کرده است ، گرچه سوء استفاده از این تمایز را ناپسند دانسته است ولی شخصیت هایی نظیر آقای هاردینگ سرپرست و عالیجناب فرانسیس ارابین که نمونه ای است از دانشمند کشیش و روشنفکر و عالیجناب جوسایا کرولی که خالق در وجود او غرور و فروتنی ، مردانگی و ضعف و هوشیاری زیرکانه و خشک اندیشی تلخ را در هم آمیخته است ، روحانیون ترولوپ را سربلند می سازند  و این اعتقاد کاملاً انگلیسی و کاملاً ویکتوریایی او را تأئید می کنند که روحانیون لازم نیست قدیس باشند ولی باید مردان مطلقاً اصولی و محترمی باشند.

اِلمر گنتری، که نه این بود و نه آن بود، شباهت چندانی به چنین روحانیونی نداشت.

هیچ بحثی در باب این موضوع نمی تواند نقشی را که منش هنری و فکری رمان نویس در نمایش او از دین ایفا می کند  و تأثیر آن را بر شخصیت هایش نادیده بگیرد هر نوع تعمیمی تردید برانگیز است ولی به طور کلی می توان گفت آن طبعی که نویسنده را رمان نویس می سازد با مذهب رسمی سر سازگاری ندارد، و مبازه مانوی بین تاریکی و روشنایی بیشتر با قصد او (نمایش انسان در جامعه)سرسازگاری دارد تا پایبندی تزلزل ناپذیر به یک کیش، البته استثناهای مهمی نیز وجود دارد.

تقدیر کالونیستی خمیرمایه خاطرات واعترافات خصوص یک گناهکاربخشوده(1824)اثر جیمز هاگ است.

به تحقیق در بتن تمامی آثار جیمز جویس ، گراهام گرین و آنتونی برجیس اندیشه کاتولیکی وجود دارد و روح ارتودکسی یکپارچه ای به رمان های الکساندر سولژنیتسین دمیده شده است. ولی غالباً مضمون دون کیشوت  تکرار می گردد: مرد خوب ضعف هایی از خود نشان می دهد که او را ب دردسر می اندازد و نیروهای مخالف او که به احتمال بیشتر بلاهت و سنت گرایی و خود پرستی اند و تا شرارت عمدی موقتاً پیروز می شوند.

این خواننده است که خوبی قهرمان را درک می کند و پاس می دارد و ای امر در اثری که حسن هنری چندانی ندارد شاید فقط رضلیت خاطری به خواننده بدهد حال آنکه در رمان های بزرگ به او بینش وسیعتری از زندگی و درکی از احساس دینی می بخشد که او قبلاً فاقد آن بوده است.

هدف عمده ی رمان نویس

رمان نویس خوب به وسایل غیر مستقیم به این نتیجه دست می یابد؛ قصد او آموزش دادن نیست بلکه سرگرم کردن به منظور متقاعد کردن است.

هدف عهده او، که اگر از آن منحرف شود به هنرش لطمه زده است، تصویر کردن زندگی بدان گونه است که می بیند و طبع او هر چه او را لمس می کند به رنگ خود در می آورد.

طبع هنرمند همواره نجیب نیست؛ جامعیت جان هدف اوست نه کمال آن.

بسیاری از رمان نویسان که سینکلر لوئیس نمونهای از ایشان است، آرمان گرایان سرخورده ای هستند که از زندگی خشمگینند زیرا زندگی با بهتری تصورهای آنان همنوا نیست، و خرده گیری آنان از دین همچون سایر مضمون های بزرگ میل به تلخی دارد. نگرش ملایم ترولوپ موهبت نادرتری است. می توان تا سرحد ملال نمونه ذکر کرد بی آنکه چندان حاصلی به دست آورد. اجازه بدهید به گفتن این مطلب بسنده کنیم که روان معذب و ناآرامی چون داستایوسکی دین را مثل نویسنده ای چون تولستوی که متخلق به اخلاق عمیقتر و در عین حال محدود تری است نمی بیند.

هیچ یک از این دو نویسنده روحیه ای شبیه به روحیه فلسفی و شوخ و قطعاً تحصلی توماس مان ندارد. دررمان های اینان و و نویسندگان بیشمار دیگر، اگر پی چیزی بگردیدکه«زندگی واقعی» خوانده می شود، به جستجوی چیزی برخواسته اید که فقط به صورتی مبهم می توان تعریفش کرد.

به گفته ولادیمیر نابوکف :«هر داستان بزرگ استادانه ای جهان نومایه ای است و به همین جهت بعید است با جهان خواننده مطابق داشته باشد» خواننده جدی به همان صورتی به چنین جهانهای نومایه پا می گذارد که با هر اثر هنری مواجه می شود- در جستجوی انبساط وروشن نگری.

ارگ رمان چنین حاصلی داشته باشد دریافت خواننده از «زندگی واقعی» دگرگون می شود.

خوانندگا جدی اکثریت خوانندگان را تشکیل نمی دهند، نویسندگان جدی نیز در اکثریت نیستند.

لازم است از این خطای مهم برحذر باشیم که می کوشد هنر را منحصراً برحسب حدی اعلای آن تعریف کند. فروتر از حد اعلا ، رمانهای بیشماری وجود دارند که نمی توان آنها را واجد هیچ نوع شایستگی ندانست و کنار گذاشت؛ آنها شاید آثار کوچکی باشند، یا در سطحی فروتر از این ، یا شاید بسیار عامه پسند باشند و به همین لحاظ تا حدی تأثیرگذار .

 رمان پرفروش را نباید به این دلیل که بسیاری از مردم دوستش می دارند کنار گذاشت؛ همین محبوبیت خود نشان می دهد که بیشتر مردم چه چیزی را نمایش انسان در جامعه می دانند و بنابراین نشانه های است از اینکه آن مردم جامعه را چگونه می بینند.

ادبیات عامه پسند حتی بیش از اینکه بنمایاند این خوانندگان چه چیزی را حقیقت می پندارند نشان می دهد آنان آرزو دارند که چه چیزی حقیقت می داشت.

این مطلب هم در مورد دین صادق استو هم در مورد بسیاری از چیزهای دیگر.

چنین می نمایاند که بسیاری از خوانندگان علاقه مندند که دین از ورود به رمان معاف شود، چه به صورت مستقیم و چه به شکل نوعی آگاهی از امر مینوی.

نویسندگانی که این علاقه خوانندگان را نادیده می گیرند خویشتن را در معرض خشم ایشان قرار می دهند.

آلدوس هاکسلی ، که به چشم گروه مشتاق و کثیری از خوانندگان مظهر کامل شکاکیت دوران پس ازجنگ جهانی اول بوده ، آنان را در سال 1936 با انتشار نابینا در غره حیرت زده و دلگیر کرد.

در این رمان صدای عالم اخلاق و کاشف ایمان را که بیشتر در دنیای جدید زیبا(1932) آشکار بود دیگر نمی شدناشنیده گرفت.

تجربه مشابهی نیز برای اِوِلین وو رخ داد . آثار این نویسنده که هم طنز آمیز است و هم خنده دار(این دو اصطلاح مترادف نیستند) خوانندگان مشعوفی برای او دست و پا کرد. خوانندگان گرچه می دانستندکه او کاتولیک است ولی تا سال 1945 که دیداری دیگر از برایدزهد از خواننده می طلبید که مذهب رسمی کاتولیکی را امری بسیار جدی طلقی کند در نمی یافتند که او تا چه حد کاتولیک سرسختی است.

توبه لرد مارچمین را در بستر مرگ منتقدانی استهزا کرده اند که نمی توانستند به خود بقبولانند که چنین چیزی می تواند حقیقت داشته باشد. توده های از لحاظ دینی بی سواد، که بسیاری از منتقدان از جمله آنانند، این حقیقت را بر نمی تافتند که شخص بذله گو و لوده می تواندذ مذهبی هم باشد.

نکته مهم اینکه هاکسلی هنگامی روحیه جستجو گرش را که زیر ظاهر شکاکش پنهان بود آشکار ساخت که چهل ساله بود؛ و اِوِلین وو هنگامی خوانندگانش را مجبور کرد  با واقعیت گیج کننده روبرو شوند که چهل و دو ساله بود. هر دوی آنان نیمی از عمر را پشت سر گذاشته بودند که دگرگونی بنیادی روان شناختی مسائلی عرضه کرد که دیگر نمی شد آنها را مطرح نساخت یا از چشم خوانندگان پوشاند.

زندگی تمام رمان نویسان جدی، بدون استثنا نشان می دهد که استحاله ای از این دست در کار هنری شان رخ داده است.

اگر دین به نحو کاملاً قابل تشخیصی رخ ننماید، روح خضوع دینی و نوعی اعتقاد اخلاقی در آثار نویسنده تجلی می یابد -  به خصوص در اثری که بیش از همه مبین روحیات اوست.

در داستان های عامه پسند، یعنی در رمان های پر فروش، نویسنده دین یا ظواهر دین را بکار می گیرد(نه لزوماً از سر کهنه رندی) تا در خوانندگانش این تصور را به وجو بیاورد که درباره مسائل جدی به تفکر و تعمق مشغولند. نمونه ای از این داستان ها درد عشق (1977) اثر کالین مکالچ است که خوانندگان بیشماری آن را شگفت انگیز و حتی عمیق دانسته اند.

کشیش از عشق خود دست نمی کشد زیرا این کار پا گذاشتن بر سر چیزی است که لازمه جامعیت اوست؛ به موقع، در هنگامی که مقام کاردینالی یافته است، پسر حرامزاده اش را به حرفه کشیشی وارد می کند.

 دربطن کتاب کالین مکالچ  و نظایرآن،چیزی نهفته است که نباید نادیده اش گرفته: مسیحیت تمایلات جنسی انسان را هرگز کاملاًبخش بالقوه شریفی از هستی او نشناخته است.

این کتابها اعتراضی است نسبت به آن نگرش، و خواهان این است که دین تمایلات جنسی و عنصر مشخصاً زنانه را بخشی از جان انسانی بدان سان که در هر دو جنس متجلی استبه حساب آورد.

تعارض بین روحیه زنانه والا و روحیه عذاب دهنده کاملاً مردانه با ظرافت در داغ ننگ (1850) اثر ناتانیل هاثورن کاویده شده است؛ عظمت هستر پرین رویاروی مذهب رسمی عاشق پنهانی اش عالیجناب آرتور دیمسدیل ، قرار می گیرد و تردیدی وجود ندارد که روح کدامیک در حقیقت دینی تری است.

کتابهای بیشماری این مسئله را به شیوه ای بررسی کرده اند که شاید در حد اعلای توان نویسندگانش بوده است ولی توان ایشان را فقط می توان ناچیز خواند یا در پاره ای از موارد پوچ یکی از نخستین نمونه های این نوع کتاب رمان پر طرفدار آمبروسیو یا راهب(1795) اثر جنون جنسی زنانه ، قتل ، جادو و شهرت نامطبوع آمیخته با کنایه هایی از همجنس بازی کاویده شده است.  این رمان بی تردید بسیار خواندنی است ولی تصور آن از الوهیت از صحنه های تفتیش عقاید و پیمان بی معنی با شیطان فراتر نمی رود(نمونه ای زیبا از مضمون پیمان با شیطان دکتر فاستوس(1947) اثر توماس مان است).


اثر منزجز کننده وگوتیک1 لوئیس بدین لحاظ ذکر شد که پیشرو بسیاری از قصه هایی است که در آنها دین به شیوه ای که ویلیام شکسپیر «عسل چاشنی شکر» توصیفش کرده است به زشتکاری خدمت می کند ولی این رمان ها عامه پسند، و نمی توان انکار کرد که آنها نشان دهنده این واقعیت اند که بسیاری از مردم دین را چگونه می بینند.

گوژپشت نتردام(1831)اثر ویکتور هوگو از لحاظ هنری نمونه عالیتری است.

یهودی سرگردان(1844) اثر اوژن سو اثر کوچکی است که در آن عقل گرایی فاقد اصول فوضی یسوعیان کاویده شده است.

لازم است اشاره بکنیم به گروه بزرگی از کتابها که از راز به مثابه بخش حاشیه ای داستانهایشان و نوعی شیطان پرستی رمانتیک بکار می گیرند تا فضایی شیطانی و منحط ایجاد کنند .

دو اثر ژوریس کارل هویسمانس تحسین شده است: وارونه(1884) که در آن کاتولیسیسم چاره بدبینی فلج کننده ای دانسته شده است و انجا(1891) که قهرمان آن از طریق سحر و جادو به جستجوی ایمان تسلی بخش برمی خیزد.

در سطحی فروتر از لحاظ هنری رمانس دیرپای دراکولا (1897) اثر برم استاکر قرار دارد  که در آن مضمون عامه پسند خون آشامی خمیر مایه رویدادهاست .

این کتاب ها را در هیچ بحثی در باب دین و رمان نمی توان نادیده گرفت زیرا آنها گواه این آرزو در گروه کثیری از عامع خوانندگانند که نازایی معنوی مسلم جهان را که برآمده از انقلاب صنعتی و علمی است چیزی تعدیل کند . اینکه عامه مردم به روح منفی سحر و جادوی روی می آورند نه به چیزی امید بخش تر تعجب انگیز نیست.

هرگان دین نیرویش را از دست بدهد ، خرافات به سرعت جای آن را می گیرد  و به وحی یا جهش دینی نو ونیرومندی نیاز است تا آن حرکت را دیگرگون سازد.

تعجب انگیز نیست که هرگاه دین در این طبقه از ادبیات ظاهر می گردد کاتولیسیسم و ارتدوکسی و عرفان یهودی (قباله)همدلانه تر از پروتستانیسم با احساس دینی عامیانه یا تکامل نایافته سازگاری نشان می دهند.

مذاهب اصلاح شده مسیحیت به خاطر شوقی که در نابودکردن خرافه دارند گاه چنین می نماید که هرگونه حس الوهیت را نیز به همراه خرافه نابود کرده اند و شاید بتوان گفت که انسان نمی تواند بدون برخی از عناصر ایمان که عالمان سخت گیر اخلاق آنها را در ردیف خرافه جای می دهند به آسودگی زندگی کند .

روح انسان قادر نیست فقط به سوی جنبه مثبت و روشن حیات جذب شود؛ می بایست برای ایجاد تعادل بهره ای از عناصذ تاریک و ناشناخته و ترسناک نیز داشته باشد.

به خاط همین کشش ناشناخته به سوی جنبه تاریک الوهیت است که حتی برای هنرمند ادبی بزرگ این همه دشوار است که شخصیتی کاملاً خوب و پسندیده تصویر کند . ضد قهرمانان دیکنز از قدرتی برخوردارند  که در مردان و زنان خوب او یافت نمی شود و این هرمند بزرگ معمولاً توازنی ایجاد می کند ، از جمله در مغازه عتیقه فروشی (1841) که لیتل نل معصوم و مقدوس رویاروی خباثت غریب کوئیلپ کوتوله قرار می گیرد. این رویارویی تنشی ایجاد می کند که به رمان حیات می بخشد، و رمان سست می شد اگر نل بدون برخورد با هیچ مانعی هر چه می خواست می کرد.

داستایوسکی در برادران کارامازوف (1880) نمی تواند با همه استادی و توان هنری اش آلیوشای مقدس را به اندازه برادرش  ایوان واقعی بنمایاند که مردی بود نیمی نیک و نیمی شریر.

انسان جدید آگاه است که این تنش عنصری ناگزیر در زندگی خود اوست و ان را در داستان می پسندد.

تصویر قدرتمندی که لئو تولستوی در جنگ و صلح (1868) و آنا کارنین (1878) از این تنش به دست داد او را هنرمند ادبی عالیمرتبه ای ساخت ولی هنگامی که بعداً مصمم شد آثاری با لحن اصلاح گرانه آشگاری بنویسد  آن شکوه و جلال از دست رفت. با وجود این ما می بایست با این اعتقاد عمیق تولستوی همدلی نشان دهیم که قوه محرکه هنر باید دینی باشد و احساس دینی را در اعلاترین مرتبه اش در دسترس مردمی بگذارد که نه عابدند و نه فلسفی مشرب. این اعتقاد را در بسیاری از رمان های درجه یک می توان مشاهده کرد.

در قلمرو وسیعی از ادبیات عامه پسند اخلاق مقبول ولی گاه خامی راه یافته است که هدفش بیش از هر چیز دیگر جلب رضایت خوانندگان است.

 در رمان های وسترن قهرمان و ارزش هایی که او به حمایتشان برخاسته است بر ضد قهرمان که فاسد و بی رحم است و رفتارش با زنان غالباً تحقیر آمیز است پیروز می شود. زیرا پیروزی ضد قهرمان در مبارزه اسطوره لیاقت و شایستگی را که خوانندگان رمان های وسترن ارزش می نهند باطل می کند. اخلاق ساده مشابهی نیز در بیشتر داستان های علمی به چشم می خورد. این نکته ای است معنی دار و مهم .

 به گفته گیلبرت چسترتون:«مفروضات اساسی و انرژی های جاودانی بشر را می توان درداستان های ترسناک دوپولی  و نو ولت های یک پولی یافت» . شمار زیادی از خوانندگان داستان های پلیسی ، بی آنکه به روی خود بیاورند، هواخواه اخلاق «خداوند می گوید انتقام از آن من است ، من مکافات خواهم داد»هستند یا قانون خشن تر سفر خروج -«اگر فتنه ای دیگر پیش آیدآنگاه جان به عوض جان بستان ،چشم به عوض چشم،دندان به عوض دندان، دست به عوض دست و پا به عوض پا». چه کسی وسیله انتقام خداوند است، چه کسی قاتل یا دزد را به سزای عملش می رساند؟ البته کاراگاه بزرگ ، خواه شرلوک هولمز باشد که ماشین استنتاج خونسردی است؛ خواه پدر براون خود چسترتون که اهل شفقت است؛ خواه پیتر ویمسی که اشراف زاده دانشوری است؛ و خواه نرو ولف که روشنفکر بی تحرکی است در حال کاراگاه بزرگ چهره ای است که در نمایش دینی قرون وسطی نیز،که گاه«تأدیب الهی» نامیده می شد، وجود داشت. او برقرار کننده توازن و مجری عدالت است و به نیابت از جانب قدرت برتری کار می کند.

همین الگو در داستان جاسوسی نیز مشاهده می شود که رقیب اصلی رمان پلیسی است . وسوسه هایی که جاسوس را وا می دارد به کشورش خیانت کند هر قدر که جذاب و قابل اغماض باشد و ضد جاسوس هر قدر که کُند وخسته و سرخورده و شلخته باشد، رد پایان خائن به ارزش های برتر می بایست پیدا شود و جزای خیانت خود را ببیند. 

در این داستان ها لحن غالباً بدبینانه است ؛ خدمت جاسوسی غالباً نوعی بازی معرفی می گردد ولی در ورای هر بازی آرزوی پیروزی نهفته است و در نتیجه پیروزی برقرار کردن یا اثبات مجدد برتری.برتری چه؟ برتری اخلاق متعالی.

اخلاق تا چه حد با دین فرق دارد؟ از لحاظ رمان نویس اخلاق گاه شبیه مذهبی است که مردمی اختیار می کنند که می خواهند خدا را نادیده بگیرند یا او را در ورای این حجاب نگه دارند که خدا بزرگتر از آن است که با کار علائق عادی بیابد.

این شاید مذهب مردمی باشد که خدای همیشه حاضر را رفیق مزاحمی می دانند ، زیرا آگاهند که نمی توانند همواره در کمال زندگی کنند ، و باور ندارند که خدا نقایص آنان را درک می کند .

ولی اثبات یک نظام اخلاقی بدون توجه به ارزشهای الهی کار دشواری است که فیلسوف به عهده می گیرد و فراتر از چشم انداز حتی خوانندگان بسیار هوشمند است.

رمان در بهترین حالتش یک اثر هنر ادبی است، و شکلی از سرگرمی در تمام سطوح، که با انسان در تمام وجوه زندگی اش سروکار دارد از جمله ، ولی نه لزوماً با نظر موافق ، با زندگی دینی اش.

اینکه پیوستگی رمان با دین به طورعمده از طریق اخلاق صورت می گیرد نه از طریق ایمان یا وحی نباید باعث توجه کسی شود.

رمان به هر کمالی که در اخلاق یا فلسفه دست یابد ، سرشتش اینجهانی باقی می ماند.


چکیده مطالب:

در داستان های عامه پسند یعنی در رمان های پرفروش نویسنده دین ی ظاهر دین را بکار می گیرد تا در خوانندگانش این تصویر را به وجود بیاورد که درباره مسائل جدی به تفکر و تعمق مشغولند. قصد رمان نویس خوب آموزش دادن نیست بلکه سرگرم کردن به منظور متقاعد کردن است هدف او که اگر از آن منحرف شود به هنرش لطمه زده است . تصویر کردن زندگی بدان گونه است که می بیند و طبع او هر چه را لمس می کند به رنگ خود در می آورد. بسیاری از رمان نویسان آرمان گرایان سرخورده ای هستند که از زندگی خشمگینند زیرا زندگی با بهترین تصورهای آنان هم نوا نیست  و خرده گیری آنان از دین همچون سایر مضمون های بزرگ میل به تلخی دارد. رمان پر فروش را نباید به این دلیل که بسیاری از مردم دوستش دارند کنار گذاشت همین محبوبی فرد نشان می دهد که بیشتر مردم چه چیزی را نمایش انسان در جامعه می دانند بنابراین نشانه ای است از اینکه ان مردم جامعه را چگونه می بینند ادبیات عامه پسند حتی بیش از اینکه نشان بدهد این خوانندگان چه چیزی را حقیقت می پندارند نشان می دهد آنان آرزو دارند که چه چیزی حقیقت می داشت. گروهی از کتابها راز را به مثابه بخش حاشیه ای داستانهایشان استفاده می کنند از نوعی شیطان پرستی رمانتیک بکار می گیرد تا فضایی شیطانی ایجاد کنند . از نظر رمان نویس اخلاق گاه شبیه مذهبی است که بعضی از مردم آن را انتخاب می کنند تا خدا را نادیده بگیرند، یا او را در ورای این حجاب نگه دارند که خدا بزرگ تر از آنی است که به کار علائق عادی بیابد.

رمان در بهترین حاتش یک اثر هنر ادبی است و شکلی از سرگرمی در تمام سطوح که با انسان درتمام زندگی اش سروکار دارد. رمان به هر کمالی که در اخلاق یا فلسفه دست یابد سرشتش این جهانی باقی می ماند.   

 

 

 



1 - هفت فضیلت بزرگ از لحاظ مسیحیت عبارتند از چهار فضیلت اخلاقی که تدبیر و میانه روی و شجاعت و عدالتند و سه فضیلت دینی که امید، ایمان و خیرخواهی است

1 - هفت گناه کبیره عبارتند از : غرور، آز، شهوت، حسد، شکمبارگی،خشم و تنبلی

1 - رمان یا رمانس گوتیک به نوعی از داستان گفته می شود که وقایع آن در قرون وسطی روی(1717-1797)نویسنده انگلیسی،با تحریر رمانسسی موسوم به Story castle  of  oranto, a  gothic ابداع کرد.

انواع ادبی


  

ادبیات و تصویرگری کتاب کودک

 

ما مردم جهان مصمم به حفظ نسل های آینده از بلای جنگ هستیم . و ایمان خود را مجدداً مورد تأکید قرار می دهیم و برای نیل به این اهداف دگرپذیری و زیستن صلح آمیز دیگران را مد نظر داریم . در شرایط کنونی جهان و بنا به تجربة مردم جهان برای دفع جنگ و خشونت ، به عنوان یک امر حیاتی ، امکان شناخت معنای دگرپذیری و مدارا  او یا چگونگی رفتارهای تند و خشونت دار فراهم آمده است هیچ یک از این مفاهیم قابل شناخت نیست . مگر آنکه به معنای متضاد خود قیاس شود به عبارتی درک معنای این مفاهیم به  درک سرگذشت تاریخی ملت ها بستگی دارد . تاریخ پرماجرا و سراسر تشنج اجتماعی سیاسی ایران ، به تهاجم بیگانگان و درگیری و جنگ های خونین اعتراض و مرگبار مستبدان خودکامه آغشته بوده است . خاطرة‌ اعمال زور و خشونت در حافظة جمعی مردم ما از زمان هجوم اقوام ترک    و سلجوقی ، حملة عرب ها و هجوم اقوام ترک  و سلجوقی ، حملة‌ خانمانسوز مغول ها و ویرانگری تیمور ، گسترده اسکندر مقدونی ، و دیگر مصیبت ها ، نقش بسته است . حاصل این تهاجم و خشونت ها چون یک ارثیة شوم برای مردم ایران باقی مانده و این که مردم ایران چگونه در تنهایی و غربت به این همه فجایع را از سر گذارنده و موجودیت خود را حفظ کرده اند . بحثی قابل تأ مل است ، اما بحث های ما روی بازتاب ابعاد آن پریشانی ها و خوف ها و خشونت ها در بخش ادبیات کهن فارسی ، در بخش کودک و نوجوان نیز مربوط می شود . متمرکز است . کوشیده ایم مفاهیم خاص را با توجه به اصول دگر پذیری کمیسیون ملی یونسکو و اصول پذیرفته شده حقوق اساسی بشر و کنوانسیون حقوق کودک ، در روایات و حکایات ادبیات کهن فارسی نشا دهیم .

ناگفته نماند که در حیات فرهنگی مردم ایران ، عامل بسیار مهم و مؤثر در مقابل تهاجمات و فرهنگ خشونت قرار گرفته که در تعدیل آن پریشانی های بسیار مؤثر واقع شده آن عامل ، مفهوم نیرومند ‹‹ عشق ›› بود که بخش بزرگی از ادبیات کهن فارسی ( شفاهی و رسمی ) به شرح و توضیح آن اختصاص یافته است . آدمی زادة طرفه معجونی است کز فرشتهسر شانه و ز شیطان گررود سوی این شود کم از این ورود سوی آن شود به از آن .

در نتیجه ، ضرورت دارد برای مهار دیو درون او نیرویی به میان آید تا روح و جسم او را از پلیدی ها بر حذر دارد ، بنا براین بر مبنای جملة احوال عالم بر محبت ›› و عشق نهاده اند و اولین قدم برای رسیدن به عشق را بردباری و مدارا دانستند .

     فرد بردباری بود چو تندری کن تن به خواری  . فردوسی

تقدیم به کودکان یتیم ومادران آبرومند .

و گر بی پدر کودکانند نیز                      از آن کس که دارد نخواهند چیز           

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیش گفتار :

نگاهی به نقاشیهای ‹‹ علی اکبر صادقی ››

مصور کردن آثار کودکان در ایران ، عمری کوتاه دارد . با پیشرفت صنعت چاپ رنگی ، در ابتدا تصاویری که در این حوزه ارائه شده بود ، رنگ و بوی تقلید داشت و اکثراً کلیشة کامل تصاویر آثار ترجمه شده بود ، و شاید این خود دلیل کشش مصوران آثار کودکان به سوی تصاویری از آنگونه شد . اگر نگاهی گذرا به مجموعة انتشارات کتابهای طلایی و یا نقاشیهایی که اوایل در کیهان بچه ها چاپ شده بیندازیم ، دور بودن مصوران و دست اندر کاران آفرینش کتابهای تصویری را از اندیشه ها و طرحهای مستقل در می یابیم . می توان ادعا کرد که با تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و برداشتن گامهای اساسی در جهت تولید ( تألیف ، ترجمه ، چاپ و نشر ) آثاری در حوزة ادبیات و خواندیهای کودکان و نوجوانان این سرزمین ، نقاشان و تذهیبگران نیز در کنار نویسندگان ، شاعران ، مترجمان و علاقه مندان این حوزه حضور یافتند و در مواردی نه چندان کم کارهایی کارستان انجام دادند .

 

نو بودن پدیدة آفرینش آثاری برای کودکان و نوجوانان ایرانی میدان را برای تجربه باز کرد و در نتیجه شماری از مصوران و نقاشان با استفاده از امکانات کانون و بعضی ناشران دیگر ، دست به تجربیاتی در این زمینه زدند که توفیقاتی را نیز در برداشت ؛ هر چند باید گفت که کانون و مصورانش کرده بودند . برخی از مصوران و نقاشان با همکاری فیلمسازان ، از امکانات ‹‹ انیمیشن ›› را نیز در دستور کار فرد قرار دادند و در این حیطه نیز درخشیدند در این میان بعضی از نقاشان و تصویر گران به شیوه های خاصی پرداختند و آنچه همان سبک و سیاق خاص ارائه کردند ، حتی درانیمیشنها ، با تحول همراه بود .

علی اکبر صادق ، نقاش و تذهیبگر ایرانی که بررسی آثار نقاشی و تذهیبهای وی برای کتابهای کودکان و نوجوانان موضوع این نوشته است از جملة هنرمندان فوق الذکر است . با مروری در آثار در می یابیم که او شیوة خاصی در نقاشی برای کودکان و نوجوانان پرداخته است . سبک صادقی نمادی و مینیاتور است و به گفتة خودش ترکیبی از مینیاتور سنگی و نقاشی قهوه خانه ای است . دلایل انتصاب و تأکید بر این سبک در گفتگویی که در خاتمه آمده است ، بیان شده . در اینجا لازم می دانم به ناتوانی خود در نقد نقاشی و تصویر گری اشاره کنم . نگارنده در جنبه های هنری آثار ، صاحب سبک نیست بلکه تلاشی دار برای راهیابی در این مسیر !

آنچه در این برسی مد نظر قرار خواهد گرفت بیشتر بیان نقاط قوت و یا ضعف سبک نقاشی علی اکبر صادقی در کتابهای کودکان و نوجوانان ، و اشاره به پذیرش این آثار از سوی مخاطبان اصلی و میزان نزدیکی وی به هدفش در این زمینه است .نظریه هایی چند پیرامون تصاویر کتابهای کودکان و نوجوانان :  

 

برای ورود به بحث ، نخست باید مطالبی را بیان کرد تا در قبل تکلیف نهایی تا حدودی روشن باشد . در ابتدا به ذکر یک سئوال می پردازیم چه ضرورتی دارد که به چنین نقد و بررسیهایی دست زده شود ؟

یکی از بهترین راهها برای نگهبانب از ادبیات کودکان ، این است که به نقد آن بپردازیم ، آن را توسعه دهیم و در این راه ، هر چه بیشتر صاحب نظران را تشویق کنیم . لذا اطمینان به اهمیت ادبیات باید در بالاترین جای ذهنمان قرار گیرد . این نه فقط به خاطر بهره بری کودکان است که این آثار را می خوانند بلکه دقیقاً به خاطر بقای فرهنگی است که در آن زندگی می کنیم . اضافه می کنم این فرهنگ فقط در ادبیات خلاصه نمی شود ، بلکه می تواند در مورد کل اجزایی که در کنار ادبیات کودک حرکت می کنند ، تعمیم داده شود . با این حساب دیگر نگرانی نداریم . می دانیم که غرض از نقد ، چوب تر با تأکید زدن بر کسی نیست . بلکه هدف بالاتر از اینهاست . سئوال دیگر این است : چرا علی اکبر صادقی ؟ آیا انتخاب این نقاش از بین نقاشان اتفاقی است ؟

 

باید بگویم   در درجة اول ، علت اصلی ، علاقة شخصی نگارنده به کارهای این هنرمند است و در ثانی اشاره به این نقل قول است . از میان آثار مقصود آثاری است که به همین  مصوران براتیسلاوا در ایران ارائه شده . بیش از همه به کار علی اکبر صادقی ( مقصود کتاب پیروزی آفرین اثر وی بوده است ) توجه شده بود و آن را از نظر تجسم و رنگ قوی تشخیص داده بودند ، پیام اثر را گرفته بودند ولی معتقد بودند که آنچه خوانندة نوجوان در این اثر دریافت می کند به نوعی با دنیای ما و اندیشة انسانی سازگار نیست و ) و از سویی آنچه دربارة ضرورت و کیفیت تصویر در آثار کودکان و نوجوانان بیان شده به شرح زیر است :

1.    تصاویر باید قدرت خلاقیت کودکان و نوجوانان را برانگیزاند .

2.     تصاویر باید از کیفیت هنری قابل ملاحظه ای برخوردار باشند .

3.    تصاویر باید با در نظر گرفتن قدرت درک خوانندگان تهیه شده باشند .

4.     تصویر ، کلیدی باشند تا به درک بهتر مطلب کمک کنند .

همچنین برخی از صاحبنظران بر این عقیده اند که تصاویر باید به پرورش هنر خوب دیدن عنایت داشته باشد و انگیزة زیباشناسی را در این حوزة هنری ، تقویت و تربیت کند . شناخت دادن و نفوذ در تلفیق رنگها ، درک کیفیت این ترکیبها و احساس لطافت یا خشونت در رنگ و تصاویر نیز می تواند از رسالتهای هنرمندی باشد که در حوزة تهیة آثاری برای کودکان و نوجوانان تلاش می کند . دراشاره ای دیگر چنین می خوانیم در تصویرگری کتابهای کودکان و نوجوانان همواره دو بعد خود را حفظ کرده است بدین معنی که هر تصویر به خودی خود لازم است در حدی باشد که بتوان به عنوان یک کار هنری آن را در موزه جهان مورد استفاده میلیونها خانواده قرار گیرد و حتی از نسلی به نسل دیگر انتقال یابد .

 

تا اینجا نظرات صاحب نظران و منتقدان ادبیات کودکان و نوجوانان و گاه اشارات نگارنده ذکر شد . اکنون جا دارد نقطه نظر های چند تن از نقاشان و مصوران را نیز در این زمینه نقل کنیم .

خانم ژانت  چنین می گویند در تهیة نقاشی و تصویر گری برای کودکان آنگونه و آنطور که منطبق و فراخور دنیای شاد و درخشان کودکان باشد زیاد آسان نیست ، دراین کار تجربه و لمس دنیای کودکانه نقش ویژه ای دارد .

باید دید چه نکات و خصوصیاتی جلب نظر کودک را می کند . تصور من اینست که البته خطوط ساده و به کا بردن رنگهای شاد و زنده بیشتر مورد توجه کودکان است . علاوه بر اینها نقاشی کوکان باید دارای طنز کودکانه و سرشار از محبت و مهربانی باشد تا احساسات لطیف و ظریف کودکان را خدشه دار نکند .

آقای عقیده دارند ‹‹ درنقاشی برای کودکان ، رنگ مهمترین مسأله است زیرا کودکان در مرحلة اول ببه کمک رنگ است که با تصویر ارتباط برقرار می کنند . اگر رنگها حالت خوشایند بود ، کنجکاو می شوند که روی تصویر نیز تعمق کنند . مدت زمان بیشتری با نقاش باشند ، خاطره آن کار را در ذهن نگهدارند و در مورد آن با دوستان و همسن و سال های خود صحبت کنند ، رنگها اگر به صورت تخت و بدون حجم باشند بهتر است . در مورد پرسپکتیو هم رعایت آن چندان برای کودکان لازم نیست ››

حالا با توجه به مطالب عنوان شده بهتر می توانیم به بررسی آثار نقاش و تصویر گری کتاب کودکان بپردازیم .

به عنوان مثال آقای صادقی حوزة نقاشی ، تذهیب و نقاشی و نقاشی متحرک ‹ انیمیشن ›

کار می کند . ما در این بررسی به دو حوزه از کارهای ایشان که مربوط به کتاب کودک و نوجوان می شود می پردازیم ، تذهیب و نقاش برای ادبیات کودکان و نوجوانان برای اینکه معتقدم در سینمای نقاشی متحرک › یکی از حوزه های است که اختصاصاً با توجه به نیاز کودکان و نوجوانان پیدا شده و زایشش را مدیون خواست این گروه از جامعه است ، اما به خاطر محدود کردن بررسی و جلوه گری از بحث طولانی از ورود به بحث در این مورد خودداری می نمایم .

 

 

 

تذهیب در نقاشی کودکان ( در تصویر گری کتاب کودک )

شاید به علت باقی ماندن بعضی ار آثار خطی قدیمی ظاهر آنها بوده است که احتمالاً بر محتوا پیشی داشته اما باید گفت با توجه به امکانات چاپ ، ضرورت حفظ و ماندن اثر مطرح نیست ، بلکه ضرورت آشنایی با این هنر به ویژه به این سبب که در حوزة ادبیات می تواند یاوری خوب در ارائه مطالبی از جمله اندرزها ، کلمات قصار و پندهای بزرگان و از این گونه باشد ، مطرح است .

علی اکبر صادقی از معدود کسانی است و حتی می توان ادعا کرد تنها کسی است که کار تذهیب برای آثار ادبیات و خواندنیهای کودکان و نوجوانان را به صورت جدی آغاز کرده است .

کودک و نوجوان ایران نیاز دارد با آثار قومی خود آشنایی پیدا کند . این آشنایی می تواند از کاشی کاری مساجد و مدارس و تکایا و آب انبارها و امامزاده ها شروع شود ؛ اما غالباً برخورد کودکان با آن سطحی است . ولی وقتی تذهیب درحاشیة کتابهاب متعلق به آنان پیدا شود ، بیشتر جلب توجه می کند البته جلب توجه و هماهنگی بین متن و تذهیب نکته قابل توجهی است ؟ یعنی هر متنی را نمی شود تذهیب کرد . در چند اثر این هنرمند این هماهنگی کملاً احساس می شود . نکته دیگر در این زمینه ارائة هنر ‹‹ خط نقاشی ›› است با توجه به زمان ارائه این آثار باید گفت  تلاش ایشان گاهی لازم بوده و صد حیف که ادامه آن مشاهده نمی شود . با توجه به اینکه هنر خطاطی و تذهیب با خطوط یک از علایق کتابسازان و صحافان ونقاشان  این مرز و بوم بوده است .

و سابقه ای قدیمی دارد چنانچه رسالت تذهیب و حاشیه سازی در آثار کودکان و نوجوانان امروز را بخشی از آشناسازی نسل جوان با داشته ها و امکانات هنری آن قوم بدانیم ، ادامه این روش در برخی آثار مربوط به احادیث و کلمات قصار کاملاً بجاست به هر حال آنچه مربوط به این نگاه می شود این است که کار تصویر برای آثار کودکان و نوجوانان ( بالاخص نوجوانان ) قابل تقدیر است علی اکبر صادقی در این حوزه موفق بوده است .

نقاشی برای کودکان و نوجوانان از دیدگاه هنرمندان بالاخص علی اکبر صادقی

نقاشی های صادقی به ظاهر شکل و بوی سنتی دارد و وفاداری وی ، رعایت اصول به این شیوه و تلاش در ارائه هر چه بیشتر این آثار باتوجه به ویژگیها و نیازهای نوجوانان ملموس و آشکار است . آنچه در این آثار چشمگیر است دخل و تصرفهای صادقی در این سبک و پرداختها و نوآوری ها و نونگری های اوست . او در سال 1348 برای اولین بار در اوج گرایش نقاشی کتابهای کودکان به مدرنزیم و تقلید از هنر مدرن غربی ، آن طور که در آثارش مشخص است بر اصالت کار هنری برای نوجوانان تأکید داشت . اشارة این نکته لازم است که کارهای غیر کتابی وی فرا واقعیتگرایی نیز به کمک همان شیوة مینیاتوری نقاشی می شود . در ادامة مطالب ، نگارنده قصد ندارد وارد این بحث شود که امروز مینیاتور چه جایگاهی می تواند در نقاشی داشته باشد با رسالت نقاشان این سبک چه چیز می تواند باشد این ، بحث مکتبی در نقاشی کودک نیست . نگارنده این باور را قبول دارد که نوجوانان در کتابهای متعلق به آنها استفاده می شود ، سبکهای مینیاتور ، نقاشی قهوه خانه ای و چاپ سنگی را نیز ببینند و بشناسند زیرا ارتباط مستقیم با هنر قومی ملی آنان دارد .

فضای آثار نقاشی شده در کتابهای کودکان الزاماً نه در تمام موارد ، زیاد منطبق بر فضای مورد نیاز محتوای آثار او نیست . وی فرد را به هیچوجه ملزم بر تکرار متن به کمک نقاشی (متن ) در اثر ادبی ، نمی کند . کار او همان تابلوی ست که باید بتواند به عنوان یک تابلو مستقل در موزه ای نصب و در عین حال مورد استفاده میلیوینها خانواده نیز قرار گیرد .

صادقی با تلفیقی از رنگها و تصاویر ، برای فعالیت ذهن نوجوانان راباز می کند . نقاش کتابها با وجود آنکه با متن ، رفیق و همراهی است گاه مستقلاً حرکت می کند و در عین حال از هیچ قسمت از اثر به سادگی نمی گذرد .

صادقی با تصویر ها بسیار جدی برخورد می کند . برای نمونه به نقاشیهای کتاب باران ، آفتاب و قصة کاشی ، که به نظر نگارنده یکی از بهترین کارهای وی است ، نگاه کنید و توجه داشته باشید که در سرتاسر متن صحبت از تالار شهر است و دیوارهای آن ، ولی خواننده هرگزدر صفحات نقاشی شدة کتاب اثری از دیوار و تالار نمی بیند ؛ در حالی که تا آنجا که ممکن است رنگ و طرح وکاشی و شادی و نگرانی و تلاش وجود دارد که منطبق با حال و هوای مخاطبان است چهرة قهرمانان در کارهای نقاشان و تصویرگران کتاب کودک یکی از بارز ترین نقاط کار ست . غم و شادی ، تفکر و اضطراب به نوعی در چهره ها نمایان است و گویی که می خواهد درون قهرمانان را از برون مشخص سازد . در کتاب پهلولن پهلوانان که اولین کتاب صادقی است با توجه به اینکه او تابع متن است ، چهره ها بسیار بیان کننده ، تصویر شده اند . در کارهای بعدی تابعیت از متن کاسته می شود . اما چهره ها همچنان گویا می باشد . در تصویر کردن آثاری که جنبة تاریخی دارند ، یا به عبارت دیگر در بازسازی گوشه هایی از تاریخ ، هنرمند باید مانند نویسنده در ظرایف آن لحظة تاریخی تحقیق کند . همانگونه که نویسنده نمی تواند با مستمسک خلق ذهن اثر ، رشته های تاریخی را پاره مند ، تصویر گر هم نمی تواند تنها به ذهنیت خود متکی باشد .

در پهلوان پهلوانان یک سلسله بی دقتی های تاریخی مشاهده می شود : پوریای ولی یک پهلوان است . ورزشهای باستانی ایرانی که کشتیهای پهلوانان هم ؟؟؟ از آن است ، دارای آداب و حتی پوشاک خاص بوده است ، هرگز در هیچ جا ثبت نشده است که پهلوانان ( البته به جز میدانهای نبرد ) با کلاه خود و زره کشتی بگیرند . زیرا لباسهای مخصوص داشته اند . که تا آخرین بقایای آن هم در این دوره اصالت خود را از دست داده است .

نکته ای که باید در مورد آن بحث کرد استفاده از رنگهای دلگیر و تیره در نقاشیها و تصویر گریهای کتاب کودکان استفاده می شود ، البته این درصد استفاده از رنگهای تیره و گرفته خوشبختانه جز چند مورد خاص زیاد به چشم نمی خورد .

در کتاب پهلوان پهلوانان گرد آفرید رنگ قهوه های و تیره که زیاد پسند دل مخاطبان نمی افتد کار او را مصنوعی و دلگیر جلوه می دهد . در حالی که در کتاب عبدالرزاق پهلوان فضای باز کتاب بسیار مفید و جالب است .

در تجربه ای که اکثر مصوران ایرانی متوجه آن شده اند این است که پسرها بیشتر از دخترها به آثار پهلوانی کشش دارند .  حتی در آنهایی که قهرمان افسانه زنی از قهرمانان حماسی ایران است . )

حرکت  دیگر از ضرورت ها در کار تصویر گری برای کودکان و نوجوانان است هر این سنی دارای حرکت ، درون و برون را احساس و در اکثر آثار این نکته را رعایت کرده است . در چند اثر او از جمله چهارشنبه   ، عبدالرزاق پهلوان و شکم گنده قد درازه ، و چشم تیزه ، حرکتها بسیار مملوس است .

انتصاب رنگها در حد ضرورت و تنوع در به کارگیری آنها ، دلپذیری اثر را دو چندان می کند . بالاخص در تصویر جلد کتاب را باز می کنیم و نقاشیهای چهارشنبه سوری ، خورشید خانم آفتاب کن و پیروزی شتهد این دلپذیری هستیم .

از دخالتهای خوب آقای صادقی تصویرگر سنتی و مذهبی و تاریخی در ترکیب چهره ها و لباسها در قصة شکم گنده ، قد درازه ، چشم تیزه ، و کتاب با هم زندگی کنیم است . ( دقت کنید که قصه از سرزمین چکسلواکی است ولی قهرمانان متعلق به همه جا ! )

آثاری که صادق نقاشی کرده است از نظر متن بیشتر متعلق به گروه سنی نوجوانان و جوانان است و این شاید به خاطر متنهای جذاب آثار باشد ، اما جالب اینجاست که کودکان قبل از دبستان ( البته پسرها ) به کارهای او علاقة بسیار نشان می دهند .

ضمناً آثاری که برای کودکان و نوجوانان کار می شود باید توجه داشته باشیم که در هنگام چاپ از کیفیت بالایی برخوردار باشند .

در سفرهای سندباد و خورشید خانم آفتاب کن سبک کار بسیار متفاوت با دیگر آثار است .

 

 

 

مختصری دربارة زندگی هنری تان بگوئید :

من در سال 1316 در تهران متولد شده ام در چهارده سالگی با به بدست آوردن یک جعبه آبرنگ کار نقاشی را شروع کردم و در سال 1337 که دیپلم گرفتم به دانشکدة هنرهای زیبا رفتم . از شروع زمان دانشجویی در خط سینما افتادم و پلاکاردهای سینمایی درست می کردم .

بعد از دو- سه سال این کار را رها کردم و به سراغ کارهای تبلیغاتی گرافیکی پوسترها رفتم و همزمان روی ویترای ابتکار خودم که الان در ایران مرسوم است ، کار کردم . بعد از دانشگاه ، در سال 1348 به سربازی رفتم . اولین کتابم را در همین زمان بنام پهلوان پهلوانان از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سفارش گرفتم و به چاپ رسید . پس از چاپ این کتاب ، در حالی که افسر نیروی هوایی بودم ، به کانون منتقل شدم تا در زمینه نقاشی عامیانة ایران فیلم بسازم . اولین فیلمم هفت شهر نام داشت ، تاکنون شش فیلم ساخته ام به نامهای هفت شهر ، گلباران ، رخ ، من آنم که ، ملک خورشید و زال و سیمرغ بیشتر جوایز و تشویقی ها با نصیبم شده است . که البته به خاطر اینکه فیلمها کاملاً به صورت ‹ انیمیشن › ساخته شده است ، تلاشی در خدمت اینکار بوده است .

و اولین کتابی که در زمینة ادبیات کودکان و نوجوانان نقاشی کرده ام پهلوان پهلوانان در 1348 و آخرین کارم پیروزی است که در سال 1346 منتشر شده است . می دانید که این کتاب آخری در دهمین جشنواره  مصوران براتیسلاوا مورد توجه داوران قرار گرفته است ؟

خبر ، خبر ندارم .

آقای صادقی چرا حوزة ادبیات کودکان و نوجوانان را یک فضای مناسب برای شناساندن هنر نقاشی می دانید و کودکان را به عنوان یکی از مخاطبان خود در راستای این هنر انتخاب کرده اید ؟

محرک اصلی و اولیة من در واقع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و استقبال بود که از کارهای خوب در این زمینه می شد که از سویی لازم است فرزندان این مملکت باسنتهای هنری و بالاخص شیوة خاص این هنر نقاشی ایرانی آشنا شود او در عین حال به همراه داستانهای پهلوانیها ومردی و مردانگیهای جوانمردان و شیرزنان ، تصاویر خیالی آنها را که در سبک قهوه خانه ای مینیاتور منعکس است ، نیز بشناسد .

شیوة کار شما چگونه و چه نام دارد ؟

کار من تلفیقی است از مینیاتور ، چاپ سنگی و نقاشی قهوه خانه ای ، اصل کار آفرید را روی تخته سه لا کار کرده ام .

به نظر شما ، نقاش آثار ادبی برای کودکان و نوجوانان چه رسالتی دارد ؟

من خودم دوست دارم با آثارم به نوجوانان احساس قدیم را بدهم و بیشتر می خواهم کارم ایرانی باشد . حتی در فستیوالهایی که شرکت می کنم دلم می خواهد آثار بومی ایران و هویت هنر این سرزمین را داشته باشد . معتقدم قصه ، داستان و افسانه ایران را باید همراه با نقاشی ایران خواند .

تاکنون نظر کودکان و نوجوانان را در مورد آثار خود پرسیده اید . آیا بررسی در این زمینه شده است ؟

در گذشته کانون نقاشان ما را برای شرکت در جلسات کتابخانه هایش تشکیل می شدند دعوت می کرد و بچه هایی که قبلاً آثار و نقاشیهای ما را دیده بودند در آن جلسات نظرشان را به ما می گفتند و سئوالات را از ما می کردند و اکثراً اظهار رضایت و علاقه می کردند ، کلاً فکر می کنم بچه ها در کتابهای کودک و نوجوان آثار من را راحت درک می کنند .

چقدر با نویسندة متن مشورت و هماهنگی می کنید ؟

کلاً ضرورت دارد که نقاش ادبیات کودکان و نوجوانان نظر نویسندة اثر را در کارش دخالت دهد یا خیر ؟

اولاً فکر می کنم چیزی را که نقاشی می کنم باید خودم در درجة اول از آن خوشم بیاید ، بعد سعی می کنم روی آن خوب کار کنم و در مورد جواب سئوال دوم هم می گویم ، زیاد نه .

به این ترتیب به نظر می رسد نویسنده و نقاس یک اثر ادبی کودکان و نوجوانان هر دو کاری مستقل را ارائه می کنند که در نهایت به یک اثر مشترک هنری ختم می شود ؛ آیا این نظر موافقید ؟  بله باید اینطور باشد .

در مروری که در آثار شما داشتم سعی کردم چند اثر دیگری را که نقاشان آنها سعی کرده اند در این شیوه قلم زنی کنند نگاه کنم ؛ و آنها را بسیار ناپخته یافتم و گاهی مبتذل.

شما برای نقاشان جوانی که علاقمندند در این وادی کار کنند چه توصیه هایی   دارید ؟

معتقدم باید کار کنند . البته کارهای اصیل را ببینند و تمرین کنند ؛ و مطمئن باشند در اثر کار زیاد آثارشان بهتر می شوند . باید از خط یک نفر در این رشته پیروی کنند و در درک متن آثاری که برای آنها کار می کنند تلاش کنند . اشکالی هم نمی بینم اگر لازم باشد حتی بعضی از کارهای خوب را کپی کنند . می توانم بگویم در اینجا کپی مجاز است . من خودم از نقاشیهای مترغ سازان ، دقیقاً از مترغهای لرستان کپی کردم . البته باید بگویم تصاویر مترغ سازان را آن طور که باید چاپ نکرده اند ، خوب چاپ نشده .

شما جزو معدود نقاشانی هستید که در حوزة تصویر گری و نقاشی آثار کودکان ونوجوانان سبک و سیاق خاص دارید ، بفرمائید تا کنون سعی کرده اید که این حریم را بشکنید و شیوه ای دیگر را تجربه کنید یا خیر ( حتی تجربه ای کرده باشید و آن را کنار گذاشته باشید ) ؟

هر کتابی که برای نقاشی بدستم می رسد بارها و در شکلهای مختلف روی آن کار می کنم و در نهایت کاری را که می پسندم ارائه می کنم ، مثلاً در مورد کتاب       روی مس ، کاغذ و در آخر روی تخته    کار کردم ، نکتة دیگر اینکه در مورد کتاب پهلوان پهلوانان حتی در تجدید چاپش تجدید نقاشی نیز شد ، این کار اخیراً در ژاپن چاپ شده و نقاشیهااز چاپ ایرانی قویتر است .

کار کدامیک از نقاشان دیگر را ، می پسندید  برای آثار کودکان و نوجوانان در ایران می پسندید ؟

کاملاً آنهایی که با کودکان کار می کنند ، به خصوص قدیمیها که تجربة بیشتری دارند کارشان بسیار خوب است و هر کدام ویژگی خاصی دارند . نورالدین زرین کلک ، نیکزاد نجومی ، کلانتری ، فرشید مثقالی ، بهمن دادخواه ، و کارهایشان خوب است .

از شما تشکر می کنم و امیدوارم برای بچه ها نقاشی کنید . انشاء ا

تصویر گران و ادبیات دینی

نظر خواهی از تصویرگران کتاب کودک .

سابقة شما در تصویر گری داستانهای مذهبی کودکان چیست ؟

    و تنظیم : فاطمه فروغی . منوچهر درفشه : سابقة تصویرگری داستانهای مذهبی من از انقلاب به بعد است . قبل از آن حدود  بیست و پنج سال تلاش تبلیغاتی و به اصطلاح ‹‹ گرافیست ›› بوده ام که هم اکنون نیز قصد دارم سه روز از هفته را به این حرفه اشتغال دارم .

 

 

محمد حسین صلواتیان :

اولین فضایی که تصویر گری کردم ، موضوع مذهبی داشت ؟ اغلب کارهایم هم دور نمائی مذهبی داشته اند از جمله ‹‹ داد و ستد کودکان نوشته آقای رهگذر، می خواهم نماز بخوانم نوشتهخانم خلیلی ، آن مرد در باران آمد نوشته حمزه زاده ››‌ . مجموعه داستانی ‹‹ چهارده معصوم ( ع ) ›› نوشتة آقای مراد حاصل و سری کتابهای ‹‹ قصص قرآن ›› که آثاری از تویسندگان غیر ایرانی و خارج از کشور چاپ و منتشر می شوند . در حال حاضر نیز کتابی در قالب قصه تصویر با موضوع نماز در دست دارم که خودم نوشته ام .

 

صادق صندوقی :

نیک آگاهید که پرداختن به تصاویر مذهبی آن روزگار تبلیغ از جانب بعضی منتقدان کافه نشین طرد و با انگ رزماتیک   بودن و بازاری شدن تکفیر می شد . دریغا که هنوز هم از پس سالها ، این القاب همچنان بر قامت ضعیف و قراضة حقیر سنگینی می کند . حال آنکه عاقلان می دانند که تهیه هر یک از تصاویر مذهبی مستلزم چه میزان دقت‌ و جستجویی است از برای یافتن پوشاک و نوع معماری و وسائل زمان مورد نظر که تنها همان قد است و ایمان در کار است که انسان را با وجود نازل بودن قیمت کتاب ملزم به خلق اثری می کند که اگر در قواره و اندازه دیگر و شرایطی مناسب می بود ، کاری هنری قلمداد می شد .       

اخبار دنیای کتابهایی کودکان و نوجوانان .

نمایشگاه جهانی بولونیا .

بیست و هفتمین نمایشگاه جهانی کتابهای کودکان و نوجوانان بولونیا ، ایتالیا . از پنجم تا هشتم آوریل در سال 1990 برابر با 16 تا 19 فروردین ماه 1369 برگزار شد . در این نمایشگاه علاوه بر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که حضوری بیست و پنج ساله در این نمایشگاه منحصر به فرد جهانی دارد ، پنج ناشر ایرانی نیز با کمک وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران ، که غرفه ای خاص خود نیز داشت شرکت داشت .

این نمایشگاه امسال از شکوه بیشتری برخوردار بود و علاوه بر غرفه های کشورها و ناشران شرکت کننده از چهار گوشة‌جهان چندین نمایشگاه نقاشی نیز از کشورهای کانادا و اسپانیا و همچنین نمایشگاهی با نام ‹‹ کتابهای متحرک جادویی ›› بر پا بود . جایزة بزرگ این دورة نمایشگاه بولونیا به کتاب ‹‹ شاهزادة قورباغه ›› نوشته و مصور شده توسط آلیکس پرنزی (Allix Berenzty ) و همچنین کتاب Mijinltelc نوشته و مصورشده توسط کاترین مولاند تعلق گرفت . علاوه بر این دو کتاب ، پانزده کتاب نیز به دریافت دیپلم افتخار نائل آمد . امسال در این نمایشگاه علاوه بر جوایزی به کتابهای مصور ، جایزه ای نیز برای بهترین برنامة تلویزیونی کودکان با نام ‹‹ الاغ طلایی ›› داشت که برنامة ‹‹ باربار ›› تهیه شده توسط تلویزیون فرانسه تعلق گرفت .

دومین جشنوارة کتاب کودک و نوجوان طی مراسم با شکوهی در اول مهرماه در تالار اجتماعات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد . در این مراسم حاصل چندین ماه بررسی هیأت داوران این جشنواره به نظر همگان رسید .

در روزهای دوم و سوم مهر ماه نیز میزگردهایی دربارة داستان نویسی شعر و تصویرگری کتابهای و نوجوانان با شرکت ‹‹ دست اندر کاران ›› این هنرها و همچنین نظریات مخاطبین کتابهای کودکان و نوجوانان توسط مدیران و مربیان کتابخانه های کودک کانون پرورش فکری و نوجوانان برگزار شد .

هیأت داوران این جشنواره مرکب از آقایان علیرضا زرین مدیر عامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مهدی ارکانی ، دبیر این جشنواره ، حمید ندیمی ، شریف تهرانی ، مهدی مجتهد ، سیروس محمدی و خانم زهرا احمدی ) آراء خود را به شرح ذیر اعلام کردند :

هیأت داوران جشنواره کتاب کودک و نوجوان در مورد انتشارات غیر کانون پرورش فکری کودکان در زمینة متن جوایز فرد را به این ترتیب اعلام می دارد .

دیپلم افتخار به کتاب بوی گندم نوشتة آقای ابراهیم حسن بیگی به دلیل نگارش داستانهایی که در آن ماجراها و خاطرات کودکی نقش اساسی دارد .

نام مجلات : بچه ها گل آقا باران پویک سروش کودکان سروش نوجوانان سلام بچه ها شاهد نوجوان شاپرک کیهان بچه ها نهال انقلاب جمع فراوانی

میانگین استفاده از قالب ها و در مجموع نشریات قطع جمله ای

 

نام قالب ها

خبر و اطلاع رسانی

مقاله

نثر

داستان

گزارش

گفتگو

طنز و سرگرمی

آثار خوانندگان

سایر

شعر

میانگین

7/5

2/15

5/2

5/15

6/2

1/3

3/10

5/1

5/3

1/1

 

(شماره 18) میانگین استفاده از قالبها در مجموع نشریات قطع جمله ای

گنج نامة گنبد کبود :

به طور میانگین در هر جمله بیش از 15 مقاله و داستان به چشم می خورد و نزدیک به یک گزارش ، گفتنی است کلیه باز نویسی ها ، حکایت داستانی و تاریخی و مطالب ادبی مشابه به عنوان داستان محسوب شده اند .

بیشترین درصدد استفاده از قالب ها ونشریه مربوطه ( شماره 19 )

 

نام قالبها

خبرو

اطلاع رسانی

مقاله

نثر

داستان

شعر

گزارش

گفتگو

طنز و سرگرمی

آثار خوانندگان

سایر

نام نشریه

کیهان بچه ها

باران

شاهد نوجوان

سروش کودکان

سروش کودکان

شاپرک

شاپرک

بچه ها گل آقا

بچه ها گل آقا

سروش نوجوان

درصد

12%

42%

12%

41%

14%

7%

10%

23%

28%

10%

 

بر اساس جدول شمارة 19 ، نشریه ای که آثار خوانندگان بیشتر استفاده کرده ، مانند فصل قبل ، هفته نامه بچه ها گل آقاست ، به عبارت دیگر ، 28% از کل مطالب چاپ شده در این مجله ، متعلق به خوانندگان و مخاطبان این نشریه است که البته این بخش شامل مطالب ارسال از قبیل کاریکاتور ، نقاشی ، لطیفه ، مطالب طنز و یادداشتهای کوتاه می شود ، ضمناً 10% از مطالب ماهنامه سروش نوجوان ، خارج از قالب های فوق بوده ودر ستون سایر آمده است .

( محمد محمدی ) زیبا اما بیگانه با کودک امروز ( نویسنده : حسین شیخ الاسلامی ) کتاب ماه کودک و نوجوان :

از قاصدک تا آینده نویسنده : محمود معتقدی شعر کودک اثر مصطفی رحماندوست ، در همایش یک روزه ادبیات کودکان برای درک این نکته که کدام یک از خصوصیات تصویر ، شبیه ویژگی های ایشان واقعی است و کدام یک ، صرفاً مشخصه های سبکی وقتی محسوب می شود و بنابراین شایسته بی اعتنایی است ، باید از نوعی شناخت مقدماتی برخوردار باشیم .

مصطفی رحماندوست ابراهیمی شاهد جعفر پویش

دیپلم افتخار به کتاب در راه مانده نوشتة آقای سید مهدی شجاعی به خاطر باز نویسی اثر  سالم یک ماجرائی این و تلاش برای پیدا کردن راههای تازه برای بیان اینگونه مفاهیم . نوزدة غلام و نوزده کاسه نوشتة آقای مصطفی خرامان بخاطر بازنویسی یک ماجرای جذاب و پند اموز قدیمی نردبان جهان نوشتة‌آقای رضا رهگذر به خاطر تلاش در بیان مفاهیم عمیق معنوی برای مخاطبین نوجوان و توفیق نسبی نویسنده در این تلاش .

روال این مجموعه ، اگر چه اشعار این کتاب بر خلاف ظاهر کودکانه اش هنوز با دنیای کودکی فاصله دارد .

و چندین دیپلم افتخار و لوح زرین به کتاب جزیرة اسبها خانم فاطمه زهروی عادل ارشقی کتاب باران اسیدی لوح زرین گلک چه مهربان است

برندگان جایزة هانس کریستین اندرسن 1990

جایزة جهان هانس تریستین اندرسن که هر دو سال یکبار از طرف دفتر بین المللی کتابهای کودک و نوجوان IBBY که به تشخیص هیأت داوری جهانی تور مدهوگین 

TormedHaygen  از کشور نروژ هویگن در سال 1937

چرا برای کودکان می نویسد ؟   میشل انره ( آلمان غربی )( نویسندة کتاب مرمر)

بسیاری از صاحبنظران ، پیدایش صنعت چاپ را پایان دوران ‹‹ کودکی  ›› و یا حتی ‹‹ بزرگسالی ›› بیولوژیک می دانند . ‹‹ صنعت چاپ به نمادی بدل گشت و تحولی را فرا روی بشر قرار داد که هر اثر آن ، ضرورت بازنگری در مفهوم بزرگسالی پدیدار شد .

تحولات صنعتی اگر چه برای کودکان طبقه بورژوا که والدین آنها صاحبان صنایع و کارگاه های کوچک و بزرگ بودند ، سرآغاز دورانی طلایی و بی نظیر بود ، در همان حال دشمن نیرومند برای کودکان بدل شد که متعلق به خانواده های طبقة‌ کارگر بودند .

از شاخصه های مهم ادبیات کودک و نوجوان در این دو دهه رشد تصویرگری در ایران بوده اسست و این رشد در حدی است که در مواردی با آثار برتر جهان برابری می کند منوچهر علی پور

مضامین و موضوعات متنوع و رویکرد شاعران ، به باورها و پشتوانه های فرهنگی و مذهبی در شعر کودک می تواند از بارزترین و اصلی ترین مشخصه های شعر کودک در ایران پس از انقلاب باشد .

خود باوری و وجه تمایز ماست امیرحسین فردی

در هر حال با نگاهی اجمالی ، به موقعیت جایگاه کتاب در زندگی مردم می توان به این نتیجه رسید که این کالای فرهنگی جایگاه مستحکم و استواری در زندگی مردم ما ندارد این امر علت های گوناگون می تواند داشته باشد .

ازجمله : 1- عامل بیسوادی و کم سوادی  2- سنت سست تاریخی مطالعه

 3- استفاده از شیوه های شنیداری و سینه به سینه در امر انتقال اطلاعات

 4- عدم وجود فضایی مناسب و متعادل ، جهت تعامل فکری و فرهنگی سالم

 5- هجوم بی امان رسانه های تصویری ، با قدرت شگرف و دامنة گسترده .

ادبیات نمایشی کودک شاد و خلاق نیست چیستا یثربی    - مهمترین بحران در این زمینه ، عدم نوجویی و نوگرایی است   - انقلاب تألیفی    - حسین فتاحی

پیوند بین حوزة خلق و حوزة ترویج برقرار نیست   . نوش آفرین انصاری

داستان های ترجمه ای اثر گذارتر بوده اند   - پروین علی پور

از جملة آثار علمی تخیلی منتشر شده است .

مرد مصور : ری / محمد فصاع جاذبه و جادو : ایزک آسیموف / محمد قصاع

سفر اکتشافی به زمین : آرتومی کلارک / محمد قصاع مأموریت فراموش شده ایزک آسیموف / محمد فصاع

نور زمین : آرتومی کلارک / محمد قصاع شکست ناپذیر : استانیسللو . لم / پیمان اسماعیلیان

عملیات آخر تالاب : آرتومی کلارک / پیمان اسماعیلیان

آقای مصطفی رحماندوست می گویند ! می توان برای فردی لان که به همین قالب های قدیمی نزدیکتر هستند ، شعر هجائی سرود ، اما از آنجا که یکی از وظایف عمدة شعر کودک و نوجوان ، ایجاد پلی بین امروز کودک و دیروز ادبیات کلاسیک خودمان است ، نباید بر گرایش به سرودن شعرهجائی ، پافشاری کرد . آنجایی که خود شعر می گوید:

بگذارید من هجائی باشم . خب اجازه بدهیم هجائی باشد . برای خردسالان هم که خیلی هم نمی خواهیم آنها را به روی آن پلی ببریم ، عیبی ندارد که هجائی بگوییم . ولی در شعر کودک بهتر است که تا حد امکان ، عروضی بسراییم ، در شعر نوجوان می توانیم از حیطة شعر عروضی خارج شویم و به سوی شعر معاصر که نوع دیگری از عروضی و وزن را پذیرفته است حرکت کنیم . -  

پژوهشنامه : ادبیات کودک و نوجوان :

علی اصغر سید آبادی

تحولات رسانه ها ی کودک و نوجوان ایران : سید علی کاشفی

خوانسازی : مجله های کودکان در جهان : ترجمة زهره قایینی

چهره به چهره : کاری کنید که کودک گوشی را نگه دارد . گفتگو با دکتر مهدی محسنیان راد

نظر خواهی : جوانمرگی مطبوعات کودکا ن ؛

چرا ؟ مجید راستی ، افشین اعلاء‌ ، رضا رهگذر امیر حسین فردی و جعفر ابراهیمی ( شاهد ) .

پایان نامه : بررسی جایگاه کودک در مطبوعات ایران : آناهیتا مظفری

نقد : 3 نقد از 3 دیدگاه به مجموعة‌ ‹‹ از سرزمین نور ›› اثر رضا رهگذر .

همراه با کتابشناسی تحلیلی و فهرست مقاله های برگزیده غیر فارسی و فهرست مقاله های سال دوم پژوهشنامه .

پرکارترین ناشر :

نام مؤسسه انتشاراتی                                                تعداد عنوان

قدیانی ( بنفشه ) و پیدایش                                          8

فرهنگ و هنر                                                            7

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان                     6

دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، افق و همراه                       5

طرح و اجرای کتاب                                                 4

 

 

 

 

فهرست کتابهای بررسی شده :                                           

1. آنسوی سرزمینهای شعله ور     جان کریستوفر ( ترجمة حسین ابراهیمی الوند )

 انتشارات : قدیانی ( بنفشه )

2. آواز رود خانه                        شرار هاوان ( ترجمه کتایون صدر نیا )

انتشارات : دفتر نشر فرهنگ اسلامی

3. الاغ باهوش و دزد ترسو                 ترجمة مهرداد مهدویان

انتشارات : پیدایش

4. بازی مدادها                                    امیر ماد حاصل                             

انتشارات : کانون

بچه ها در خیابان                                 محمود برابادی                 

انتشارات : طرح و اجرای کتاب

6. جزیرة گنج                           رابرت نیون استیونسن ( ترجمة محسن سلیمانی )

انتشارات : افق

7. جوجه اردک زشت                هانس کریستین اندرس ( ترجمة سعید بهروزی )

انتشارات : افق

8. جوجه اردک زشت            هانس کریستین اندرس ( ترجمة زهرا سعیدی بهر )

انتشارات : فرهنگ و هنر

9. حسنی و دیو                   محمد رضا شمس          انتشارات : قدیانی (بنفشه)

10. حسنی و کلاغ               محمد رضا شمس           انتشارات : قدیانی (بنفشه)

11. خانم چمن و درخت زرد آلو      افسانه شعبان نژاد     انتشارات : کانون

12. از سوگ سهراب                    جعفر ابراهیمی ( شاهد )       انتشارات : پیدایش

13. روباه نیمه شب                ( ترجمة مجید عمیق )   انتشارات : کانون

14. سفید برفی و هفت کوتوله        ترجمة مهرداد مهدویان                پیدایش

15. شاه شیر 1                           ترجمة مهرداد مهدویان                پیدایش 

16. شاه شیر 2                          ترجمة مهرداد مهدویان                پیدایش

17. شنل قرمزی کوچولو      ترجمة‌مهدی محقق فر        دفتر نشرو فرهنگ اسلامی

18. شیر مغرور                          عبدالرحمن زکائی                     تهران صدا

19. عصا و اسب چوبی               اسدا شعبانی                                فردا

20. علاء الدین وچراغ جادو         ترجمة‌زهرا سعید بهر                  فرهنگ و هنر

21. عمر رستم                          محمد میر یکانی                       قدیانی ( بنفشه )

22. عموزنجیر باف                     اسدا شعبانی                              پیدایش

23. کلاه سرباز        تاج محمد جورنکف (ترجمة عبدالرحمن دیه جی)  پیدایش

24. کره عجایب                        حسن ذوالفقاری                             همراه

25. گربة چکمه پوش                زهرا سعید بهر                           فرهنگ وهنر

26. گلاب و پری دریایی             مژگان مشتاق                         رهنمای اندیشه

27. ماجرای سه بچه خرس     ژرت کانتر(ترجمة هالة فرانساری )     پیدایش

28. منم شجاع                             ویتالوژ پلیسنکای                      همراه

29. ملکة برفی                      شاگاهیراتا ترجمة سبا بابایی      قدیانی ( بنفشه ) 

             

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع :

1 - پژوهشنامه ادبیات کودک

2 – پژوهشنامه ادبیات و هنر مفهومی کودک

3 – پژوهشنامه علمی و تصویری کودک

4 – کودک و رنگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست

عنوان                                                               صفحه

1 – مقدمه                                                  1     

2 – پیشگفتار                                                       3

3 – نو بودن                                                  4

4 – علی اکبر صادقی                                    5

5- نظریه های خانم ژانت                                        11

6 – بررسی کتاب کودک و تذهیب گری                       12

7 – تذهیب در نقاشی کودکان                         12

8 – نظریات آقای صادقی                                 15

9 – مختصری در باره زندگی هنریتان بگوئید         18

10 – شیوه کارشما چه نام دارد                               20

11 – سوال و جواب از علی اکبر صادقی                     20

12 – تصویرگران ادبیات دینی                            23

13 – نمایشگاه جهانی بولونیا                          25

14 – گزارشات و جداول مربوط به آمار کودکان              27

15 – بررسی جوایز و برندگان جشنواره ها          29

16 – نام موسسات انتشاراتی                                 33

17 – فهرست کتابهای بررسی شده                         34

انواع ادبی


مجموعه آثار ادبی یک سرزمین یا یک زبان

یا یک دوره از تاریخ است که به وسیله شاعران و نویسندگان یک قوم یا ملت پدید آمده باشد . اثر ادبی سخنی است که اندیشه و احساس و تجربه گوینده یا نویسنده را آمیخته با تخیل هنرمندانه بیان کند . وسیله آفرینش اثر ادبی کلمه ها و جمله ها ؛ یعنی زبان است . پدیدآورنده اثر ادبی ، شعر یا نثرش را با خیال و عاطفه و اندیشه و تجربه خود می آمیزد تا آن را به صورت اثری در آورد که دارای ارزش هنری باشد . چنین اثری عاطفه و تخیل و اندیشه شاعر یا نویسنده را به شنونده یا خواننده انتقال می دهد ، احساسات و عواطف او را بر می انگیزد ، او را شاد ، اندوهگین ، یا شگفت زده می کند و تجربه هایی را به او می آموزد . شاعر یا نویسنده هنگامی می تواند اثری ادبی بیافریند که خودش شادی ها ، رنج ها ، آروزها ،     ناکامی ها ، و فراز و نشیب های زندگی را آزموده باشد . به همین سبب اثر ادبی در ظاهر بیانگر عاطفه و اندیشه و تجربه یک نویسنده یا شاعر است ، اما از عاطفه و اندیشه و تجربه بسیاری از انسان ها سخن می گوید که توانایی آفرینش و بیان را نداشته اند .

آثار ادبی ممکن است به صورت شعر ، نثر یا آمیخته ای از آن ها باشند .

شعر

کلامی است موزون و خیال انگیز که احساس و عاطفه شنونده یا خواننده را بر می انگیزد . حقیقت زندگی را در قالب خیال بیان می کند ، و آدمی را به تخیل وا می دارد . به همین سبب ، بسیاری از ادبیان خیال را پایه اصلی شعر دانسته اند . مثلا فردوسی ، سراینده شاهنامه ، برای آن که سوگ کشته شدن سیاوش به دست افراسیاب را بیان کند و اندوه از دست رفتن او را در شنونده یا خواننده برانگیزد ، شعری چنین خیال انگیز سروده است .

          که زیبد کزین غم بنالد پلنگ                    ز دریا خروشان برآید نهنگ

و گر مرغ با ماهیان اندر آب                    بخوانند نفرین بر افراسـیاب

فردوسی ، به یاری خیال ، جانوران خشکی و درای را همانند انسان ، دارای عاطفه تصور می کند و همه را در غم کشته شدن سیاوش نالان و خشمگین می بیند .

شاعر برای سرودن شعر از وزن و قافیه استفاده می کند . به کمک آن ها قالب یا شکل ظاهری شعر را می سازد و آنچه به یاری آن ها بیان می کند ، محتوا یا مایه اصلی شعر است . بسیاری از آثاری را که وزن و قافیه دارند ولی تخیل و عاطفه شنونده یا خواننده را بر نمی انگیزد ، شعر نمی خوانند ، این گونه آثار را نظم یا سخن منظوم نامیده اند .

نثر ادبی

نوشته ای است که در قالب شعر یا سخن منظوم بیان نشده باشد . نثر ادبی نیز چون شعر ، ویژگی هایی دارد . روانی ، نظو و به هم پیوستگی قسمت های مختلف نوشته ، توضیح اندیشه ها در حدی که برای انتقال آن ها به خواننده کافی باشد ، توجه نویسنده به انتخاب واژه ها و به بار تحیلی و توصیفی نوشته را می توان از جمله ویژگی های نثر ادبی شمرد . نثر ادبی ممکن است ساده و بی پیرایه یا آهنگین باشد ؛ مثلا تاریخ بلعمی ترجمه و تالیف محمد بلعمی ، وزیر منصوربن نوح سامانی ، نثری است آهنگین که آمیخته با نظم است .

نثر ادبی را در گذشته بیشتر در نوشته های تاریخی ، دینی ، فلسفی ، عرفانی و در نوشتن زندگینامه ، پند و اندرز و مانند آن ها به کار می بردند . امروزه نثر ادبی را بیشتر در نوشتن داستان ، نمایشنامه و فیلمنامه به کار می برند .

قالب ها یا گو نه های ادبی 

هر شعر یا نوشته محتوا و قالبی دارد . محتوا ، اندیشه یا پیامی است که شاعر یا نویسنده می کوشد تا آن را به شنونده یا خواننده منتقل کند ، و قالب ، شکل و زبان و بیانی است که برای انتقال لین اندیشه یا پیام به کار می برد . شاعران و نویسندگان برای بیان موضوع های گوناگون از قالب های گوناگون استفاده می کنند . مهم ترین گونه های ادبی ، گذشته از شعر که پیش از این شرح دادیم ، عبارتند از داستان و نمایشنامه . زندگینامه ها ، نثر های تاریخی و جغرافیایی کهن نیز که در این قالب ها نمی گنجد ، ارزش ادبی دارند .

داستان 

سخن یا نوشته ای است که در آن گوینده یا نویسنده ، فکر و هدف خود را در قالب رویدادهای واقعی یا خیالی که برای شخصیت های گوناگون پیش می آید ، بیان می کند و کنجکاوی شنونده یا خواننده را بر می انگیزد تا از دنباله رویدادها و نتیجه آن ها آگاه شود . داستان از روزگاران کهن تا به امروز مهم ترین گونه ادبی در ادبیات شفاهی و سپس در ادبیات کتبی مردم جهان بوده است . داستان ها را
می توان به داستان های قدیم و داستان های جدید تقسیم کرد .

داستان های قدیم را قصه نیز می نامند . قصه ها هم به نظم و هم به نثر و گاهی آمیزه ای از این دو هستند . قصه ها را به قصه های بلند و قصه های کوتاه و به قصه های تخیلی و قصه های واقعی نیز می توان تقسیم کرد . در بعضی از قصه ها تخیل و واقعیت با هم آمیخته اند . مثلا ، سمک عیار قصه ای است بلند به نثر ، و خسرو شیرین نظامی قصه ای است بلند به نظم . قصه کو تاه را حکایت می نامند . حکایت ها ممکن است به نثر یا به نظم باشند . قصه ها را به افسانه و غیر افسانه نیز تقسیم کرده اند .

افسانه قصه ای است که بیشتر از تخیل مایه گرفته تا از واقعیت . در افسانه از ماجراهایی سخن گفته می شود که قهرمان های آن یا واقعی نیستند یا کارهای غیر واقعی انجام می دهند . قهرمان های افسانه انسان ها ، جانوران ، اشیا ، پدیده های طبیعی یا موجودات تخیلی هستند . رابطه زمان و مکان و قهرمان ها در افسانه ، منطقی و طبیعی به نظر نمی رسد و بیان بیشتر افسانه ها نزدیک به زبان گفتاری است و از سخن پردازی ها و حاشیه رویها و توصیف های طولانی و زاید پرهیز دارد . هزاران سال است که آدمی به یاری ذهن افسانه پرداز خود ، به کنجکاوی هایش درباره آفرینش و پدیده های طبیعی و ناشناخته های دیگر و حتی آرزوهایش پاسخ داده است . بسیاری از افسانه های کهن ، نویسنده معین ندارند . این افسانه ها سینه به سینه نقل شده اند و از نسلی به نسل دیگر رسیده اند و با گذشت زمان دگر گونی هایی در آن ها پدید آمده است . بعضی از نویسندگان به جمع آوری و گاهی به باز نویسی این گونه افسانه ها پرداخته اند . مانند افسانه های شارل پرو ، نویسنده فرانسوی ، افسانه های برادران گریم ، نویسندگان آلمانی ، و افسانه های کهن گردآوری صحبی مهتدی .

قصه های غیر افسانه ای ، قصه هایی هستند که از رویدادهای تاریخی و واقعی مایه گرفته اند ، مانند حماسه ها ، داستان های قهرمانی ، سرگذشت های پیامبران ، و قصه های مذهبی . شاهنامه فردوسی ، ایلیاد و ادیسه اثر هومر ، نویسنده یونان باستان ، قصص الانبیای نیشابوری ، قصه های غیر افسانه ای به شمار می روند .

حکایت های طنز آمیز کوتاهی را که شخصیت های آن ها جانوران هستند و هدف نویسنده در آن بیان یک نکته اخلاقی است ، فابل می نامند ، مانند فابل های ازوپ ، افسانه پرداز یونان باستان ، فابل های لافونتن ، نویسنده فرانسوی ، و فابل های کریلف نویسنده روسی .

داستان های جدید را به داستان بلند یا رمان و داستان کوتاه یا نوول و افسانه جدید می توان تقسیم کرد .


رمان 

در برگیرنده مجموعه ای از رویدادهای زندگانی یک یا چند شخصیت در زمان طولانی است ، مانند رمان کلیدر نوشته محمود دولت آبادی و رمان آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز ، نویسنده انگلیسی ، و جنگ و صلح اثر لئون تولستوی ، نویسنده روسی .

داستان کوتاه یا نوول

برشی است از زندگانی یا از یک رویداد . در داستان کوتاه عده شخصیت ها کمتر از داستان بلند و رویدادی که نویسنده به شرح آن می پردازد ، ساده و کوتاه
 است .

افسانه های جدید

مانند افسانه های قدیم بیشتر بر پایه تخیل استوارند تا واقعیت ، با این تفاوت که ساخته ذهن یک نویسنده هستند و از زندگی ، آرزوها ، و نیازهای زمان نویسنده مایه می گیرند . مانند افسانه قلعه حیوانات اثر جورج اورول ، نویسنده انگلیسی ، و مسافرت به مرکز زمین ،‌اثر ژول ورن ، نویسنده فرانسوی .

نمایشنامه

داستانی است که با این هدف پدید می آید که روی صحنه تئاتر بازی شود ، یا به صورت نمایشنامه رادیویی به گوش شنوندگان برسد ، یا بر صفحه تلویزیون برای بیندگان به نمایش درآید . با این همه ، نمایشنامه از آثار ادبی خواندنی نیز به شمار می رود . بیان نمایشنامه ترکیبی است از گفتار و رفتار و حرکت بازیگران که تصویری روشن از داستان یا رویدادی به دست می دهد . مانند نمایشنامه دیکته از غلامحسین ساعدی ، نویسنده معاصر ایرانی . نمایشنامه ای را که بر اساس آن فیلم سینمایی تهیه می شود ، فیلمنامه می نامند .

سبک ها و مکتب های ادبی

هر شاعر یا نویسنده ای برای بیان اندیشه و پیام و عاطفه و تخیل خود شیوه ای خاص به کار می برد و واژه ها و ترکیب های خاصی را بر می گزیند و جمله های کوتاه یا بلند به کار می برد و از آرایش های سخن کمتر یا بیشتر استفاده می کند . مجموعه این ویژگی ها سبب می شوند که شعر یا نوشته یک شاعر یا نویسنده با آثار شاعران و نویسندگان دیگر فرق داشته باشد . چنین ویژگی های آثار هر شاعر یا نویسنده را سبک می نامند .

از این گذشته ، مسایل اجتماعی و سیاسی هر دوره از تاریخ ، شیوه زندگی مردم ، و عوامل دیگر بر آثار ادبی آن دوره تاثیر می گذارد و پسند های خاصی به وجود می آورند . در نتیجه شاعران و نویسندگان هر دوره در گزینش محتوای آثار خود ،‌چگونگی به کار بردن کلمه ها و ترکیب ها در معناهای گوناگون ،‌ چگونگی استفاده از وزن و قافیه و موسیقی کلام و مانند آن ها از اصل ها و شیوه هایی پیروی می کنند که میان آن ها یا گروهی از آنان مشترک است . این ویژگی های مشترک آثار گروهی از نویسندگان و شاعران هر دوره را مکتب می نامند . اما در زبان فارسی  در این مورد نیز به جای مکتب بیشتر کلمه سبک را به کار می برند .

مثلا سادگی و روانی و خالی بودن از صنایع بدیعی ( آرایش های سخن ) و استفاده بیشتر از واژه ها و ترکیب های فارسی از ویژگی های نثر فارسی در دوره سامانیان است که نثر ساده یا نثر مرسل نامیده می شود .

هیچ یک از سبک های ادبی ناگهان پدید نمی آید و ناگهان جای خود را به سبک دیگر نمی دهد . گاهی چندین سبک ادبی سال ها در میان شاعران و نویسندگان پیروانی دارد .

هر یک از سبک های ادبی را معمولا هم با توجه به محتوای آن ، و هم با توجه به ویژگی های زبان و بیان آثاری که به آن سبک پدید آمده اند در نظر می گیرند . مثلا ، هنگامی که از سبک خراسانی در شعر فارسی سخن می گوییم ، منظور هم نوع اندیشه و دورنمایه شعری ، هم زبان و شیوه بیان و هم سرزمینی است که این سبک شعر در آن پا گرفته است. گاهی منظور از سبک فقط درونمایه یا زبان و بیان یک اثر ادبی است. مثلاً، وقتی که از نثرِ مَصنوع سخن می گوییم، تنها به زبان و شیوه بیان آن توجه داریم.

سبک های ادبی سرزمین های گوناگون جهان یکسان نیستند. ادبیات هر سرزمین به سبب ویژگی های زبان و بیان واندیشه و رویدادهای تاریخی و مسایل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مردم جهان با یکدیگر، نفوذ فرهنگ های بیگانه در فرهنگ و تمدن کشورهای دیگر، و گسترش رسانه های همگانی، سبب تاثیر و تاثرپذیری سبک های ادبی سرزمین های گوناگون در ادبیات سراسر جهان شده است. با این همه، سبک های ادبی هر سرزمین دارای ویژگی هایی است که مانند آن ها را کمتر می توان در ادبیات مردم کشورهای دیگر یافت.

مهم ترین سبک های شعر فارسی عبارتند از : سبک خراسانی، سبکِ عراقی، و سبک هندی.

سبک خراسانی یا سبک ترکستانی

از قرن سوم هجری در سرزمین ماوَراءُالنهر رواج یافت. ویژگی های مهم این سبک عبارت است از سادگی بیان، روانی اندیشه، خودداری از آوردن موضوهای تخیلیِ دور از ذهن، استفاده کمتر از واژه های عربی و آرایش های سخن. این ویژگی ها را در شعر شاعرانی چون رودکی، منوچهری، فردوسی و مسعود سعد سلمان می توان یافت.

سبکِ عراقی

از نیمه ششم هجری در عراقِ عَجم، یعنی در منطقه ای که شهرهایی چون همدان، ری و اصفهان واقع شده اند و همچنین در آذربایجان و فارس پدید آمد.

ویژگی های مهم این سبک عبارت است از استفاده از آرایش های سخن بخصوص استفاده و کنایه، به کار بردن نکته ها و مفهوم های لطیف، استفادة بیشتر از واژه های عربی.

این ویژگی ها را در شعر شاعرانی چون سعدی، حافظ، خاقانی و عطار و مولوی می توان یافت.

سبک هندی یا سبکِ اصفهانی

که شیوة شاعران پارسی گویِ دربار شاهان هند بود، از قرن دهم هجری پدید آمد. ویژگی های مهم این سبک عبارت است از تخیل دقیق و آوردن نکته های باریک و پیچیده و دور از ذهن، و استفادة بیشتر ازکنایه و استعاره و مَثَل. این ویژگیها را در شعر شاعرانی چون صائب تبریزی، بیدل دهلوی، و کلیم کاشانی می توان یافت.

مهم ترین سبک های نثر فارسی، عبارتند از نثرِ مرسل، نثر مسجع، و نثر مصنوع.

نثر مرسل

 از دوره سامانیان، یعنی در قرن های سوم و چهارم هجری، رواج یافت. نویسندگان پیرو این سبک، در نوشته های خود زبان و بیانی ساده و روشن به کار می بردند و نوشته هایشان روان دور از هرگونه صنعت پیچیده ادبی بود. کتابهای تاریخ بیهقی و سیاست نامه نمونه هایی از نثر مرسل هستند. پس از این دوره، بسیاری از نویسندگان ایرانی، با روی آوردن به شیوه زبان و بیان آثاری که به زبان عربی نوشته شده بود، کم کم ساده نویسی و زبان و بیان روان را کنار گذاشتند و نوشته های خود را با نثر مُسجع و نثر مَصنوع، که به آن نثر فنی نیز می گویند، آراستند. از ویژگی های نثر مسجع به کار بردن کلمه ها و ترکیب ها و جمله های آهنگین است. نثر مسجع دارای وزن و قافیه و نزدیک به نظم یا سخن منظوم است. قدیمی ترین نوشته ها به این سبک را از قرن پنجم هجری در سخنان ابوسعید ابوالخیر و کمال آن را در نوشته های خواجه عبدالله انصاری می توان یافت.

در نثر مصنوع، که از نیمه قرن ششم هجری پدید آمد، به کار بردن صنعت های پیچیده ادبی در زبان و بیان، دور و درازنویسی، استفاده از کلمه ها و ترکیب های عربی فراوان، و آوردن مثال ها و شعرها از هنرهای نویسندگی شناخته شد. ترجمه فارسی کتاب کلیله و دمنه، نمونه ای است از نثر مصنوع.

در ادبیات بعضی از سرزمین هایِ جهان سبک های جداگانه ای برای شعر و نثر وجود ندارد. گاهی یک سبک ادبی هم شعر و هم نثر و حتی بعضی از هنرهای دیگر، چون نقاشی و مجسمه سازی و موسیقی، را در بر می گیرد. از میان سبک های اروپایی بیشتر شهرت دارند و امروزه در ادبیات بسیاری از  سرزمین های دیگر پیروان فراوان یافته اند.

مهمترین این سبک ها، که بیشتر براساس درونمایه آنها دسته بندی شده اند، عبارتند از : کلاسیسیم، رمانتیسم، رئالیسم، ناتورالیسم، سمبولیسم، و سوررئالیسم.

رمانتیسم

مکتبی است که بیشتر از احساس و  عاطفه و خیال پردازی پیروی می کند. پیروان این مکتب در آثار خود زشتی و زیبایی، ثروت و فقر، شکوه و خواری، شادی و اندوه و مانند آنها را کنار هم قرار می دهند. قهرمان های آنها انسانهای معمولی هستند و نویسنده به بیان ویژگی ها و حالتهای روحی آن ها می پردازد. ویکتورهوگو نویسنده فرانسوی، پوشکین شاعر روسی، و گوته شاعر آلمانی، آثار خود را به این سبک پدید آورده اند. مکتب رمانتیسم در پایان قرن هجدهم پدید آمد و در نیمه اول قرن نوزدهم، که اروپا دستخوش دگرگونی های شدید اقتصادی و صنعتی و انقلاب های سیاسی و اجتماعی بود، به اوج رسید ودر نیمه دوم همان قرن از رونق افتاد. زیاده روی در برتر شمردن احساسات و عواطف و خیال بر عقل و واقعیت در مکتب رمانتیسم سبب پیدایش مکتب رئالیسم شد.

رئالیسم

مکتبی است که بیشتر بر بیان واقعیت های و زندگانی، همان گونه که هست، تکیه دارد. رئالیسم به بررسی دقیق رفتارهای آدمیان، حالت های روحی ‌آنها، و محرومیت ها و بیرحمی ها و فساد جامعه می پردازد و علت های آنها را بیان می کند.

بالزاک نویسنده فرانسوی، تولستوی نویسنده روسی، دیکنر نویسنده انگلیسی، از پیشگامان این سبک بوده اند. مکتب رئالیسم در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی پدید آمد.

ناتورالیسم

مکتبی است که احساس و عاطفه و تخیل را کنار می گذارد و بر واقعیت های طبیعت و اصول و قانون های علمی تکیه دارد. ناتورالیسم، انسان را موجودی اسیر در چنگال غریزه های خود و وراثت و قانون های طبیعی می شناسد. این مکتب که در سال های پایانی قرن نوزدهم میلادی پدید آمد، پیروان چندانی جز در اروپا نیافت. امیل زولا نویسنده فرانسوی، تورگنیف نویسنده روسی، و جورج الیوت نویسنده انگلیسی از پیشگامان این مکتب بودند.

سمبولیسم

مکتبی است که بر احساس و عاطفه تکیه دارد و اندیشه را با اشاره های غیرمستقیم بیان می کند و از بیان روشن و صریح و مستقیم پرهیز دارد. پیروان این مکتب عقیده دارند که اثر هنری نیز مانند موسیقی است و هر شنونده یا خواننده و بیننده آن باید به نسبت ادراک و احساس خود معنی اثر را دریابد. مکتب سمبولیسم در سال های پایانی قرن نوزدهم میلادی رواج یافت. موریس مترلینگ، نویسنده بلژیکی پیرو این سبک بود.

سوررئالیسم

مکتبی است که بر بیان احساس و اندیشه آزاد، بدون توجه به وابستگی به قاعده های شناخته شده ادبی و هنری تکیه دارد.

کلاسیسیسم

در قرن هفدهم و هجدهم میلادی، در اروپا، پیشرفت های علمی بسیاری صورت گرفت و انقلاب صنعتی آغاز شد. نویسندگان، از سنت های مذهبی قرون وسطی و از بیان احساسات خود روی گرداندند و بر اهمیت عقل و استدلال تکیه کردند. از این رو این دوران را عصر خرد یا روشنگری نامیدند. نویسندگان این دوره می کوشیدند تا آثارشان تقلیدی از طبیعت انسان باشد و عقیده داشتند که چون هنرمندان دوران باستان طبیعت انسان را به بهترین شیوه در آثار خود توصیف کرده اند، پس باید آثار دوران باستان را سرمشق قرار داد. از این رو نویسندگان به آثار روم و یونان باستان توجه کردند و به همین سبب آنها را کلاسیک یا نئوکلاسیک (کلاسیک نو) خوانده اند.

در انگلستان، نئوکلاسیک ها شروع به ساده نویسی کردند. رایج ترین شیوه نوشتن در این دوران، طنز بود که از پیشگامان آن در نثر، جاناتان سویفت و در شعر الگزاندرِر پوپ هستند. نویسندگانی چون جوزف اَدیسون و ریچارد استیل با چاپ مقاله در روزنامه ها و مجله ها، روزنامه نویسی را رونق دادند. رمان نویسی از بزرگترین دستاوردهای ادبیات انگلستان، در این عصر است. نخستین نشانه های رمان را می توان در آثار دانیل دفو، نویسنده رابینسون کروزو یافت. پاملاِ، با درونمایه ای اخلاقی، اثر سمیوئل ریچاردسن و رمان تام جونز، نوشته هنری فیلدینگ از نخستین رمان های انگلیسی به شمار می روند. در زمینه نقد ادبی نیز، آثار مشهوری از پوپ و سمیوئل جانسن به چاپ رسید.